موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 33 صفحه
شماره فایل 551
مشهورترين نظريهها دربارة نيازهای زندگی، ميتوان به نظريههاي زير اشاره كرد: نظرية سلسله مراتب نيازهاي «ابراهام مزلو» مزلو نيازهاي انسان را در پنج دسته طبقهبندي كرده است: 1. نيازهاي فيزيولوژيك؛ 2. نيازهاي ايمني؛ 3. نيازهاي عشق و تعلق؛ 4. نياز به احترام؛ 5.
نياز به خودشكوفايي. ايدة محوري اين نظريه آن است كه نيازهاي انساني، از لحاظ رشد و تسلط بر رفتار، سلسله مراتب مترتب بر هم دارند؛ يعني هرچه نياز در مرتبة پايينتر قرار داشته باشد، در فرايند رشد زودتر آشكار ميشود. نكتة ديگر اينكه، نيازهاي پايينتر، قويترين انگيزههاي حاكم هستند؛ در حالي كه نياز به خودشكوفايي، ضعيفترين انگيزههاست (شولتز، 1367). ب) نظرية ERG «كليتون آلدرفر» آلدرفر، در مقابل نيازهاي مزلو، نيازهاي سهگانة نظرية خود را بدين صورت پيشنهاد كرد: 1. نيازهاي حياتي؛
2. نيازهاي همبستگي؛ 3. نيازهاي رشد؛ از حرف اول هر يك از اين مجموعه نيازها، نام نظريه ERG حاصل شده است. بر اساس نظرية آلدرفر ـ بر خلاف نظرية مزلو ـ ممكن است چند نياز به طور هم زمان موجب انگيزش شوند (شولتز، 1367). ج) نظرية نيازهاي آشكار «هنري موري» موري، فهرست جامعي از نيازهاي انسان تهيه كرد. او اين كار را با تمايز بين دو مجموعه از اين نيازها آغاز كرد؛ نيازهاي اوليه كه جنبة فيزيولوژيك دارند و نيازهاي ثانويه كه جنبة روانشناختي دارند.
نيازهاي اوليه مانند نياز به هوا، غذا، امور جنسي، آب و ... اهميت زيادي دارند، اما آنچه بيشتر توجه موري را به خود جلب كرد، نيازهاي ثانويه بود. پژوهش موري او را واداشت تا فهرستي از بيست نياز تنظيم كند. نيازهاي انسان از نظر موري عبارتاند از: 1. خواريطلبي؛ 2. پيشرفت؛
3. پيوند جويي؛ 4. پرخاشگري؛ 5. خود مختاري؛ 6. مقابله؛ 7. خويشتنيابي؛ 8. دنبالهروي؛ 9. سلطهگري؛ 10. نمايش؛ 11. آسيبگريزي؛ 12. تحقيرگريزي؛ 13. مهرورزي؛ 14. نظم؛ 15. بازي؛ 16. طرد؛ 17. شناخت حسي؛ 18. ميل جنسي؛ 19. مهرطلبي؛ 20. فهم. فهرست او از نيازهاي انسان، مهمترين خدمت وي به روانشناسي به شمار ميآيد.
موري بر اين باور بود كه نيازها، اكتسابي و آموختني هستند؛ برخلاف مزلو كه معتقد بود همة انسانها با نيازهاي شبهغريزي به دنيا ميآيند و همين نيازها، انسان را به تبديل شدن به آنچه در توان اوست، فرا ميخوانند. يعني نيازها، فطري و ژنتيكي هستند (شولتز، 1367).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.