موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 49 صفحه
شماره فایل 737
به گفته فروید اگر كودك شیرخواری میتوانست فكر خود را بیان كند، بیشك اعتراف میكرد كه مكیدن پستان مادر مهمترین چیز در زندگی است. از نظر روان تحلیلگری رابطه بین كودك و مادر ناشی از توان برآورده كردن نیازهای بیولوژیكی كودك از سوی مادر است. نیاز كودك به غذا و كاهش درد، نمایانگر «لذت جوی حسی است» فروید می گفت در دوران شیرخوارگی هر چیز كه به غذا خوردن كودك مربوط باشد از مهمترین سرچشمههای كسب رضایت برای او قلمداد میشود. هنگامی كه از كودكان مراقبت یا غذایشان تامین میشود، توجهشان كه از انرژی لیبید و نشات میگیرد، بر كسی كه ا ین لذاید را فراهم میكند متمركز میشود، فروید این فرایند را «نیرو گذاری روانی» نامید (ماسن،۱۳۸۰).
از این دیدگاه نیروگذاری صورت گرفته توسط نوزاد موجب ایجاد رابطه عمیق و پایدار میشود كه میتواند در شكلگیری شخصیت وی نقش داشته باشد و زندگی آینده وی را متأثر سازد. این شكلگیری رابطه بین كودك و مراقب را میتوان تحت عنوان روابط با دیگران یا به اصطلاح دقیقتر «روابط موضوعی» نیز توضیح داد.
«موضوع» یكی از نیازهای غریزی است كه به وسیله شخص دیگری میتوان به آن نیاز دست یافت. همچنین اكثر روان تحلیل گران معتقدند كه شروع این رابطه اساساً ماهیت رهایی دارد و روابط موضوعی در نخستین سالهای زندگی فرد شكل میگیرد (همان). بر حسب نظریه روان تحلیلگری، اولین موضوع عشق هر فرد مادرش است. نوزاد نمیتواند خود را از دیگران تشخیص دهد، او هیچ تجسمی از مادرش به عنوان یك فرد ندارد. شناسایی مادر با یك فرایند تدریجی انجام میشود.
تصور میشود نخستین تجسمهای كودك راجع به اشیایی هستند كه به او رضایت میدهند و در عین حال موقتاً از نظر او غایب هستند؛ از جمله پستانهای مادر یا پستانك، شخص مادر یا قسمتهایی از بدن خود كودك. درك واقعی یك شخص هنوز برای او وجود ندارد بعد كودك یاد میگیرد كه میان تاثرات خود فرق بگذارد؛
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.