جانسون و ویفن (3002؛ به نقل از اعتمادی، 1387) معتقدند مسئله اساسی در زوجهای آشفته دلبستگی ناامن است و نحو ایجاد این ناامنی و تداوم آن و همچنین تغیر سبک دلبستگی زوجین را تبیین میکند.
جانسون و ویفن (3002؛ به نقل از اعتمادی، 1387) معتقدند مسئله اساسی در زوجهای آشفته دلبستگی ناامن است و نحو ایجاد این ناامنی و تداوم آن و همچنین تغیر سبک دلبستگی زوجین را تبیین میکند. این رویکرد به درمانگر برای درک و تغییر روابط زناشویی که منبع درد است اما میتواند مـنبع لذت و رضایت شود کمک میکند. این دیدگاه معتقد است بسیاری از مشکلات و علائم مراجعین انعکاس مشکلات ناشی از دلبستگی ناامن است.
زیرا ناامنی روابط را تخریب میکند و آشفتگی هیجانی ایجاد میکند. دلبستگی ناامن وقتی رشد میکند کـه یـک مظهر دلبستگی (مثل مادر یا همسر) از نظر هیجانی غیر قابل دسترس باشد. عدم دسترسی به مظهر دلبستگی به دلایل مختلف میتواند بروز کند. اول بخاطر اینکه این مظهر دلبستگی خودش دلبستگی ناامن دارد و از نـزدیکی در رابـطه اجتناب مـیکند. افرادی که از نزدیک اجتناب میکنند، برای صـمیمی بـودن بـا دیگران احساس عدم صلاحیت میکنند و وقتی دیگران نیاز به دلبستگی به آنان دارند، تمایل به طرد دیگران دارند.
غیر قابل دسترس بودن بویژه در لحظات بـحرانی مـیتواند یـک دلبستگی آسیبزا ایجاد کند. غیر قابل دسترس بودن در لحظات نـیاز شـدید این پیام را ایجاد میکند که نیازمند بودن شرمآور است و احتمالا پرهیز از تمام با دیگران را تسریع میکند. غیر قابل دسترس بودن همچنین وقـتی اتـفاق مـیافتد که مظهر دلبستگی درهیجانات منفی مثل احساس خشم و افسردگی، غوطهور بـاشد.
این هیجانات منفی بر توانایی فرد برای در دسترس بودن هیجانی اثر میگذارد، زیرا درگیری عاطفی باعث میشود فرد در تشخیص و درک نیازهای هـیجانی فـرد دیگر مـشکل داشته باشد. این افراد همچنین ممکن است در پاسخ به نیازهای دیگران حـتی وقتی نـیاز دیگران را تشخیص میدهند، صلاحیت نداشته باشند.
نیازهای دلبستگی در روابط بزرگسالی مانند روابط والدین و فرزندان در کودکی است و مسائلی مانند نـیاز بـه دانـستن اینکه همسر دوستداشتنی، در دسترس، حمایتگر و ثابت است را شامل میشود. بنابر این احساس امنیت، به حس اطمینان بـا تـوجه بـه در دسترس بودن و پاسخگو بودن مظهر دلبستگی و احساس خودارزشی و عدم طرد غفلت اشاره میکند. (جانسون و ویفن،3002؛ به نقل از اعتمادی، 1387).
طرحوارههای مربوط بـه دلبـستگی نـوعا مربوط به ترس از طرد بوسیله همسر و آرزو برای نزدیکی یا صمیمیت بیشتر با همسر است، و تـرس از ایـنکه همسر وقتی به حمایت نیاز است غیر قابل اعتماد یا غیر قابل دسترس بـاشد.ذدر روابـط زنـاشویی غیر قابل دسترس بودن هیجانی همسر،دلبستگی ناامن را ایجاد میکند و دلبستگی ناامن منجر به افسردگی و خـشم مـیشود. همینطور دلبستگی امن سازگاری را تسهیلی میکند و آشفتگی هیجانی را کاهش میدهد.
در حالیکه دلبستگی ناامن هـم آشـفتگی هـیجانی ایجاد میکند و هم روی توانایی فرد برای سازگاری در رابطه اثر میگذارد. به منظور اطمینان از اینکه نیاز به دلبستگی ارضـا مـیشود، بزرگسالان در دسترس بودن همسر و توانایی او برای ارضاء نیازها را بازنگری میکنند. شواهد دال بر غیر قـابل دسـترس بـودن همسر، فقدان حمایت، فقدان عشق و صمیمیت یا طرد منجر به آشفتگی و رشد مشکلات ارتباطی میشود(جانسون و ویفن،3002؛ به نقل از اعتمادی، 1387).