استرس جایگاه مهمی در مباحث روان شناسی دارد و روان شناسان چگونگی واکنش به عوامل استرس زا را از دیدگاه های مـختلف مـورد بحث و بررسی قرار داده اند.

برای دسترسی به فایل ورد WORD این مقاله ، بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 24 را دانلود کنید.

استرس و سن

مقدمه:

استرس جایگاه مهمی در مباحث روان شناسی دارد و روان شناسان چگونگی واکنش به عوامل استرس زا را از دیدگاه های مـختلف مـورد بحث و بررسی قرار داده اند. هانس سلیه (1976) استرس را یـک واکـنش به محرک های محیطی تعریف می کند. به اعتقاد لازاروس (1989) استرس حالت تنش روانی است که به وسیله رویدادها و فشارهای جسمانی، روانی و اجتماعی به وجود می آید.

به بیان دیگر، هر محرکی کـه تـمامیّت زیستی، روانی و اجتماعی انسان را تـهدید کند، عامل اسـترس زا نامیده می شود و موجب استرس می شود. می توان گفت کسانی که بیشتر در معرض عوامل استرس زا قرار دارند، برای ابتلاء به انواع ناراحتی های جسمانی و روانی مستعدترند. تفسیر و ارزیابی ادارکی فرد از عامل استرس زا(استرسور)در شدت و میزان اثرگذاری عامل استرس زا در انـسان نـقش به سزایی دارد (شفیع آبادی، 1384).

استرس به صورت پاسخ های متنوع بدنی(سردرد، سرگیجه، دردهای شکمی، بی خوابی، خستگی)، روان شناختی (نارضایتی از موقعیت موجود، اضطراب، تنش، بی قراری، افسردگی)، و رفتاری (استفاده از دارو، سیگار، داروهای اشتها آور) متجلی می شود. ازاین رو، در استرس علایمی نظیر بیم و نگرانی، نزدیک بودن خطر، ناتوانی در تمرکز حواس، احساس تنش، احساس ناتوانی در برخورد با موقعیت ها و سعی در اجتناب از آنها، ناتوانی در گفتار و ناهماهنگی حـرکتی، تنش عـضلانی، افزایش ضربان قـلب و فشار خون، خشک شدن دهان، و تکرّر ادرار به خوبی مشهودند. لازم به یادآوری است که اضطراب و استرس رابطه نزدیکی دارند و اضـطراب بر اثر استرس حاصل می شود. هرچه کنترل فرد بر روی موقعیت ها و محرک های استرس زا بـیشتر باشد، کمتر مـضطرب مـی شود. به عبارت دیگر، فرد زمانی دچار اضطراب می شود که راهی برای کنار آمدن با عوامل استرس زا پیدا نکند. (شفیع آبادی، 1384).

فرد در برابر عوامل اسـترس زا (استرسورها) می تواند دو نـوع واکنش داشته باشد:

اول پاسخ به صورت ناکامی که با علائمی نظیر سردرد، اختلالات معده ای، آشفتگی خـواب، فشار خـون بـالا، کهیر پوست و در نهایت با افسردگی همراه است. دومین نوع پاسخ به صورت اضطراب است که با احساس بـی کفایتی، نبود اطمینان، ابهام در تفکر، و گاهی هراس همراه است. اضطراب شدید با نشانه هایی مانند تیک، کهیر پوست، تغییر صدا، و کـاهش وزن مشخص می شود(مارکیدس و کوپر ، 1989).

انسان در همه جا و در همه سنین در زمینه های گوناگون به نوعی دچار استرس و عوارض ناشی از آن است. همچنین مطالعات نشان داده است که نوع رویدادهایی که موجب استرس می گردد در سنین مختلف متفاوت خواهد بود. در پژوهش حاضر سعی بر این است که در مورد ویژگی دوره های مختلف زندگی و استرس های خاص آن دوره و روش های برطرف کردن آن بحث گردد.

دوران کودکی(تولد تا 12 سالگی):

آنچه افراد جامعه، در زندگی روزمره، کودکی می نامند برحسب جامعه و فرهنگی که به آن تعلق دارند متفاوت است. کودکی در ساده ترین بیان و به عنوان یک گستره سنی یکپارچه و متمایز از دوره های دیگر زندگی، به دوره ای که از تولد تا نوجوانی ادامه دارد اطلاق می گردد.

دوره کودکی به سه دوره کوچکتر تقیسم می گردد:

الف) کودکی اول:

کودکی نخست (از تولد تا حدود دو سالگی) ب)

کودکی دوم:

کودکی میانه (ازدو تا شش-هفت سالگی) ج)

کودکی سوم:

کودکی پایانی (از شش-هفت تا یازده – دوازده سالگی) (منصور، 1393).

کودکی اول(نوزادی و شیر خوارگی):

کودکی نخست به بخشی از کودکی اطلاق می گردد که از تولد تا زبان باز کردن ادامه دارد و به اعتبار فقدان طرفیت استفاده موثر از گفتار این دوره را می توان دوره پیش کلامی و به دلیل شکل گیری ساختهای ایجاد کننده امکان فهمیدن و فهماندن بدون استفاده از گفتار بنا بر سازه دریافت و واکنش براساس تجهیزات حسی-حرکتی، دوره حسی-حرکتی نامید(منصور، 1393).

حالات عاطفی کودک، ابتدا به احساس آسایش و عدم آسایش محدود می شود؛ یعنی زنمانی که در امر تغذیه کودک تاخیری افتد یا خیش باشد، برانگیخته می شود و واکنشهای عاطفی در کودک مشخص می شود. از زمانی که کودک در می یابد که وجود مادر برای ارضای نیازهایش ضروری استف اولین زمینه های آگاهی از عوامل اجتماعی نیز شکل می گیرد. در سه چهار ماهگی هیجان های خوشایند کودک به صورت شادی، خنده و صداهای مخصوص در مقابل محرک ها های مطبوع دیده می شود و اگر کودک را در اغوش بگیرند شادمان و ساکت می شود؛ یعنی نوع پاسخگویی به عوامل محیطی، ضمن بروز پاسخ های عاطفی مشاهده می شود(سیف و همکاران، 1392).

یک کودک طبیعی سه تا شش ماهه در مقابل چهره مادر یا افراد غریبه و یا حتی ماسک و مترسک لبخند می زند. در هشت ماهگی چهره اش با دیدن افراد غریبه تغییر می کند. در اواخر سال اول زندگی، پاسخ عاطفی ترس، گاه به صورت اضطراب کلی و گاه به صورت وحشت از غریبه، ترس از جدا شدن از مادر و ترس از صدای بلند بوضوح دیده می شود که بتدریج از بین می رود(سیف و همکاران، 1392).

براساس نظریه پیاژه در گستره دو سال اول زندگی، کودک به صورت فعال در بنا کردن ساختمانی توفیق حاصل می کند که محور اصلی دامنه های مختلف شکل گیری ها و دگرگونیهای روانی است. این ساختمان شناختی مراتب مختلف تحول است که کودک در زمینه عقلی تدارک می بیند و در چهارچوب روان بنه ها و کنش های درون سازی و برون سازی، از حد فعالیت های بازتابی کلی نخست و با گذار از به کارانداختن واکنش های دورانی نخستین و سپس واکنش های دورانی ثانوی به سطح کاربرد واکنش دورانی ثالث می رسد یعنی از یک ظرفیت نسبتا گسترده دریافت و واکنش یا مبادله با محیط برخوردار می شود، سرانجام به کمک روان بنه ها و تجهیزات ساختاری حسی-حرکتی به سطح ابداع یا ترکیب های جدید ذهنی نایل می آید(منصور، 1393).

کودکی دوم(کودکی میانه):

از دو تا شش هفت سالگی را باید سالهای شکل گیری کودک نامید، یعنی قدم گذاردن در راهی که با طی کردن هر بخشی از آن یک گام بزرگسالی یعنی الگوی متداول انسان جامعه امروزی نزدیکتر می شود. کودکی میانه، دوره اول کودکی را پشت سر گذاشته است، بدن او از شکل کشیده تری به خود می گیرد، حرکات وی دیگر ناآشیانه نیستند و مرتبا از تمایز یافتگی بیشتری برخوردار می شوند و بتدریج که به روش اکتشافی تازه تری دست می یابد میدان تجربه و فهم او نیز گسترده تر می شود. با آنکه تاثیر پدر و مادر هنوز در او شدید است، تاثیر دیگر بزرگسالان و همسالان بتدریج رو به فزونی می گذارد. جامعه اینک بیش از پیش کودک را زیر تاثیر خود می گیرد و ارزش های فرهنگی و معیارهای مربوط به ایفای نقش را در جامعه یکی از دو جنس مذکر یا مونث به او منتقل می کند. پس اکنون تحول را باید بیشتر به منزله حاصل تعامل کودک و جامعه نگریست(ماسن، کیگان، هوستون، و کانجر، بی تا؛ ترجمه یاسایی، 1387).

براساس نظریه پیاژه در این سطح با کودکی سروکار داریم که پیش عملیاتی است، یعنی در راه شکل گیری عملیات منطقی عینی گام بر می دارد بی آنکه بتواند از عهده انجام دادن آنها به طور کامل بر آید. اما به موازات این فعالیت عملیاتی که در نیمه راه است، کنش نمادی یا رمزی در کودک گسترش می یابد و امکان تجسم اشخاص غایب و مکان و رویداد های دور از نظر را برای وی فراهم می سازد و کودک می تواند بر مبنای این تجسمها به استدلال بپردازد(منصور، 1393).

درباره تحول عاطفی در کودکی میانه باید گفت که به موازات سه نوع تازگی در سازمان روانی، یعنی پدیدار شدن کنش رمزی، امکان تجسم براساس نظام رمزها و نشانه ها و بالاخره مبادلات فکری بین فردی از طریق زبان یعنی شکل اجتماعی شده کنش رمزی، جنبه های عواطف شهودی در شکل احساسات اجتماعی ابتدایی و نخستین احساس های اخلاقی متجلی می شوند(سیف و همکاران، 1392).

کودکی سوم (کودکی پایانی):

این دوره کودکی از شش هفت سالگی شروع می شود و تا قبل از مرحله بلوغ جسمی فرد ادامه دارد. ابتدا و انتهای این دوره با تحولات و شرایط جدیدی همراه است که تا اندازه زیادی بر شخصیت کودک و سازگاری های اجتماعی او اثر می گذارد(سیف و همکاران، 1392). در یک نگاه نخستین در بخش پایانی کودکی، پسر و دختر در بحبوحه تحول زیر تاثیر فرایند بیش از پیش مستقیم اجتماعی کردن قرار می گیرند و واسطه این عمل مدرسه است که به آنها یک دوره آموزشی نظام دار عرضه می کند(منصور، 1393).

کودک در انتهای این دوره نیز بتدریج با تغییرات جسمانی و روانی مهمی روبرو می شود. این تغییرات نگرش ها، ارزش ها و رفتار کودک را به نحوی تغییر می دهد که برای او نوعی عدم تعادل و ناسازگاری را به همراه می آورد(سیف و همکاران، 1392).

کودک در این دوره وارد مرحله شناختی جدیدی می شود که پیاژه نام آن را دوره عملیات عینی یا منطق عملیاتی گذاشته است. از دیدگاه پیاژه این مرحله شناختی هم در ابتدا و هم در انتها با نوعی بحران شناختی و عقلی رو به رو است؛ این بحران در سنین هفت تا هشت سالگی توام با کاهش مرکز گرایی، اولین پیدایش تمایل به تحقیق یا توجیه منطقی و همچنین گرایش به سوس تکلم اجتماعی است که در سنین یازده تا دوازده سالگی کودک را با نوعی بحران شناختی روبه رو می سازد. به اعتقاد پیاژه کودکان در این دوره از نظر احساسات و عواطف بیشتر به بزرگسالان شباهت دارند، ولی در تفکرشان با آنها خیلی متفاوت هستند(سیف و همکاران، 1392).

از نظر تحول عاطفی در این مرحله چیزی به عنوان نگهداری احساسات نیز وجود دارد؛ و این ظرفیت موجبات دوام پذیری ارزش ها را فراهم می آورد که بدون وجود آن دائما تغییر خواهند یافت. این دوام پذیری با احساسات اخلاقی تضمین می شود. به عبارت دیگر به تدریج شاهد شکل گیری تغییرناپذیرها یا لااقل نگهداری تدریجی در قلمرو عاطفی هستیم(منصور، 1393).

استرس در کودکی:

کودکان از جمله افرادی هستند که در برابر رویدادهای استرس زا به شدت آسیب می بینند. این آسیب می تواند به صورت مجموعه ای از نشانه های اختلالات جسمانی یا روانی در آنان ظاهر شود. در جریان رشد طبیعی کودک، تغییرات شناختی، عاطفی، جسمی و اجتماعی رخ می دهد که لازم است کودکان با این تغییرات سازگار شوند. اما بعضی از کودکان در جریان سازگاری با این تغییرات دچار مشکلاتی می شوند (کافی، 1389). هر کودک در جریان رشد طبیعی خود باید بتواند به استقلال برسد، یا بگیرد با همسالانش رابطه برقرار کند و در نهایت اعتماد به نفس را در خود تقویت کند. در عین حال رویدادهای زیادی در زندگی کودک پیش می آید که می تواند استرس زا باشد یا کاهی سبب کاهش اعتماد به نفس او گردد، مانند قطع ارتباط با همسالان، نقل مکان از محلی به محل دیگر، تولد یک برادر یا خواهر، رفتن از یک مدرسه به مدرسه دیگر، مرگ یا طلاق در خانواده، مورد اذیت و آزار جسمی قرار گرفتن و بروز بیماری های خطرناک. استرس های خانوادگی یکی از مهم ترین نوع استرس در زندگی کودکان است. بدیهی است هر کودک در طی رشد خود نیازمند توجه، مراقبت، حمایت و همکاری از جانب والدین است. بیماری پدر یا مادر، اختلاف و کشمکش بین آنها، جدایی یا طلاق، مرگ و فروپاشی زندگی خانوادگی نه تنها به خودی خود استرس زا است بلکه سبب رویدادهای استرس زای دیگری در زندگی کودکان می شود(برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387).

رفتارهای نامناسب با کودکان می تواند رویدادی استرس زای برای آنان باشد. معمولا به کودکان امر و نهی می شود، فرمان یا دستور داده می شود، مورد انتقاد قرار می گیرند و خوار و تحقیر می شوند و با عصبانیت با آنها رفتار می شود. این رفتار ها سبب انواع آسیب های روانی و شکل گیری احساساتی از قبیل خواری و خشم، اعتماد به نفس پایین، اضطراب و افسردگی در آنان می شود(کافی، 1389).

ناکامی در مدرسه به هر دلیل که باشد یکی از استرس های مهم دوران کودکی است که زمینه را برای احساس حقارت در کودک فراهم می آورد. تجربه شکست تحصیلی حادثه مهمی است که اغلب در تمام مدت تحصیل، در ذهن او باقی می ماند. به علاوه برای بعضی از کودکان شروع مدرسه و جدایی از مادر و افراد مورد علاقه به مدت چندین ساعت در روز، رویداد مهمی در زندگی آنان است که می تواند سبب نشانه های اختلال اضطراب جدایی در آنان شود(ابولقاسمی، 1386).

ازجمله استرس های رایج در کودکان بیمار شدن است. برای بسیاری از کودکان پیش می آید که تصادف کنند و یا جراحی شوند. بیمار شدن اغلب مستلزم استراحت در رختخواب، تحت مراقبت قرار گرفتن و گاهی اوقات دور شدن از خانه در صورت بستری شدن در بیمارستان است. این حالت برای کودکان به معنی وابستگی یا نیاز داشتن به دیگران است و برای آن دسته که تمایل دارند استقلال خود را در غذا خوردن، شستن دست و صورت و توالت رفتن، حفظ کنند به منزله نوعی فشار یا استرس محسوب می شود. علاوه بر این بعضی از بیماری ها به دلیل تحمیل محدودیت های جسمانی، فشارهای روانی بیشتری ایجاد می کنند(کهانا، 2001؛ ترجمه قندهاری، 1382).

کودکان در برابر رویدادهای ناگواری نظیر جنگ، زلزله یا تصادف نسبت به بزرگسالان آسیب پذیرترند. در این گونه حوادث کودکان احساس ترس یا عدم امنیت می کنند. امکان دارد کودکان پدر یا مادر خود را از دست بدهند و زندگی عادی غیر ممکن به نظر برسد. آنها نگرانی آینده، نگران امنیت خود و دیگر افراد نزدیک به خود می باشند. در کودکانی که دچار این گونه آسیب ها می شوند نشانه هایی از قبیل احساس گناه و شکست و واکنش هایی چون پرخاشگری و گوشه گیری شکل می گیرد. بعضی از این کودکان هنگام جدا شدن از پدر و مادرشان دچار هراس می شوند و ممکن است به رفتارهای سنین پایین تر از قبیل مکیدن انگشت، شب ادراری یا ترس از تاریکی باز گردند. به علاوه فکر کردن درباره رویدادهای ناگوار، باعث حواس پرتی آنان می شود و عملکردشان در درس یا بازی کاهش می یابد. خیلی ها فکر می کنند که کودکان زود همه چیز را فراموش می کنند یا اینکه آنان چیزی را درک نمی کنند و حتی اگر هم دچار آسیب شدیدی شوند زود بهبود می یابند. این طرز تفکر باعث می شود که توجه کمتری به کودکان شود. اگر به نیاز های خاص کودکان توجه نشود، جریان رشد طبیعی آنان دچار اختلال می شود و این منجر به مشکلات حادی در آینده می شود(کافی، 1389).

علائم استرس در کودکان:

بعضی از کودکان ممکن است بسیار کلافه باشند و حالات آنها کاملا طبیعی به نظر برسد. و بعضی ممکن است حالات مختلفی بروز دهند؛ که می توان به تغییر الگوی خواب و بیداری و یا برگشت به رفتار های خردسالی (مکیدن انگشت شصت، خیس کردن رختخواب، چسبیدن به والدین و ..) اشاره کرد(ابوالقاسمی، 1386). علائم استرس در کودکان تا سن 5 سالگی اغلب به این صورت است که نمی توانند به شما بگویند که دچار استرس شده اند اما رفتارشان آنرا آشکار می کند. نوزادان، نوپاها و کودکان پیش دبستانی استرس خود را با چسبیدن به والدین، گریه ی بیش از حد معمول، کج خلقی و ورفتارهای واپس رو (مثل مکیدن انگشت شصت، خیس کردن رختخواب، ترس از تاریکی و و...)، جنبش، دعوا و کتک کاری و نرفتن به دستشویی، نشان می دهند. البته گریه، کج خلقی و بیدار خوابی شبانه ممکن است واکنشی طبیعی به مرحله ای از رشد هم باشد. کودکان ممکن است طی فراگیری ایستادن، صحبت کردن یا دیگر مهارت ها دچار خستگی شوند. ممکن است چند روزی بیش از حد گریه کنند و دوباره به خصوصیت معمولشان برگردند. اگر این حالت ادامه یافت ممکن است نشانه استرس باشد. از دیگر علائم استرس می توان به عصبانیت، رفتارهای پر خظر و حتی واکنش نامتعارف به صداهای ناگهانی و بلند اشاره کرد. این واکنش تکان خوردن یک عامل بارز وجود استرس در نوزادان و کودکان نوپا است(زهرا کار، 1387). کودکان گروههای سنی 6 تا 11 سالگی بهتر می توانند درباره استرس خود پیام بدهند و بگویند که استرس دارند. البته چه بگویند که استرس دارند یا خیر در صورت مواجه شدن با استرس باز هم رفتارهای غیر عادی ا خود بروز می دهند. کودکان مدرسه ای که استرس دارند اغلب علائمی چون شکم درد، سردرد، مشکلات تنفسی، مشکلات خواب، بی اشتهایی یا پر اشتهایی، بهبود دیر پس از بیماری، لکنت زبان، نیاز زیاد به رفتن به دستشویی یا دندان غروچه خصوصا هنگام خواب دارند. آنها اغلب بینی شان را زیاد می گیرند و ناخن هایشان را کوتاه می کنند و کابوس می بینند و ممکن است به رفتارهای خردسالی برگردند (خیس کردن رختخواب، کج خلقی و حرف زدن بچگانه. همچنین کودکان استرس دار ممکن است دورغ بگویند، قلدری و سرکشی کنند، خشم بروز دهند، تحریک پذیر شوند، رفتارهای نامنظم داشته باشند، دیگر کودکان را بزنند، از رفتن به مدرسه سر باز زنند و در مدرسه نمرات پایینی بگیرند. ممکن است حملات وحشتزدگی داشته باشند، عقب بکشند، ناله کنند، افسرده باشند، علاقه به انجام فعالیت های روزانه را از دست بدهند، نگران به نظر برسند، تمرکز نداشته باشند، گریه کنند و تنبل باشند، سانحه پذیر باشند و یا دوستانشان را از دست بدهند(کافی، 1389).

راهبردهای مقابله با استرس در کودکی:

مقابله از طریق تقویت اعتماد به نفس:

پیش از این مطرح شد که مشکلات ارتباطی و رفتارهای نامناسب با کودکان می تواند رویدادی استرس زا برای آنان باشد. یکی از راههای اساسی مقابله با این مشکلات، تقویت اعتماد به نفس در کودکان است. بعضی تجارب دوران کودکی از قبیل مورد انتقاد شدید قرار گرفتن، مورد داد و فریاد و آزار جسمانی دیگران قرار گرفتنف مسخره یا تحقیر شدن، نادیده گرفته شدن و تجربه شکست در ورزش یا مدرسه می تواند اعتماد به نفس پایین منجر شود. اعتماد به نفس پایین نیز متقابلا سبب استرس بیشتر، اضطراب، مشکلات ارتباطی، احساس تنهایی، سرخوردگی و آمادگی برای افسردگی می شود. رفتارهایی از قبیل تشویق کردن کودکان، مورد توجه قرار دادن و گوش دادن به صحبت های آنان، در آغوش گرفتن کودکان و کسب موفقیت های تحصیلی و ورزشی می تواند سبب تقویت اعتماد به نفس آنان شود (کافی، 1389).

آموزش روش های کاهش بد رفتاری جسمی و جنسی با کودکان:

تنبیه بدنی شدید یا سوء استفاده جسمی و جنسی از جمله استرس های بسیار شدیدی است که در زندگی تعدادی از کودکان پیش می آید. شدت استرس ها آن چنان است که می تواند سبب بعضی اختلال های روانی نظیر افسردگی و انواع اضطراب مانند هراس و اختلال استرس پس آسیبی شود. گاهی وجود فشار های روانی در خانواده و مشکلات بین پدر و مادر و در مواردی میزان بالای پرخاشگری، تحریک پذیری و اضطراب در والدین می تواند منجر به بدرفتاری با کودکان شود. بدیهی است بهبود روابط بین پدر و مادر و افزایش تعامل مثبت بین والدین و کودکانشان می تواند، هم در پیشگیری و هم در کاهش دادن این استرس تاثیر داشته باشد(کهانا، 2001؛ ترجمه قندهاری، 1382).

روش آرام سازی ذهن:

آرام کردن ذهن، یکی از روش هایی ست، که اندیشه های پریشان و آشفته را آرام می سازد. اغلب کودکان زمانی که می خواهند بخوابند، با انبوهی از اندیشه ها و تخیلات روبه رو می شوند، که نمی گذارند آسوده و آرام بخوابند. آنان نمی توانند برای آرام سازی اندیشه های پریشان ذهنشان، روش های گوناگونی را به کار بگیرند؛ مانند تمرکز و تجسم(سلحشور، 1390). برای تمرکز ذهن پریشان، کافی ست کودک بکوشد هم زمان با تنفس آرام، به شمارش اعداد، نام بردن اشیا، گوش دادن به تیک تیک ساعت یا خیره شدن به ثانیه شمار ساعت بپردازد. این کار یعنی تمرکز ذهن، نه تنها نگرانی و استرس را از میان می برد، بلکه او را برای خوابی آرام و آسوده آماده می کند(سلحشور، 1390).

روش آرام سازی عضلانی:

بسیاری از کودکان مضطرب و نگران به گرفتگی و انقباض ماهیچه مبتلا می شوند. بیشتر تمرین های آرام سازی عضلانی، مانند تنفس شکمی و رها کردن تدریجی ماهیچه ها، برای کاستن فشار ها و تنش های عضلانی ناشی از استرس و دلشوره کودکان است(صباغیان، 1383). برای تنفس شکمی از کودک می خواهند هر بار که عمل تنفس را انجام می دهد، تا 5 بشمارد؛ سپس بازدم تنفس اش را بیرون بدهد. هنگام تمرین کودک باید آرام بنشیند؛ و تمامی ماهیچه های خود را از حالت انقباض و گرفتگی رها سازد. هدف از تنفس شکمی این است که اکسیژن هوا به آرامی به شش های کودک با روش درست تنفس شکمی آشنا شود، پدر و مادر می توانند به فرزندشان بگویند بکوشد شکمش را مانند بادکنک باد کند(صباغیان، 1383).

نوجوانی(12 تا 19 سالگی) :

نوجوانی مرحله ای است که پس از کودکی رخ می دهد و بین کودکی و بزرگسالی قرار دارد. نـوجوان از طرفی بسیاری از ویژگی های مـربوط بـه کودکان را داراست (وابستگی به اطرافیان ،به خصوص پدر و مادر) و از طرفی برخی رفتارهای بزرگسالان را دارد (ویژگی استقلال). در هرحال تغییرات مهمی در این دوره رخ می دهد که موجب رهایی از وابستگی های خاص مرحله ی کودکی و احساس نیاز به استقلال و هویت در بزرگسالی می شود. به تـدریج که نوجوانان بالغ تر می شوند، شباهت کمتری با کودکان و همانندی بیشتری با بزرگسالان پیدا می کنند(نفر، 1386). زمان دقیق شروع و طول دوره ی نوجوانی مشخص نیست، ولی معمولا 12 تا 19 سالگی در بر می گیرد.

نوجوانی را به سه مرحله تقسیم می کنند:

آغاز،میانه و پایان. در هردوره، نوجوانان وضـعیت و ویـژگی های خاصی دارند و غالبا در پایان نوجوانی، از لحاظ رشد جسمی و جنسی کامل می شوند، از نظر توانایی های شناختی به قدرت تفکر انتزاعی دست می یابند، از نظر رشد روانی-اجتماعی مهارت ها و ارزش هایی را که خانواده و جامعه از آنها انتظار دارد، کـسب مـی کنند و به درک صحیح و مطلوبی از خود می رسند(نفر، 1386). نوجونان را بر حسب میزان رشدی که در سطح توانایی ها و مهارت های مورد نیاز، برای رفتار اثر بخش (همانند بزرگسالان) به دست می آورند، نیز می توان شناخت. این تکالیف مربوط به رشد عبارتند از:

کسب احساس هویت، کسب استقلال عاطفی و مالی از والدین، برقراری رابطه اثر بخش با همسالان، بالغ شدن و آمادگی برای انتخاب شغل(بیابانگرد، 1389).

دیدگاههای نظری در مورد نوجوانی:

در حال حاضر نظریه ای واحد و جامع که فرآیند رشد را در دوره نوجوانی تبیین کند وجود ندارد. در مقابل نظریه های زیادی وجود دارد که نوجوانی را از زوایای مختلفی بررسی کرده و هر کدام برجنبه یا جنبه های خاصی از رشد آنها (فیزیولوژیکی، شناختی، شخصیتی و اجتماعی) توجه دارند(بیابانگرد، 1389). دیدگاه زیستی در اوایل قرن بیستم، نظریه پردازان عمده، دیدگاه طوفان و استرس را اختیار کردند. با نفوذ ترین آنها جی استانلی هال بود، عقاید خود را درباره رشد بر نظریه تکامل داروین استوار کرد. هال (1904) نوجوانی را به صورت دوره پر آشوبی توصیف کرد که به دورانی شباهت دارد که در آن، انسان ها از موجودات وحشی به موجودات متمدن تبدیل شدند (برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). استانلی هال دوران نوجوانی را «تولد دوباره» نیز نامیده است زیرا در این مرحله تکامل یافته ترین خصوصیات انسانی و اولین ویژگی های تمدن ظاهر می شود (احدی و جمهری، 1389). طبق نظریه هال مرحله رشدی که نوجوانی را در بر می گیرد «بلوغ» نامیده می شود و تقریبا از 12 تا 24 سالگی ادامه دارد. بسیاری از روان شناسان معاصر، نظریه هال را به خاطر تاکید بیش از اندازه بر تعیین کننده های زیستی مورد انتقاد قرار داده اند. در واقع، او معتقد بود که تاثیرات فرهنگی نقش بارزتری در نوجوانی دادند تا کودکی (بیابانگرد، 1389). همچنین آنا فورید (1969) که نظریه پدر خود زیگموند فروید را برای تمرکز روی نوجوانی گسترش داد، سال های نوجوانی را به صورت «آشفتگی رشد» همگانی که مبنای زیستی دارد در نظر گرفت. در مرحله تناسلی فروید، تکانه های جنسی دوباره بر انگیخته می شوند و تعارض روان شناختی و رفتار بی ثبات را به وجود می آورند. هنگامی که نوجوانان شریکی صمیمی پیدا می کنند، نیروهای درونی به تدریج به تعادل جدید و پخته ای می رسند و این مرحله به ازدواج، زایمان، و بزرگ کردن فرزند ختم می شود. به این طریق، جوانان سرپرست زیستی خود را به انجام می رسانند:

تولید مثل و بقای گونه(برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387).

دیدگاه اجتماعی:

اولین پژوهشگری که به تنوع زیاد در سازگاری نوجوانان اشاره کرد، مارگارت مید (1928) انسان شناس بود(برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). مید معتقد بود که در بررسی ماهیت بحرانی نوجوانی نقش نهادها و ارزش های فرهنگی در شکل گیری رفتار کودکان و نوجوانان در نظر گرفته شود(احدی و جمهری، 1389). مید دیدگاه دیگری را مطرح ساخت که به موجب آن، محیط اجتماعی کاملا مسئول تجربیات نوجوانان است، از تجربیات آشفته و پریشانی گرفته تا تجربیات آرامش بخش و بدون استرس (برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). این قبیل مطالعات فرهنگی منجر به ارائه مفهوم جبرگرایی فرهنگی و نسبیت فرهنگی شدند. بدین معنا که در فرهنگ های مختلف، شخصیت های متفاوت شکل می گیرد (احدی و جمهری، 1389). خانم رودت بندیک مردم شناس دیگر نیز اطلاعات وسیعی را در زمینه نقش فرهنگی بررسی کرده است. او استدلال می کند که مشکل عمده نوجوان بیشتر به پیوستگی یا نا پیوستگی نقش فرهنگی آنان بستگی دارد. در بعضی از جوامع، میان نقش دوران کودکی و بزرگسالی نوعی پیوستگی به چشم می خورد، در حالی که در جوامع دیگر، بین این دو نقش شکافی عمیق وجود دارد(احدی و جمهری، 1389).

دیدگاهی متعادل:

نیروهای زیستی، روان شناختی، و اجتماعی با هم بر رشد نوجوان تاثیر می گذارند. تغییرات زیستی همگانی هستند- در تمام پستانداران و تمام فرهنگ ها یافت می شوند. این فشارها درونی و انتظارات اجتماعی همراه آنها-اینکه نوجوانان باید رواش های بچه گانه را کنار بگذارد، روابط میان فردی تازه ای را برقرار کند، و مسئولیت بیشتری را بپذیرد-احتمالا لحظه های بلاتکلیفی، خود نابروری، ناامیدی را در تمام نوجوانان ایجاد می کنند. تجربیات قبلی و جاری نوجوانان بر موفقیت آنها در غلبه کردن بر این چالش ها تاثیر می گذارند(برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387).

در عین حال، ضروریات و فشاره ای نوجوانی در فرهنگ های مختلف بسیار تفاوت دارند. اغلب جوامع روستایی و قبیله ای، بین کودکی و پذیرش کامل نقش های بزرگسالی، مرحله کوتاهی دارند. در کشوره های صنعتی، که مشارکت موفقیت آمیز در زندگی اقتصادی به چند سال تحصیلات نیاز داردف هنگامی که نوجوانان برای زندگی شغلی ثمر بخش آماده می شوند، با چند سال وابستگی اضافی به والدین و به تعویق انداختن ارضای جنسی روبه رو هستند. در نتیجه نوجوانی به مقدار زیاد طولانی می شود – آن قدر طولانی که پژوهشگران معمولا آن را به سه مرحله تقسیم می کنند(برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387):

اویل نوجوانی (11 تا 14 سالی):

این دوره تغییرات بلوغ سریع است. اواسط نوجوانی (14 تا 16 سالگی):

تغییرات بلوغ اکنون تقریبا کامل شده است. اواخر نوجوانی (16 تا 18 سالگی):

نوجوانان کاملا ظاهر بزرگسالی کسب می کنند و انتظار دارند که نقش های بزرگسالی را بر عهده بگیرند. هرچه محیط اجتماعی به نوجوانان در رسیدن به مسئولیت های بزرگسالی بیشتر کمک کند، آنها بهتر سازگار می شوند. به رغم تنش های زیستی و بلاتکلیفی درباره آینده که نوجوانان احساس می کنند، اغلب آنها با موفقیت از پس این دوره بر می آیند (برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). بلوغ و انواع آن:

بلوغ پدیده اعجاب انگیزی است که در روند رشد انسانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بلوغ طبق نظریه دانشمندان انتقال از مرحله کودکی به بزرگسالی است. در این دوره تغییرات فیزیولوژیکی در مـغز و غدد داخلی بدن باعث دگرگونی جسمی، روانی و رفتاری چشمگیری می شود. در واقع، شخصیت نوجوان در این مرحله از زندگی است که ثبات می یابد و شکل می گیرد. بلوغ تنها پدیده ای زیستی نیست بلکه یکی از نشانه های رشد فـکری و اجـتماعی است و در نتیجه نشانه آمادگی پذیرش مسئولیت در زندگی فردی و اجتماعی به شمار می رود (موسوی بجنوری، 1378). بلوغ پدیده ای چند بعدی و مقوله ای زیستی، روانی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است. بلوغ به رشد جسمی و جنسی احساس هویت شخصی نوجوان، نگرش و طرز تلقی والدین و افراد نزدیک خانواده و فامیل نسبت به فرد، نگرش دوستان و همسالان، رسوم و قواعد فرهنگی و دینی، مقررات و قوانین اجتماعی و بالاخره استقلال شخصی فرد بستگی دارد (لطف آبادی، 1393). بنابراین، بلوغ یک اصطلاح کلی و یک پدیده چند بعدی است، ابعاد مختلف آن عبارتند از(شرفی، 1380):

1. بلوغ جسمی (فیزیکی):

یکی از فراوان ترین کاربرد واژه بلوغ، بعد جسمی است از این بعد گاهی به «نضج» هم تعبیر می شود و مردا رشد و تکامل اعضای بدن است، به گونه ای که رشد قد و قامت، استخوان بندی و سایر اعضای بدن است گونه ای که رشد قد و قامت، استخوان بندی و سایر اعضای بدن به حد نهایی پختگی و کمال خود می رسند. در ادامه همین بخش به بررسی این بعد از بلوغ می پردازیم.

2. بلوغ جنسی:

منظور از بلوغ جنسی، مرحله ای است که فرد با رسیدن به این مرحله، قادر به ایفای نقش عموما به تولید مثل تعبیر می شود.

3. بلوغ روانی:

آن پختگی روحی را که به انسان قدرت تشخیص مسایل و تمییز مصلحت زندگی می بخشد، اصطلاحا بلوغ روانی می گویند. فرد با برخورداری از بلوغ روانی، به قبول مسئولیت های اجتماعی، نظیر پذیرفتن شغل، تشکیل خانواده و ایفای نقش محوله قادر بوده و قدرت مواجهه و رویارویی با مشکلات پیچیده زندگی را دارا خواهد بود.

4. بلوغ اجتماعی و اقتصادی:

این واژه به کیفیتی اطلاق می شود که فرد از حیث تامین معاش و ادراه امور اقتصادی زندگی مستقل بوده تا بتواند متکی به خ.د باشد. معمولا این امر زمانی مطرح می شودکه فرد درصدد تشکیل خانواده و ازدواج باشد.

5. بلوغ عاطفی:

زمانی می توانیم فرد را از لحاظ عاطفی بالغ بدانیم که کلیه عواطف و احساسات خود را به درستی بشناسد و نحوه ابراز صحیح و کنترل انها را بداند. در بخش چهارم همین فصل به بررسی بلوغ عاطفی می پردازیم.

6. بلوغ شرعی:

فقه شیعه بلوغ را برای پسران 15 سال قمری و برای دختران 9 سال قمری در نظر گرفته است (شرفی، 1380).

جنبه های مهم رشد شخصیتی نوجوان:

مفهوم خود،عزّت نفس و هویت:

مفهوم خود. اشاره بـه آن جـنبه هایی از یـک شخص دارد که به صورت«من» معین می شود و معمولا مشتمل بر ادراکات و احساسات در مورد بدن خود، کفایتهای شخصی، ارزشها و عـلایق، است. درحالی که برخی متخصصان (برای مثال، اریکسون) مفهوم خود را به صورت دیدگاهی از مجموعهء خود می بینند (تمام جـنبه ها را باهم در نظر می گیرند)، دیگران (جرجن، روزنبرگ) مـی گویند هـریک از ما مفاهیم مختلفی از خودمان داریم (من آدم شوخ طبع، باهوش، از نظر جسمانی سالم، از نظر سیاسی لیبرال،کم حوصله،...هستم). همچنین، به نظر می رسد که بعضی از مؤلفه های مفهوم خود ما از دیگر مؤلفه ها مهمتر باشد. علاوه بر این، برخی موقعیتها ممکن است جـنبه های خاصی از مفهوم خود ما را برجسته سازد. برای مثال،وقتی در حال دادن یک امتحان هستیم،از نظر خود راجع به هوش خود بیشتر آگاه هستیم (بیابانگرد، 1389). از اواسط تا اواخر نوجوانی، تغییرات شناختی نوجوانان را قادر می سازد تا صفات خود را در یک سیستم سازمان یافته ترکیب کنند(برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). برخی روان شناسی خاطرنشان می سازند که تفکر صوری راه حلی برای سازه مفهوم خود، که به صورت نظریه ای در مورد خود دیده می شود، می باشد. تفکر صوری این امکان را به نوجوانان می دهد تا از چـهارچوب مـراجع خـود فراتر رفته و به گونه ای عـینی تر خـود را ارزیـابی کنند. همان طور که خود محوری از میان می رود، آنها می توانند مفاهیم خود واقعی تری بنا سازند(بیابانگرد، 1389). ارزش های اخلاقی و شخصی نیز موضوعات مهمی هستند که در نوجوانان پدیدار می شوند. هنگامی که نوجوانان برداشت خود را از خودشان طوری اصلاح می کنند که عقاید و برنامه های بادوام را در بر گیرد، به سمت وحدت خود پیش می روند که برای تشکیل هویت اهمیت دارد (برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). عزت نفس. به این معناست که ما در مجموع چگونه خود را ارزشـیابی مـی کنیم یـا چه احساسی در مورد خود داریم. نوعا، آزمونهای روان شناختی عزت نـفس را بـه صورت «کلی» اندازه گیری می کنند (بیابانگرد، 1389). در دوره نوجوانی، متمایز شدن عزت نفس، که جنبه ارزیابی کننده خودپنداره است، ادامه می یابد. نوجوانان چند بعد تازه ارزیابی خود، مانند دوستی صمیمانه، جازبه رمانتیک، و شایستگی شغلی را به ابعاد اواسط کودکی اضافه می کنند (برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). افرادی که عزت نفس بسیار مطلوبی دارند، کاملا سازگار، معاشرتی و وظیفه شناس هستند. در مقابل عزت نفس پایین در تمام زمینه ها، با مشکلات سازگاری ارتباط دارد. اما برخی از عوامل عزت نفس ارتباط نیرومندی با سازگاری دارند. نوجوانانی که از روابط والدین بسیار ناخشنود هستند، اغلب پرخاشگر و ضد اجتماعی می شوند. آنهایی که عزت نفس تحصیلی پایینی دارند، مضطرب و آشفته و آنهایی که روابط منفی با همسالان دارند، مضطرب و افسرده هستند (برک، 2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). هویت. یکی از جنبه های رشد فردی و اجتماعی در دوره نوجوانی کسب هویت است و می توان گفت که یکی از وظایف اصلی نوجوانان در جامعه، یافتن پاسخی عملی به این سوال است که «من کیستم؟» هرچند قرن ها پیش به این موضوع پرداخته شده ولی در چند دهه اخیر در مرکز توجه روان شناسی قرار گرفته و اولین بار اریک اریکسون به طور جامع به آن پرداخته است (ابوالقاسمی، 1386). هویت عبارت است از افتراق و تمیزی است که فرد بین خود و دیگران می گذارد. هویت شخصی یک سازه و ساختار بدنی، روانی و اجتماعی است. یعنی شامل برداشت بدنی و طرز فکرها و عقایدی می شود که معرف فرد است و نحوه ارتباط با دیگران را نیز می سازند(احمدی، 1382). نوجوان به طور دایم، برای کسب هویت تلاش می کند، تلاشی که هم خود را به تلاطم وا می دارد و هم دیگران را. نوجوان متوجه می شود که در جسم، افکار، هیجان ها، آرزوها و روابط با دیگران دگرگونیهایی به وجود می آید. همگام با این دگرگونی، نوجوان متوجه می شود که وجود دارد، تغییر می کند و می خواهد تغییر کند در لابه لای این جوش و خروش تغییر شکل ها، باز اوست که خود را تعریف می کند(وندر زندن، 2001؛ ترجمه گنجی، 1384). نوجوانان و بزرگسالانی که احساس هویت در آنان قوی است خود را افرادی مجزا و متمایز از دیگران می دانند. کلمه فرد که معادل کلمه شخص است، نشان دهنده نیازی همگانی به درک خود به عنوان کسی که به رغم داشتن چیزهای مشترک با دیگران، از آن جداست. نیاز به ثبات رای و حس یکپارچگی نیز ارتباط نزدیکی با آن نیاز همگانی به درک خود دارد. وقتی که از یکپارچگی خود سخن می گوییم، مقصود جدایی از دیگران است و در عین حال یگانگی خود، یعنی انسجام عملی نیازها، انگیزه ها و الگوهای واکنش شخص (ماسن، و همکاران، بی تا؛ ترجمه یاسایی، 1387؛ ابوالقاسمی، 1386).

استرس در نوجوانی:

نوجوانی بخشی از گستره زندگی آدمی است که افراد به مجموعه ای از موانع و چالش های تحولی روبه رو می شوند. این چالش ها در مواردی نظیر رشد هویت و شخصیت و پیشرفت مستقل از خانواده، ایجاد ارتباط و همرنگی با گروه همسالان روی می دهند. علاوه براین، انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی به موازات مجموعه ای از تغییرات جسمی-روانی صورت می گیرد. این دوره زمانی است که افراد باید نقش های اجتماعی را در گروه همسالان و در ارتباط با افراد جنس مخالف برآورده سازند و مهارت های اجتماعی را بیامورند؛ شرایط و الزامات حضور در مکان های اموزشی را فراهم آورند و برای آینده شغلی خویش تصمیم بگیرند. هر کدام از این ملزومات تحولی و سازگارانه نوعی توانایی مقابله را می طلبد که همانا راهبردهای رفتاری و شناختی برای انتقال موثر و سازگارانه است(خدایاری فرد و پرند، 1390). بدون شک همه نوجوانان، نگرانی هایی دارند که بر زندگی آنها اثر می گذارد. مطالعات طولی، ارتباط میان وقایع تنش زای زندگی، تضادها، برخورد ها و کشمکش های خانوادگی را با رفتارهای تخلف آمیز، آسیب رسانی به خود و انزوای اجتماعی در نوجوانان تاکید کرده اند. با وجود این، براساس الگوی تعاملی زندگی، استرس جزء طبیعی و عادی زندگی است (فریدنبرگ و لویس ، 1993). در این الگو، استرس از عدم توازن و تعادل بین تصورات افراد از تقاضاهای محیطی و منابعی که برای مواجهه با آن تقاضاها در اختیارشان است، ناشی می شود. نوجوانی شروع دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی است و انتقال از یک دوره تحول به دوره دیگر معمولا با استرس هایی همراه است. چنانچه در بعضی مطالعات گزارش شده، نگرانی والدین درباره فرزندانی که در سنین نوجوانی به سر می برند، بسیار زیاد است و در این زمینه استرس های زیادی را متحمل می شوند (رسترپو و براگز ، 1991). لارسن و آسموسن (1991) ضمن بررسی جنبه های مختلف زندگی نوجوانان، به این نتیجه رسیدند که بیشترین زمینه ای که در نوجوانان استرس ایجاد می کند، به «خود» آنان یعنی ویژگیها، توانایی ها، تمایلات، حالات هیجانی، فعالیت ها و عملکرد هایشان بر می گردد. فعالیت های تحصیلی و ارتباط با مسئولان مدرسه، چگونگی گذراندن اوقات فراغت و نحوه ارتباط با اعضای خانواده نیز از زمینه های تنش زا در جوانان محسوب می شوند. سایر حیطه های تنش زا عبارتند از ارتباط با همسایه ها، افراد غریبه یا نا آشنا و همسالان. مسائل خانوادگی و ارتباط با همسالان برای دختران بیشتر از پسران استرس ایجاد می کند. کامپاز (1987) بعضی از استرس ها از قبیل کشمکش های زیاد با والدین و از دست دادن دوستان را با تغییرات خاص دوره نوجوانی مرتبط می داند. تغییرات زیست شناختی در نوجوانان طی دو قرن گذشته در اثر کنترل عفونت ها و بهبود تغذیه بویژه در جوامع پیشرفته، میانگین سن بلوغ را کاهش داده است. هامبورگ (1990) معتقد است تغییرات اجتماعی و محیطی سبب طولانی تر شدن دوره نوجوانی می شود و اساسا مشکلاتی را ایجاد می کند. تغییرات اجتماعی دو قرن اخیر از قبیل صنعتی شدن جوامع و نیاز به تحصیل، سبب افزایش طول دوره نوجوانی شده است. این تغییرات موجب ناهماهنگی بین بلوغ فیزیولوژیک و بلوغ اجتماعی شده است. در حالی که فرد در آغاز نوجوانی به بلوغ فیزیولوژیک می رسد، هنوز از نظر تجربیات اجتماعی و فعالیت های شناختی به بلوغ لازم نرسیده است. هامبورگ اضافه می کند، در جهان امروز کاهش شبکه های حمایت خانوادگی و اجتماعی، مهاجرت، افزایش خانواده های تک والدی و کاهش ارتباط اقوام با یکدیگر استرس های بیشتری را برای نوجوانان ایجاد کرده است. در حالی که در اجتماعات کوچک به دلیل وجود ارتباطات خانوادگی و اجتماعی گسترده، نوجوانان در مواجهه با وقایع تنش زا کمتر آسیب می بینند و روش های رویارویی و سازگاری مناسب به آنها یاد داده می شود. این در حالی است که در دوره نوجوانی نیاز به برقراری روابط اجتماعی، کسب استقلال و شکل دادن به هویت بیشتر می شود. این موضوع می تواند سبب تعارض نوجوانان با والدین در زمینه کارهای معمولی روزمره، انجام فعالیت های تحصیلی، انتخاب لباس و ارتباط با برادران و خواهران باشد. دوره نوجوانی، دوره ای است که نوجوانان باید خود را برای ورود به دانشگاه آماده سازد؛ همین مسئله در جامعه ما موجب وارد آمدن استرس بر خانواده و نوجوانان برای گذارندن کنکور ورودی دانشگاه ها می شود. برخی از منابع استرس برای نوجوانان به طور خلاصه شامل موارد زیـر باشد:

  فـشارها و ناکامی ها تحصیلی 

تغییرات بدنی 

مشکل داشتن با دوستان 

محیط زندگی یا همسایه های ناسالم 

جدایی یا طلاق والدین 

بیماری مزمن یا مشکلات شدید خانوادگی 

مرگ یکی از عزیزان 

ترک یا تغییر مدرسه 

اشتغال به کارهای زیاد،یا داشتن انتظارات بالا

مشکلات اقـتصادی خانواده عکس العمل های نوجوان در برابر استرس اولین عکس العملی که نوجوانان در برابر استرس ار خود نشان می دهند واکنش های سازشی است، این واکنش ها غالبا به صورت مکانیزم های دفاعی بروز می کند و به سازگاری فرد با عوامل استرس زا کمک می کند و باعث کاهش تنش و فشاردر انان می شود و در واقع نوعی تسکین موقت است(بای، 1391). مکانیزم های دفاعی وسائلی هستند که برای حفظ شخصیت و ایجاد هماهنگی بین تمایلات و برای کاهش فشار و استرس به کار گرفته می شود. مکانیزم های دفاعی متعددند. در نوجوانان بیشتر مکانیزم های دفاعی زیر دیده می شود:

1. عقب نشینی و بازگشت:

در این مکانیزم، نوجوان سیر قهقرایی طی می کند و به عقب باز می گردد و رفتار کودکانه از خود بروز می دهد، بهانه گیر شده و بیش از اندازه به سایرین متکی می شود.

2. همانند سازی:

در این واکنش، نوجوان سعی می کند که خصوصیات دیگران را به خود نسبت داده و خود را مانند سایرین جلوه دهد.

3. برون فکنی:

در این مورد، نوجوان تمایلات ناپسند خود را به دیگران نسبت می دهد و خود را در زمینه صفات ناپسند خویش کور می بیند و دائما نسبت به اطرافیان خود عیب جوبی می کند.

4. جبران:

در این صورت نوجوان برای برآوردن امیال خود که با موانع اجتماعی یا فردی برخورد کرده است به رفتارهای مورد قبول جامعه می پردازد.

5. دلیل تراشی:

گاهی نوجوان برای رفتار خود به توجیه می پردازد و دلایلی می آورد که واقعا علت اصلی رفتار او نیست و بیشتر برای حفظ موقعیت و حفظ وضعیت روانی خویش است. مثلا برای شکست خود، نداشتن وقت و سختگیری والدین را دلیل می آورد و نقش خود را در این شکست بیان نمی دارد(بای، 1391).

 


22

خرید و دانلود فوری این فایل

قیمت : 39000 تومان





فروش ویژه پنج فایل دلخواه

آیا فایل های بیشتری نیاز دارید؟ ... آیا تخفیف می خواهید؟ ...

با پرداخت حق اشتراک به مبلغ 64000 تومان فایل های دلخواه خود را از این سایت دانلود کنید.

با پرداخت 64000 تومان حق اشتراک: تعداد 5 فایل دلخواه خود را از بین همه فایل های سایت انتخاب و دانلود کنید:

 

فایل های سایت عبارتند از:

 فایل مبانی نظری روانشناسی و مدیریت و... با لیست منابع

فایل مقالات پیشینه تحقیق با لیست منابع

فایل word مقالات بیان مسئله با لیست منابع

فایل word پروپوزال های باکیفیت و عالی با لیست منابع (عنوان همه پروپوزال ها)

و فایل های پاورپوینت و ...

فایل های تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 برای خرید حق اشتراک کلیک کنید...


نکته مهم: با خرید حق اشتراک تا یکسال فرصت دارید با ارسال شماره تراکنش به ایمیل زیر ده فایل را دریافت کنید.

اگر مشکلی در دریافت فایل داشتید ایمیل بزنید:

iranprojhe@gmail.com

یا در ایتا پیام بدین. ارسال مستقیم پیام در ایتا

کد فایل را حتما بفرستید

یا