مصرف طولانی مدت حشیش، تغییراتی در سطح آگاهی شخص به وجود می‌آورد که در نهایت می‌تواند علایم نوروز ، سایکوز، و یا اختلالات شدید و پایدار را ایجاد کند.

برای دسترسی به فایل ورد WORD این مقاله ، بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 81 را دانلود کنید.

حشیش و اختلالات وابسته به آن

مصرف طولانی مدت حشیش، تغییراتی در سطح آگاهی شخص به وجود می‌آورد که در نهایت می‌تواند علایم نوروز ، سایکوز، و یا اختلالات شدید و پایدار را ایجاد کند . اختلال سایکوز ناشی از حشیش بسیار کمیاب است، اما افکار پارانوئیدی گذرا شایع هستند و افرادی که به مدت طولانی‌تر از فراورده‌های قوی‌تر حشیش استفاده کرده‌اند، ممکن است به دوره‌های سایکوز به نام «جنون شاهدانه » مبتلا شوند. از وخیم‌ترین اثرات روانی ناشی از مصرف حشیش می‌توان اضطراب، احساس مردن، دل‌تنگی، پانیک، آسیب در شناخت ، کندی روانی حرکتی و افزایش نشانه‌های مرضی سایکوز را نام برد (هال، 1999،به نقل از نعیمه بزمی 1390).

 

کوکائین و اختلالات وابسته به آن

کوکائین داروی اعتیاد آور بسیار قویست و به عنوان تقویت‌کنندة مثبت رفتاری محسوب می‌شود و می‌تواند وابستگی روانی بسیار شدیدی را ایجاد کند. مصرف مقادیر زیاد کوکائین به مدت طولانی می‌تواند عوارضی چون تحریک‌پذیری و نوسان خلق، رفتار خشونت‌بار، انزوای اجتماعی یا پارانویا و علائم شبیه مانیا، فقدان علاقه و لذت و افسردگی ایجاد می‌کند . مصرف‌کنندگان مقادیر زیاد کوکائین، دچار نشانه‌های روان پریشی می‌شوند.برای مثال امکان دارد آن‌ها دستخوش توهم و هذیان شوند و احساس گیجی، سوءظن و سراسیمگی کنند که حالت‌های شبه روان پریشی بسیار ناراحت کننده و حتی وحشتناکی هستند. زمانی که تأثیر کوکائین از بین می‌رود مصرف‌کننده «احساس فروریزی » یا «سقوط» می‌کند و به خلق افسرده، اختلال خواب، بی‌قراری، اشتیاق مبرم و خستگی دچار می‌شود. مصرف کنندگان همچنین در بلندمدت عوارضی چون لرزش بدن، افسردگی روانی، بی‌اشتهایی، لاغری و صدمه به بافت بینی ها را نشان می‌دهند. عوارض عمده ترک کوکائین، شامل افسردگی، خستگی و بی‌خوابی هستند .

 

مواد توهم زاLSD و اختلالات وابسته به آن

اثرات روان‌شناختی شامل • توهم و هذیان پارانوئید • اختلال در قضاوت • اختلال در تفکر و استدلال انتزاعی • اختلال در عملکرد شناختی چون توجه، تمرکز و دقت • مسخ شخصیت آشفتگی ادراکی

 

کافئین و اختلالات وابسته به آن

طبق DSM.IV.TR اختلال اضطرابی ناشی از مصرف طولانی و دوز بالا ممکن است ضمن مسمومیت کافئین ظاهر شود. اضطراب مربوط به مصرف کافئین شدید اختلال اضطراب فراگیر است و بیمار مبتلا به لوسمی چون عصبانیت، پرحرفی، ، تحریک‌پذیری را نشان می‌دهد و از کمبود انرژی و بی‌خوابی رنج می‌برد. اختلال خواب یکی از اختلالات دیگریست که در جریان مسمومیت با کافئین ظاهر می‌شود . طبق DSM-IV-TR مسمومیت با کافئین می‌تواند با تأخیر در خواب رفتن، ناتوانی برای ماندن در خواب (خوابهای منقطع) و زود بیدار شدن مرتبط باشد (APA، 2000).

 

نیکوتین و اختلالات وابسته به آن

اثرات روان‌شناختی ناشی از مصرف نیکوتین، شامل اثرات خوشایند اولیه مانند احساس آرامش عضلانی و سرخوشی از نظر رفتاری، اثرات تحریکی و مثبت اولیه سیگار موجب بهبود و افزایش توجه، تمرکز، یادگیری و توانایی حل مسئله می‌شود . همچنین کشیدن سیگار موجب بالا رفتن خلق ، کاهش تنش و کاهش احساس افسردگی است. از نظر میاتا ویانا گیتا (2001)، یکی از احساساتی که پیش از تأثیرگذاری نیکوتین در سیگاری‌ها به وجود می‌آید، احساس خارش در پشت گلویشان است. البته، این احساس به خودی خود لذت چندانی ندارد، اما افراد سیگاری از آن لذت می‌برند یا آن که دلیل این لذت را نمی‌دانند، اما علت بروز آن ارتباط نزدیکی با آثار پاداش نیکوتین دارد.

 

آمفتامین و اختلالات وابسته به آن

اثرات روان‌شناختی ناشی از مصرف آمفتامین ها عبارتند از : احساس سرخوشی، توهمات پارانوئیدی، عزت نفس، اعتمادبه‌نفس، بیش فعالی، پرحرفی، رفتارهای قالبی و تکراری و احساسات اغراق‌آمیز نسبت به خود (احساس برتری و یا داشتن توانایی‌های خارق‌العاده‌) (نعیمه بزمی، 1391). از علائم جسمانی و روان‌شناختی مزمن ناشی از مصرف پی‌درپی آمفتامین ها می‌توان از مواردی چون سکته، پارگی عروق ، نارسایی کلیه، ضایعة قلبی و عروقی، ضایعه کبدی، سوءتغذیه، کاهش وزن، اختلال در خواب، فلج موقت، تشنج و اغماء، توهمات شنیداری، دیداری یا لامسه، حرکت‌های قالبی چهره، پرخاشگری، واکنش‌های سایکوز شبیه به اسکیزو فرنی، پارانویا، پانیک و افسردگی نام برد. بر اساس DSM-IV-TR اختلالات ناشی از وابستگی به آمفتامین ها عبارتند از : - اختلالات سایکوز - اختلال خلقی - اختلال اضطرابی - کژکاری جنسی - اختلال خواب (کاپلان و سادوک، 2000). هنگامی که مصرف دارو قطع می‌شود اختلالات روان پریشی بهبود می‌یابد ولی با مصرف زیاد ممکنست افسردگی شدید به خفگی مفرط ظاهر شود . در بعضی موارد، مصرف شدید و طولانی کابوس را در پی دارد

 

اختلالات ناشی از مصرف بلندمدت مواد استنشاقی

آسیب‌های کبدی و کلیوی برگشت‌ناپذیر ، آتروفی مغزی، صرع لوب تمپورال، کاهش IQ، درد قفسه سینه، دردهای عضلانی و مفاصل، خستگی، کاهش اشتها، تهوع، استفراغ ، اسهال، گرفتگی مجرای تنفسی ، زخم‌های داخل بینی و دهان، خونریزی دینی، زوال عقل پایدار یا دمانس،اختلالات سایکوز چون حالات پارانوئیدی، اختلال خلق چون افسردگی از خود بی‌خود شدن، حمله‌های غش مانند ، اختلالات جنسی، اختلالات اضطرابی چون پانیک، و اضطراب فراگیررا می‌توان نام برد (میلر1983 به نقل از فریبرزپویان1386).

 

اختلالات وابسته به داروهای رخوت زا، خواب آور و یا ضد اضطراب

اختلالات وابسته به گروه‌های رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب در DSM-IV-IR عبارتند از: - وابستگی، سوءمصرف، مسمومیت و علایم ترک داروهای رخوت زا، خواب آور ، یاضد اضطراب - دلیریوم مسمومیت، دلیریوم ترک به داروهای رخوت زا، خواب آور و یا ضد اضطراب - زوال عقل پایدار ناشی از مصرف طولانی مدت داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب - اختلال سایکوز ناشی از مصرف داروهای رخوت زا، خواب آور و یا ضد اضطراب همراه با هذیان یا توهم - اختلال خلقی ناشی از داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب - اختلال اضطراب ناشی از داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب - کژکاری های جنسی ناشی از داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب - اختلال خواب ناشی از داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب (ApA، 2000).

 

ویژگی‌های شخصیت در نظریه رابرت کلونینجر

ابعاد سرشت : کلونینجر کار خود را به منظور ارائه طرحی آغاز نمود که تفاوت‌های موجود را در بیماران دارای اختلال جسمی سازی (شکایت از مشکلات جسمی یا سندرم بریکت ) تبیین می‌کرد (کلونینجر 1986 به نقل از کاویانی 1386). او دریافت که بیماران با اضطراب جسمانی دارای نشانه‌های شخصیت پرخاشگر هستند درحالی‌که بیمارانی که دارای اضطراب شناختی یا ذهنی فراگیر هستند، نشانه‌های شخصیت وسواس اجباری را نشان می‌دهند. قبلاً آیزنگ با استفاده از پرسشنامه شخصیتی آیزنگ (EPQ) نشان داده بود که بیماران هیستریک و سایر بیماران با اضطراب جسمی از تیپ شخصیتی روان نژند- برون گرا برخوردار هستند، درحالی‌که افراد هیجانی یا روان نژند دارای اضطراب شناختی و تیپ شخصیتی روان نژند - درون گرا دارند (آیزنگ و آیزنگ 1976، به نقل از کاویانی 1386). کلونینجر مدلی عمومی را ارائه داده است که شخصیت بهنجار و نابهنجار را در بر می‌گیرد . کلونینجر معترف است که نظریه جفری گری (1981) در ساختار زیربنای نظریه او و برای ساخت TCI نقش مهمی داشته است . گری با شواهد آزمایشی نشان داد که با داروهای ضد اضطراب هم روان نژندی گرایی کاهش پیدا می‌کند و هم برون‌گرایی افزایش می‌یابد. او نتیجه می‌گیرد که اضطراب می‌تواند به‌عنوان یک بعد مستقل شخصیت باشد و نه محصولی از ترکیب دو بعد درون‌گرایی و روان نژندی گرایی که در نظریه آیزنگ مطرح گردیده است . کلونینجر مدل عصبی زیستی خود را برای توضیح مؤلفه‌های سرشت ارائه کرد. (کلونینجر 1987 الف و ب و 1991). در گام اول، او معتقد است که زمان‌های متفاوت و مستقل از یکدیگر برای فعال سازی، تداوم و بازداری رفتار در پاسخ‌گویی به گروه‌های معینی از محرک‌ها است. فعال سازی رفتاری در پاسخ به محرکهای نو (جدید) و نشانه‌های پاداش و رهایی از تنبیه است.

بنابراین تفاوت‌های فردی در چنین قابلیتی «نوجویی » نامیده می‌شود. بازداری رفتاری در پاسخ به محرک‌های تنبیه یا نبودن پاداش است. تفاوت‌های فردی در قابلیت وقفه یا بازداری رفتاری ، آسیب پرهیزی نامیده می‌شود. رفتاری که با پاداش تقویت می‌شود معمولاً تا مدتی پس قطع، پاداش- وابستگی نام‌گذاری می‌شود . بدین ترتیب در قسمت سرشت کلونینجر این سه بعد را که هر یک دارای چهار مقیاس فرعی هستند، معرفی کرد و بعد چهارم را که فاقد زیر مقیاس است پشتکار نامید. به‌کارگیری آزمون نشان داد که ابعاد مطرح شده بسیار باثبات، پایدار و مستقل از تغییرات خلق هستندو فقط آسیب‌پرهیری به طور گذرا و موقتی به نام افسردگی یا هیجان زدگی افزایش پیدا می‌کند (کلونینجر، 1987 الف، کلونینجر و همکاران 1991،براون و همکاران 1992، شورالیک و همکاران 1992، پرنا و همکاران 1992، جوفه و همکاران 1993). همچنین نوجویی در بیماران دوقطبی دارای علائم خفیف هیپومانی به طور موقت و گذرا افزایش پیدا می‌کند (استراکوازکی ، 1993). ساختار و صفات افعال سرشت در فرهنگ‌های متفاوت مورد ارزیابی قرار گرفت از جمله جمهوری چک (کوزنگ 1989)، یوگسلاوی (شور اکیک 1997)، ژاپن (تاکیوچی و همکاران 1993)، ایتالیا (منفرودنیا و همکاران 1991)، (باتاگلپا و همکاران 1994) اسپانیا (کانیت ، 1993) و نروژ (استرندای گارد ، جنس 1992) که نتایج همگونی را مطرح ساخت (فریبرز پویان،1386).

افزون و مهم‌تر اینکه ، در یک مقاله نسبتاً گسترده بر روی دوقلوها شواهدی دال بر تأیید چهار بعد سرشت که عبارتند از نوجویی ،آسیب پرهیزی، پاداش وابستگی و پشتکار صورت گرفت و نشان داد که هر یک از این ابعاد به تنهایی از نظر ژنتیکی همگن و با یکدیگر متباین هستن. این مطالعات نشان داد که عوامل محیطی گاهی تأثیر اندکی بر بعدهای پشتکار و پاداش وابستگی دارد اما عامل مشترک ژنتیک بین آن‌ها وجود ندارد. بدین ترتیب مدل ارائه‌شده به نحوی است که می‌تواند عوامل ژنتیک و عوامل محیطی را زیربنای شخصیت تفکیک بیان کند . مدل چهار بعد سرشت با الگوی باستانی و طبایع بقراط همخوان است، بر این اساس طبع سوداوی مترادف آسیب پرهیزی، صفراوی مترادف نوجویی، دموی مترادف پاداش- وابسته، طبع بلغمی مترادف بعد پشتکار (پایداری) در نظر گرفته شده است. همچنین کلونینجر معتقد است چهار بعد سرشت با هیجان‌های اصلی بشری نیز نزدیک هستند. چنانچه ترس با اسیب پرهیزی، خشم با نوجویی، عشق با پاداش- وابستگی ، تسلط با پشتکار مرتبط دانسته شده است(کلونینجر 1994، کلونینجر و شوراکیک 2000). ابعاد منش : از نظر کلونینجر مدل چهار بعدی سرشت طرحی را برای تفکیک انواع مرسوم اختلالات شخصیتی ارائه می‌کند (کلونینجر ،1987 الف) هرچند نمی‌تواند وجود یا عدم وجود اختلال شخصیت را محرز و قطعی کند (کلونینجر ، 1993). از این دیدگاه فطری، منش شناسی شخصیت به تفاوت‌های بین فردی در انگاره‌های مربوط به خودپنداره پیرامون اهداف و ارزش‌ها اشاره دارد. (کلونینجر، 1994). وی سه بعد برای منش در نظر می گیرد در این مجموعه بعد خود راهبری بر پایه پنداشت از خویشتن به عنوان یک بعد مستقل که دارای زیرمجموعه‌های وحدت، احترام،عزت، تأثیر بخشی، رهبری و امید است، توسط وی تعریف شده است.همچنین بعد همکاری که بر پایه پنداشت از خویشتن به عنوان بخشی از جهان انسانی که از آن حس اجتماعی، رحم و شفقت، وجدان و تمایل به انجام امور خیریه مشتق می‌شود. علاوه بر این دو بعد خود فرآوری بر پایه مفهوم از خویشتن به عنوان بخشی از جهان و منابع پیرامون آن مطرح شده است که با پنداره های حضور رازگونه، ایمان مذهبی، و متانت و صبوری غیر مشروط همراه است..

ابعاد شخصیت از دیدگاه کلونینجر و تئوری وی در رابطه با مصرف مواد

تئوری کلونینجر بر اساس این فرض بنا نهاده شده که مصرف مواد ممکن است با سیستم هایی از مغز در ارتباط باشد که به طوری درگیر محرک های جدید تنفر آمیز و اشتیاق آور هستند. این تئوری بیان می کند که تمایل به مصرف مواد مرتبط با سطح نسبی انتقال دهنده های عصبی منوآمین است که به سه صفت اساسی و زیر بنایی مربوط است. بدیع طلبی : که مربوط به سطوح مختلف در پایین است که در شماری از رفتار قابل مشاهده آشکار است مانند فعالیتهای ماجراجویانه و کنجکاوانه و هچنین پاسخ به محرک هایی که تقویت کننده هستند و همراه پاداش عرضه می شوند و حتی محرک های شرطی شده آنها را در بر می گیرد. این فرضیه بیان می دارد که بدیع طلبی مربوط به سیستمی است که برای کسب پاداش، رفتاری را فعال می کند.

 

 

اجتناب از آسیب

که مربوط به سطوح مختلف سروتونین است که تمایل به پاسخ شدید به محرک های ناخوشایند و انزجار آور یا علائم شرطی شده با آن ها، که همراه تنبیه است می باشد و بیان می دارد که درگیری سیستمی که برای اجتناب از تنبیه رفتاری را بازداری می کند. وابستگی به پاداش مربوطه به سطوح مختلف نوراپی نفرین است که به عنوان بعد مهم نگه دارنده ی رفتار، و مقاومت و پایداری در برابر خاموشی رفتار است و بیان می دارد که باسیستمی درگیر است که آمادگی کسب پاداش یا منحرف کننده ی بقیه است. پیش بینی ویژه ی تئوری کلونینجر این است که احتمال مصرف اولیه یا شروع مصرف مواد مربوط به ترکیب بدیع طلبی بالا، اجتناب از آسیب پایین و وابستگی به پاداش کم است. این تئوری از پرسشنامه سه بعدی شخصیتی (TPQ) استفاده کرد که برای اندازه گیری تظاهرات این سه بعد شخصیتی در بزرگسالان طراحی شده بود.

مطالعات روان سنجی بعدی بعضی موارد را به این ساختار سه عاملی اضافه کرد و مقیاس وابستگی به پاداش را به خرده مقیاس وابستگی به پاداش ناشی از وظیفه و وابستگی به پاداش اجتماعی تقسیم کرد (ثریا اسلام دوست، 1391). مزاج و نوخواهی (نوجویی) در نوجوانان مصرف کننده ی مواد بررسی ارتباط بین این دو سیستم نظریه پردازانه برای کسب اطلاعات بیشتر در اصطلاحات بدیع طلبی یا ترک طلبی یک عامل توصیف کننده است صورت پذیرفته است. این فرضیه چنین بیان می دارد که تمایل به جستجوی چیزهای جدید، تنوع طلبی و تجربه هیجان عاملی است که در ترکیب با محیط و شرایط محیطی و دیگر ارشادهای شخصی، خطر مصرف مواد و دیگر مشکلات رفتاری را افزایش می دهد. این رویکرد از روی مطالعات مربوط به بزرگسالان گرفته شده و توسط تئوری های روانی- زیست شناسی حمایت شده است (کلونینجر و زاکرمن 1994، به نقل از اسلام دوست، 1391). تحقیقات بر روی حیوانات یافته های این پژوهش را حمایت کرده است. تحقیقات نشان داده که نوجویی و تحرک طلبی نوجوانان که بدیع طلب و تحرک طلب هستند رابطه ی متقابلی با مصرف مواد دارد.

یکی دیگر از نظریه ها، مربوط به ابعاد مزاج و خطر مصرف مواد است. پژوهش های مختلف چرخه هایی بین ابعاد شخصیت (مزاج) و خطر مصرف مواد است. تحقیقات نشان داده که اندازه گیری خصوصیات و ویژگی های مزاجی در دوران اولیه زندگی پیش بینی کننده موثر در مصرف مواد در بزرگسالی است. مطالعات مختلف ارتباط معناداری بین ابعاد مزاج و مصرف مواد در نوجوانی پیدا کردند، همچنین مشخص شد که ابعاد شخصت رابطه معناداری با توانایی خود کنترلی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده دارد، این یافته ها بر اساس تئوری های زیست محیطی رشد شخصیت است.

مدل عصب، روان دارو شناختی کلونینجر

این مدل از نظریه سیستم مغز گرفته شده است و بیان می دارد که ابعاد مزاج نسبت به دیگر سیستم های نظام مهندسی که ثبات و پایایی بعضی رفتارها در سنین اولیه را سبب می شوند، برای اندازه گیری شخصیت مناسب تر و قابل دسترس تر هستند. به همین علت طبیعی است اگر انتظار یک ارتباط نزدیک بین سازه های نظریه های مزاج و مدل کلونینجر داشته باشیم و اینکه هر دوی انها متغیرها با خود کنترلی مرتبط هستند ( چیزی که توسط مدل اپی ژنیک رشد شخصیت فرض شده است)

 

ویژگی های شخصیتی مرتبط با وابستگی به مواد

برخی از نظریه پردازان معتقدند که بسیاری از افراد به دلیل داشتن شخصیت اعتیاد گرا و خصوصیات روانی- شخصیتی، بیشتر در معرض خطر وابستگی به مواد قرار دارند. اشخاصی که بیشتر در معرض خطر هستند، اغلب نارسائی های روانی و شخصیتی عدیده ای را نشان می دهند که احتمالاً دارای یک شالوده ی زیست شناختی است و اثر غیر مستقیم بر ایجاد مخاطره می گذارد. در این ارتباط کلونینجر، مطرح کرد که عامل سه نظام مستقل ژنتیکی، عصبی و زیست شناختی در CNS (سیستم های فعال سازی رفتاری، بازداری رفتاری و نگهداری رفتاری)، زمینه ی الگوهای منحصر به فرد پاسخ رفتاری به تجربه نو، پاداش و تنبیه است. این الگوهای پاسخ، موجب اختلاف شخصیت بهنجار و به همان اندازه، ایجاد اختلال شخصیتی و رفتاری، از جمله الکلیسم و سایر مصرف های مواد می شود (برگرفته از کاویانی، 1382).

به علاوه، فعال سازی رفتاری عبارت است از فراخوانی رفتار در پاسخ به پدیده های نو و نشانه های پاداش یا رهایی از تنبیه. برخی از نظریه پردازان معتقدند که بسیاری از افراد به دلیل داشتن شخصیت اعتیادگرا و خصوصیات روانی- شخصیتی، بیشتر در معرض خطر وابستگی به مواد قرار دارند.در این ارتباط کلونینجر، مطرح کرد که تحمل سه نظام مستقل ژنتیکی، عصبی و زیست‌شناختی در CNS(سیستم‌های فعال سازی رفتاری، بازداری رفتاری و نگهداری رفتاری )، زمینه الگوهای منحصربه‌فرد پاسخ رفتاری به تجربه نو، پاداش و تنبیه است. این الگوهای پاسخ، موجب اختلاف شخصیت بهنجار و به همان اندازه، ایجاد اختلال شخصیت و رفتاری، از جمله الکیسم وسایر سوءمصرف مواد می‌شود (برگرفته از کاویانی، 1382 ). بعلاوه، فعال سازی رفتاری عبارتست از فراخوانی رفتار در پاسخ به پدیده‌های نو و نشانه‌های پاداش یا رهایی از تنبیه. بر این اساس افراد در چنین فعالیت‌های رفتاری که «نوجویی »نامیده می‌شود، با هم متفاوت هستند بازداری رفتاری در پاسخ به نشانه‌های تنبیه یا فقدان پاداش 50 می‌شود. بنابراین، افراد به لحاظ قابلیت بازاری رفتاری، که «آسیب پرهیزی» نامیده می‌شود، با یکدیگر تفاوت دارند رفتاری که در گذشته تقویت دریافت کرده است ، حتی در شرایطی که در تقویت ادامه نداشته باشد، نیز تکرار می‌شود افراد در میزان این تداوم رفتاری که پس از قطع تقویت وجود دارد و «پاداش وابستگی» نامیده می‌شود، نیز با هم تفاوت دارند (کلونینجر، 1991).

همچنین کلونینجر(1987) بر شخصیت به عنوان عامل مستعد کننده اعتیاد تمرکز دارد. طبق نظریه سه بعدی ، سه بعد اساسی چون نوجویی ، اجتناب از آسیب و وابستگی به تقویت و آسیب‌پذیری نسبت به اعتیاد دخالت مستقیم دارد (برگرفته از کاویانی، 1382). به‌طورکلی، در رویکردهای جدید شخصیتی برای وابستگی به مواد، سه مرحله در فرایند اعتیاد وجود دارد:

1- مصرف ماده به جهت لذت‌بردن مورد استفاده قرار می‌گیرد. 2- عادت کردن به مقدار مصرف اولیه و افزایش توان آن به جهت کسب مجدد لذت یا احساسات مثبت و خوشایند. 3- مصرف مواد جهت جلوگیری از بروز علائم ترک است تا لذت‌بردن (مصرف می‌کنند تا نمیرند).

در بعضی از منابع روان‌شناسی، برای وابستگی به مواد سه مرحله نام برده شده است که عبارتند از : 1) شروع مصرف که به دلایل گوناگون است مثل سائقی برای کاوش تجارب جدید یا کنجکاوی ، تشویق دوستان و غیره که در آن با لذت‌های ماده آشنا می‌شوند. 2) شک و تردید مصرف کننده باعث می‌شود که به ادامة مصرف شک کند و عاقبت بقیة معتادان و مصرف‌کنندگان برایش تداعی شود. 3) در این مرحله عده ای از معتادان از وضعیتی که در آن قرار گرفته‌اند، ناراحت می‌شوند و شروع به ترک می‌کنند اما ترک اعتیاد مجدد خود پس از نخستین ترک ممکن است رخ دهد، در اثر مشکلی است که فرد در مقابل آن احساس ناتوانی می‌کند و مجدداً به ماده مخدر پناه می‌آورد و اعتیاد دوباره شروع می‌شود. اکثریت معتادان یا افرادی هستند که دارای اختلالات شخصیتی می باشند،و در اثر تماس و ارتباط با سایر معتادان به اعتیاد کشیده می‌شوند.

اکثر معتادان افرادی هستند که از نظر عاطفی، کودکانه، نابالغ، پرخاشگر و مهاجم هستند و برای تسکین فشارها و مشکلات روانی خود از مواد استفاده می‌کنند. به عبارت دیگر، پیروان این دیدگاه افراد وابسته به مواد را افرادی با مشکلات شخصیتی معرفی می‌کنند که هم موجب گرایش به مواد و مصرف آن می‌شود و هم راه حل مشکلات خود را در استفاده از مواد جستجو می‌کنند. اما، در دیدگاه‌های جدید (دولیکو ، 1997) شخصیت خاص برای مصرف‌کننده قائل نیستند و عده ای نیز مرتبط هستند که شخصیت خاص، علت وابستگی نیست بلکه معلول آن است. در تئوری دیگری چون نظریه اسپری ، میلنر و اولدز اعتیاد را یک بیماری ارگانیک یا جسمانی معرفی می‌کنند یعنی با یک بار مصرف مواد افیونی تأثیر بسیار زیادی بر سیستم عصبی می‌گذارد که ساختارهای گیرنده‌ها وناقل های مغزی را برای همیشه تغییر داده و سندرم وابستگی به مواد شکل می گیرد. به هر حال، توجه به یک تابلو بالینی مشترک برای همة مصرف‌کنندگان با همه زمینه‌های فرهنگی ، اجتماعی ، ارثی و غیره مهم است. بعلاوه، یک درمان مشترک دارویی و یک درمان خاص روان‌پزشکی را با توجه به مشکلات روان تنی اعتیاد باید در نظر گرفت. به طور کلی، برخی افراد خصوصیات ذاتی منحصربه‌فردی دارند که ممکن است تأثیر بسزایی بر روی تمایل آن‌ها نسبت به مصرف مواد افیونی و غیر افیونی داشته باشد مانند افسردگی یا نیاز به محرک‌های قوی در اضطراب. اختلالات روان‌پزشکی که با وابستة مواد مرتبط هستند .

عبارتند از : - اختلالات خلقی (مانند مانیا و افسردگی ). - اختلالات سایکوز (مانند اسکیزوفرنی). -اختلالات اضطرابی (به ویژه اختلال پانیک، فوبی اجتماعی و PTSD یا اختلال استرس پس از سانحه.) - اختلالات شبه جسمی (به ویژه اختلال درد و جسمانی سازی). - اختلال شخصیت (به ویژه شخصیت ضد اجتماعی و مرزی ). - اختلال عملکرد جنسی (همچون انزال زودرس ). - اختلال خواب . - اختلالات کودکی و نوجوانی (مانند ADHD یا اختلال نقص توجه -بیش فعالی که اگر در کودکی درمان نشود و تا بزرگسالی ادامه یابد بیشتر در معرض وابستگی مواد هستند) (مک کان ، 1997). به طور کلی اختلالات روان‌پزشکی و حتی اختلالات جسمانی تقدم بر وابستگی به مواد دارند. بدین معنی که دختران به دلیل مشکلات روانی -جسمانی خود و برای مقابله و غلبه بر آن‌ها اقدام به مصرف مواد به عنوان خوددرمانی می‌نمایند. همچنین با مصرف مواد زمینه برای شکل‌گیری اختلالات روانی -جسمانی مهیا می‌شود و در حقیقت پدیدآیی آن‌ها بر اثر اعتیاد (ثانویه) است و می‌تواند پدیدآورندة اختلالات روان‌پزشکی چون اضطراب، افسردگی، اختلالات جنسی و خواب گردد. «لو» معتادان را به دو گروه طبقه بندی می‌کند، و معتقد است که در این دو گروه بیماری‌های روانی (نوروز و سایکوز یا جامعه ستیزی)، را در آن‌ها بدون هیچ‌گونه ابهامی می‌توان مشاهده کرد ، اما نمی‌توان گفت زمینه اختلالات روانی قبل از استفاده مواد در آن‌ها وجود نداشته و اگر به مصرف مواد اقدام نمی‌کردند، اختلالات روانی بروز نمی‌کردند ؛و یا اینکه در گروه دوم معتادانی هستند که آن‌ها را معتادان فرهنگی اجتماعی می‌نامند. این افراد معمولاً سازش خوبی با اجتماع دارند عموماً فاقد هر گونه علائم بیماری‌های روانی می‌باشند (برگرفته از مک کان، 1997).

تئوری‌های روان‌پزشکی و روان پویشی هر انحراف و کج رفتاری (اعتیاد) را ناشی از تجربه نخستین دوران کودکی و الگوهای ارتباط خانوادگی می‌دانند چنین رفتارهایی عمدتاً برخاسته از درون و روان فرد است و از نظر روانی و طبی، بیمار به شمار می‌روند .فرهنگ و واقعیات اجتماعی نقش چندانی در این فرآیند ندارند و تنها زمینه‌های هستند برای بروز رفتار انحرافی و محرومیت فرد از نیازهای اصلی و اولیه، چون نیاز به امنیت روانی و عاطفی دوران کودکی، او را به ساختن و تشکیل شخصیت خاص هدایت می‌کنند. تجارب ایام کودکی نظیر تضادها و آشفتگی‌های روانی و عاطفی، عمدتاً ساختار شخصیت فرد را تعیین می‌کنند و مشخصاً الگوی رفتار او را برای دوره‌های بعد طرح‌ریزی می‌نمایند. میزان بالای خصوصیات خاص شخصیتی، نظیر ناامنی، تزلزل روانی، احساس عدم کفایت، ناتوانی در ابراز احساسات و عواطف، پرخاشگری و نظایر آن‌ها از ویژگی‌های افراد معتاد می‌باشد. نتایج تحقیقات مختلف نشان می‌دهد که 30 تا 60% بیماران مبتلا به سوءمصرف و وابستگی به مواد واجد ملاک‌های تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند به عبارت دیگر، در صد بالای ا ز این افراد دارای یک الگوی رفتار ضد اجتماعی نیز هستند ؛ خواه این الگو قبل از شروع مصرف مواد وجود داشته باشد و خواه در طی مصرف مواد ظاهر شده باشد. افرادی که تشخیص وابستگی به مواد به همراه اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارند، آسیب روانی بیشتری دارد و تکانشی تر، منزوی تر و افسرده‌تر از بیمارانی هستند که فقط تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی را دریافت کرده اند (کاپلان و سادوک، 2000).

مشکلات و ضعف‌های شخصیتی معتادان را می‌توان به مواردی چون غیر اجتماعی بودن و تمایل به گوشه‌گیری و انزوا (انزوای عاطفی)، عملکردهای آنی، چند برابر شدن تأثیرات خارجی بر کنترل رفتار، برون فکنی ، القاء پرخاشگری، طغیان، واپس گرایی، شکست در همانندسازی و الگوبرداری، عدم پذیرش از جانب دوستان، احساس حقارت، هیجان طلبی و ناتوانی در کنترل تکانه ها، بی‌حوصلگی، تحریک‌پذیری، مضطرب بودن، حساسیت بیش از حد، اعتمادبه‌نفس و عزت نفس پایین، عواطف ناپخته و کودکانه، احساس ناتوانی و عجز و بی‌لیاقتی، احساس ناتوانی در کسب موفقیت، احساس ناامیدی، بدبینی نسبت به آینده، بی‌اعتنایی و بی‌توجهی والدین و احساس ناخودآگاه کینه نسبت به والدین (یک یا هر دو)اشاره کرد . به‌طورکلی، نوع شخصیت و مشکلات شخصیتی یکی از عوامل مهم وابستگی به مواد است. اکثر مشکلات شخصیتی، چون گوشه‌گیری و منزوی بودن می‌توانند زمینه‌ساز گرایش و مصرف مواد باشد. کسانی که از نظر اجتماعی منزوی و خجالتی هستند و در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل می‌باشند، برای برطرف کردن احساس ضعف، احساس ناامنی و تنهایی و کسب آرامش و اعتماد به نفس ممکن ست به اعتیاد روی آورند .

ویژگی‌های رفتاری خاصی، چون کمبود اعتمادبه‌نفس و عزت نفس، آشفتگی‌های درونی، عصبانیت، مسئولیت پذیر نبودن، قدرت سازگاری پایین و مورد توجه و علاقه دیگران نبودن موجب می‌شود شخص احساس بی‌کفایتی و حقارت کند و این علائم به همراه مشکلات اجتماعی و خانوادگی افراد را نسبت به این معضل آسیب پذیر تر می‌کند و به سمت مصرف مواد و وابستگی به آن می‌کشاند. یکی از اصول درمان اعتیاد، توانایی شخص معتاد برای ارزیابی خود با دیدی صحیح و اختصاصی است تا بتواند صفات شخصتی خود را که به صورت استثنایی مثبت یا منفی هستند، بشناسد و دریابد که کدامیک از صفات با اعتیاد وی مربوط است. این نکته حائز اهمیت است که شخصیت اصولاً امر تغییرناپذیری نیست و شخصیت هر فرد آنگونه است که او رفتار می‌کند. تغییر رفتار در واقع منتهی به تغییر شخصیت می‌شود و برای تحلیل درونی باید تغییر بیرونی ایجاد کرد و با توجه به موضوع مهم مطرح شده، رفتاردرمانی جزء مهمی از روان‌درمانی شخص معتاد محسوب می‌شود. به طور کلی، مشکلات و ضعف های شخصیتی به تنهایی عامل اساسی وابستگی به مواد نمی باشند؛ شخصیت تنها عامل تعیین‌کننده اعتیاد نیست بلکه این گونه موارد مطرح شده می‌توانند زمینه ساز گرایش و مصرف مواد در نظر گرفته شوند.

خرید و دانلود فوری این فایل

قیمت : 39000 تومان





فروش ویژه پنج فایل دلخواه

آیا فایل های بیشتری نیاز دارید؟ ... آیا تخفیف می خواهید؟ ...

با پرداخت حق اشتراک به مبلغ 64000 تومان فایل های دلخواه خود را از این سایت دانلود کنید.

با پرداخت 64000 تومان حق اشتراک: تعداد 5 فایل دلخواه خود را از بین همه فایل های سایت انتخاب و دانلود کنید:

 

فایل های سایت عبارتند از:

 فایل مبانی نظری روانشناسی و مدیریت و... با لیست منابع

فایل مقالات پیشینه تحقیق با لیست منابع

فایل word مقالات بیان مسئله با لیست منابع

فایل word پروپوزال های باکیفیت و عالی با لیست منابع (عنوان همه پروپوزال ها)

و فایل های پاورپوینت و ...

فایل های تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 برای خرید حق اشتراک کلیک کنید...


نکته مهم: با خرید حق اشتراک تا یکسال فرصت دارید با ارسال شماره تراکنش به ایمیل زیر ده فایل را دریافت کنید.

اگر مشکلی در دریافت فایل داشتید ایمیل بزنید:

iranprojhe@gmail.com

یا در ایتا پیام بدین. ارسال مستقیم پیام در ایتا

کد فایل را حتما بفرستید

یا