اضطراب اجتماعي اساساً ترس از مورد نظاره ديگران واقع شدن است. اين ترس، ممكن است تا حدودي ذاتي بوده باشد. اما وقتي نگاه ديگران، چه به عمد (واقعي) و چه با تصور فرد (خيالي) در موقعيتهاي خــاص ناراحتي فوق العاده ايجاد كند، نتيجه آن «اضطراب اجتماعي» است؛ اضطراب اجتماعي به اين معنی كه نگاه دقيق ديگران هميشه به نوعي وجود دارد. مورد مضحكه واقع شدن به صورت پنهان وجود دارد. پشت اين ترس ، نيز «ترس از عملكرد» ، يعنی ترس از اينكه شخص قادر به ايفای نقش خود نباشد و يا كنترل خود را در مقابل نگاه ديگران از دست بدهد، وجود دارد.ترس از عملكرد غالباً موجب همان چيزي مي شود كه شخص، بيش از همه از وقوع آن مي ترسد؛ يعني عملكرد معيوب. مثلاً سخنران وحشتزده نمي تواند هيچ كلمه اي را بر زبان آورد. در بعضي موارد ، اضطراب اجتماعي به خاطر آن است كه مبادا ديگران ، اضطراب اجتماعي او را ببینند؛ مانند سرخ شدن يا لرزش اندام (دانلد گودوين ، 1373) .
اين اضطراب اجتماعي كه با ترس مداوم از تعامل يا انجام عملي در موقعيت هاي اجتماعي كه ناشي از نگراني از هول شدن، تحقير شدن يا ارزيابي منفي ديگران است، مشخص مي شود، اغلب يك حالت مزمن و ناتوان كننده است (اسچنير و همكاران ، 1992؛به نقل از غلامی، 1384).
یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر رفتار تصور بدنی می باشد مفهوم تصور بدنی اولین بار توسط شلدر مطرح شد وی تصور بدنی را با یک چشم انداز روانشناسانه اینگونه تعریف نموده است: (تصویری از بدنمان که در ذهنمان شکل می دهیم و شیوه ای که بدن برایمان آشکار می شود، تصور بدنی یک فرایند شناختی نیست بلکه خواسته ها، نگرش های عاطفی و کنش متقابل با دیگران را منعکس می سازد). «شلدر 1950» این مفهوم یک سازه پیچیده است که دارای دو بُعد اصلی سرمایه ی تصور بدنی و ارزیابی تصور بدنی است، که سرمایه ی تصور بدنی به بازتاب درجه اهمیت رفتاری و شناختی که مردم به بدن و ظاهرشان نسبت می دهند می پردازد و ارزیابی تصور بدنی به درجه رضایت و نارضایتی از بدن و ظاهرشان مربوط می شود (کش و پروژنسکی 2002).
شکل گیری این دو بُعد، راهبردهای کنش/کنش متقابل افراد در پیوندهای اجتماعی مرتبط با بدن و یا ظاهر فیزیکی آنان را معلوم می کند.تصور بدنی تجربه ی روانشناختی از جسم فیزیکی است که افکار، عقاید، احساسی و نگرشی تغییر می کند تصور بدنی و احساسی که افراد به خود دارند رفتار آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به آنچه که گفته شد داشتن امید به زندگی باعث آسان شدن سختی ها وتقویت روحیه می گردد. به عبارت دیگر انسان برای هر عملی باید انگیزه و هدفی داشته باشد و داشتن امید بیشتر، احتمال موفقیت در کارها به خصوص کارهای سخت و دشوار را بیشترمی سازد. یکی از کارهایی که سبب بالا رفتن امید به زندگی در مردم می شود، برقراری روابط عاطفی و دوستانه با دیگران می باشد که زندگی انسان را از بی معنایی خارج نموده و سبب ایجادآرامش درونی وتعادل روحی می گردد(یوسفی،1389).
از سوی دیگر امروزه جراحی زیبایی به یکی از دغدغه های انسان تبدیل شده است. میزان جراحی پلاستیک در سال 2005 در ایالات متحده ی آمریکا در حدود 2/10 میلیون بوده که در سال 2007 به 7/11 میلیون افزایش یافته است. افراد به طور فزاینده نیاز درونی را برای همانندسازی ظاهرشان با مدل های زیبایی خاص به عنوان یک عُرف اجتماعی احساس می کنند (مولکنز و همکاران ،2006).
با این وجود، فهم حد و مرز بین آرزوی رایج برای بهبود ظاهر یک شخص و روان رنجوری، بسیار مهم است. نارضایتی افراطی از ظاهر ممکن است حالات روانی بیمارگونه را پنهان کند و غفلت از آن ممکن است عواقب پزشکی جدی را به همراه داشته باشد . افرادی که متحمل جراحی های زیبایی می شوند اغلب اوقات به دلیل اضطراب بالا و فقدان تصورات مثبت از خود، بدریختی بدنی یا کسب توجه عمومی، تن به این کار می دهند و داشتن منبع کنترل پایین و احساس نداشتن جذابیت فیزیکی و جنسی در افراد، احتمال گرایش آن ها را به انجام جراحی های پلاستیک افزایش می دهد (پین و همکاران ،2008).
تصویری بدنی و زیبایی که شخص به دنبال آن است بیانگر نگرش فرد از خود همراه با احساسات و افکاری است که می تواند تغییر دهنده رفتار و در شرایط گونگون در جهات مثبت یا منفی باشد و این زیبایی که افراد در شرایط گوناگون به دنبالش می رود می تواند تحت تأثیر عوامل متعددی باشد. از این رو باورهای افراد در مورد توانایی هایشان بر میزان فشار روانی و افسردگی که در موقعیت های تهدیدزا یا استرس زایی تجربه می کنند اثر می گذارد. افرادی که می توانند تهدیدها یا فشارهای روانی بالقوه را کنترل کنند شناخت های آشفته ساز را به خود راه نمی دهند و به وسیله آنها آشفته نمی شوند در مقابل فقدان باورهای امید به زندگی برای کنترل تهدیدهای بالقوه به تجربه فشار و برانگیختگی اضطرابی می شود .(بندورا ،1993 به نقل از معتمدی،1383).
اُمید به زندگی پایین می تواند انگیزش را نابود کند آرزوها را کم کند با تواناییهای شناختی تداخل نماید و تاثیر نامطلوبی بر سلامت جسمانی بگذارد از این رو می توان انتظار داشت که تصور بدنی به نوعی با احساس اُمید به زندگی ارتباط داشته باشد. به نظر می رسد حرکت کارآمد افراد به سمت هدفهای فرد علت تغییرهای مثبت در اُمید به زندگی و خوشبختی آنهاست و به طور کلی تلاش برای هدفهای درونی باعث کاهش اضطراب اجتماعی می شود (رایان و دی سی،2000).