با این فعالیّت همانند دیگر فعالیّت های لهوی، لذّت، اکتشاف و تجربه آنچه ممکن است همراهند. نقّاشی، بازی، طنز و هنر به یک خانواده رفتاری تعلّق دارند و به این دلیل به منزله انعکاس مجموعه ساخت هایی هستند که کودک در دسترس خود دارند امّا در هر حال این فعالیّت ها در چهار راه جهان برونی (واقعیّت برونی) و جهان درونی (واقعیّت درونی) قراردارند و زمینه را برای بیان تعارض ها یا تضادها بين این دو دسته واقعیّت فراهم می سازند (دادستان 1387، 13).
از حدود پایان نخستین سال زندگی، بسیاری از کودکان، فعالیّتی که می توان آن را ترسیم با دقیق تر بگوییم «نگاره گری» نامید از خود نشان می دهند. در فرهنگ متداول جهان کنونی، ابزار این نگارهگری غالباً یک مداد یا قلم است، امّا ممکن است کودک از انگشت، اسفنج، یک تکّه گچ، یک تیره چوب و یا هر شیء دیگر نیز استفاده کنند. هر چند این نگاره گری یا ترسیم ترجیحاً بر صفحه ای از کاغذ نقش می بند امّا ممکن است صفحات کتاب یا سطوح دیگر از قبیل لوازم خانه، دیوارها، پارچه ها و غیره صحنه عمل باشند و تعارض های بسیاری با بزرگسالان به وجود آورند غالباً تولید لکّه های مقدّم بر تولید این خطوط یا نگاره هاست (دادستان 1387، 13).
بدین ترتیب، در مبنای ترسیم وحتّی قبل از نخستین خط خطی کردن ها و پدیدآوری خطوطی که ظاهراً واجد معنایی نیستند، مجموعه پیچیده ای از رفتارهای حرکتی، توحید یافتگی های ادراکی و کاربرد اطلاعاتی که از این آثاردوام دار و مشاهده شدنی به منزله تدوام بدن حاصل می شوند، قراردارد. مؤلفانی به بررسی شباهت، و تفاوت های بین این فعالیّت «پیش ترسیم» و «هویت پردازیها» کودک پرداخته اند. اصواتی که کودک تولید می کند زود گذرند امّا به عنوان وسیله ارتباط جزئاً سازماندهی می شوند. به عکس نگاره ها بلا اثرند دارای معنای تمایز یافته ای نیستند امّا معّرف «مضاعف سازی» بدنی ارادی هستند. به عبارت دیگر این نگاره ها در شمار آثار قلمداد می گردند که از عملی که به تولید آنها می انجامد، جدا می شوند.
در شمار آثار قلمداد می گردند که از عملی که به تولید آنها می انجامد، جدا می شوند. این نگاره گری های عمدی یا ارادی، از دوّمین سال زندگی به منزله ترسیم درهم برهم اند و بتدریج به یک مهار کردن حرکتی ادراکی رکاب می دهند. یعنی سپس از مرحله ای که کودک از دست خود تبعیّت می کند در یک مرحله بعدی، چشم به هدایت دست می پردازد. به نظر اکثر مؤلفانی در جریان سوّمین سال زندگی است که نخستین بگاره های تقلیدی ظهور می کنند ودوران خط خط کردن پشت سر گذاشته می شوند.
از 2تا3 سالگی، تقلید از موقعیّت ها (نوشتن) همراه با چند عنصر تجسّمی (گردی به منزله توپ) و اجرای دستور العمل (نگاره هایی که کم وبیش بر حسب یک الگو دارای جهت اند).
سیمای مرحله آغاز حرکت ترسیمی به معنای واقعی کلمه است.از 3تا5 سالگی ،قصد یک شکل پردازی آشکار همراه با تدارک یک نحوه بیان ترسیمی به چشم می خورد کودک این مرحله تا حدّی به الگو توجّه می کند امّا غالباً طرحی اجمالی وقالبی را جانشین آن می سازد.از5تا9سالگی ،شاهد مرحله نسخه برداری با باز پدیدآوری از شکل های هندسی (به ترتیب از دایره، مربع، مثلث، لوزی تا شکلهای پیچیده تر) هستیم یادگیری خط، تولید نقّاشی هایی که عناصر مختلف تجسّم در آنها متمایز گردیدهاند، همراه با ترکیب طرح های پایه با جزئیات بیش از پیش فزاینده، از ویژکی های این مرحله اند در این مرحله، نقّاشی های کودک دقیق ترند و در وسط صفحه بیشتر تمرکز می یابند.
از 9تا 13 سالگی، رها کردن اجمال گری به سود واقع نگری دیداری تری که به شدّت قرار دادی است و در بسیاری از کودکان از لحاظ تحلیل الگو و تجسّم آن رضایت بخش نیست، پایان فرآیند ترسیمی را مشخّص می کند (دادستان 1387، 14).
روی آورد بالینی، سوگیری تشخیص: کودکان عواطف خود را در نقّاشی های خود فرفکنی می کنند و تفسیر آنچه بدینصورت ارتجالاً انعکاس می یابد راهی برای سنجش شخصیّت است. روی آورد بالینی به منظور روان درمانگری، جنبه های پالایشی فعالیّت های ترسیمی، یعنی برون ریزی مکنونات از راه فرافکنی به منزله یک شیوه بیان ارتجالی ویا از طریق فرافکن در قالب تحقیق یک اثر هنری، به گشایش خط بالینی درمانگری ،یعنی روان درمانگری، از راه نقّاشی منتهی شده است (دادستان 1387، 15).