(وولفلک، 2004). خودکارآمدی بر رفتار فرد بسیار تاثیرگذار است.
به عنوان مثال دانش آموز دارای خودکارآمدی سطح پایین ممکن است حتی برای یک امتحان، خودش را آماده نکند زیرا فکر می کند هر اندازه که زحمت بکشد فایده ای نخواهد داشت (سانتروک ، 2004). در مقابل شخصی برخوردار از خودکارآمدی سطح بالا در انجام کارها امیدوارتر و موفق تر است (سیف، 1388).
برحسب نظر بندورا (بندورا، 1986) خودکارآمدی عبارت است از ادراک خود و قضاوت در مورد شیوه ای که شخص به طور موثر در مواجهه با موقعیت های خاص، اعمال لازم را انجام دهد. بندورا (بندورا، 1986) دیدگاهی از رفتار انسان را ارائه می دهد مبنی بر این که باورهایی که انسان ها نسبت به خودشان دارند عناصر مهم کنترل رفتار و شخصیت هستند.
بنابراین، افراد هم به عنوان فرآورده ها و هم به عنوان مولدهای محیط و نظام اجتماعی خود پنداشته می شوند. از جمله باورهای مشخصی، باورهای خودکارآمدی است که بندورا (بندورا، 1986) آن را این گونه تعریف می کند: باورهای خودکارآمدی به صلاحیت فرد برای اجرا و سازماندهی عمل برای رسیدن به انواع معین عملکردها اطلاق می شود.
این باورها براساس انسان ها، تلاشی که صرف می کنند؛ مدت زمانی که در برخورد با یک تکلیف از خود پافشاری نشان می دهند و در میزان ادراک آن ها از تکلیف اثر می گذارد، باورهایی که این افراد نسبت به توانایی های خود دارند کاملاً بر روش هایی که آن ها رفتار خواهند کرد تاثیرگذار است.
برای مثال در مدرسه باورهایی که دانش آموزان نسبت به توانایی تحصیلی خود ایجاد می کنند به آنها کمک می کند که طبق دانش و مهارت های موجودی که دارند عمل نمایند. بنابراین عملکردهای تحصیلی آن ها تا حد زیادی حاصل باورهای واقعی دانش آموزان از انجام تکالیف تحصیلی است که در آینده می توانند انجام دهند. به علاوه باورهای خودکارآمدی به شدت تحت تاثیر دانش و مهارت-هایی هستند که بار اول در خصوص یک مطلب درسی کسب می شود (جعفری 1388).
شکل گیری باورهای خودکارآمدی افراد باورهای خودکارآمدی خود را از طریق تفسیر چهار منبع اطلاعاتی شکل می دهند (بندورا، 1986).
الف) عملکرد قبلی با تجربه تبحری: افرادی که در فعالیت های خاصی شرکت می کنند و موفق می شوند. نتایج رفتارشان را طوری تفسیر می کنند که با باورهای ایجاد شده آن ها هماهنگ باشد و نوعاً نتایج تفسیر شده به صورت موفقیت آمیزی خودکارآمدی آن ها را افزایش می دهد. هم چنین افرادی که خودکارآمدی پایین دارند اغلب موفقیت های خود را کاهش می دهند تا باورهای شخصی خود را تغییر ندهند.
ب) الگوی سازی جانشینی: اگر افراد نسبت به توانایی هایشان اطمینان نداشته باشند به آن حساس تر می شوند و به دیگران که در کارها مهارت بالایی دارند متوسل می شوند و در چنین مواردی تاثیرات سرمشق گیری مهم است و بنابراین افراد از الگوسازی جانشینی برای قضاوت در مورد قابلیت های خود در مقایسه با دیگران استفاده می کنند.
ج) متقاعدسازی کلامی: افراد می توانند باورهای خودکارآمدی را از دیگران نیز دریافت دارند. این متقاعدسازی می توانند شامل بیانات و قضاوت های کلامی دیگران باشد، بنابراین ترغیب کننده ها نقش مهمی در گسترش باورهای شخصی ایفا می نمایند.
د) برانگیختگی هیجانی – فیزیولوژیکی: حالات هیجانی و بدنی مانند اضطراب، فشار روانی، برانگیختگی و حالات خلقی اطلاعات مربوط به باورهای خود –کارآمدی را فراهم می سازد و افراد از این طریق تا حدودی قابلیت، قدرت و آسیب پذیری خود را مورد قضاوت قرار می دهند. 2
خودکارآمدی و انتظارات پیامد براساس نظریه اجتماعی – شناختی بندورا، انسان ها باورهایی را شکل می دهند که پیامدهای رفتارهای معین براساس تجارب شخصی و مشاهده سرمشق ها خواهد بود. بنابراین افراد به شیوه هایی رفتار می کنند که معتقدند موفق می شوند و به سرمشق هایی متوسل می شوند که مهارت های ارزشمند را به آن ها آموزش می دهند. بنابراین اگر انسان ها معتقد باشند رفتارشان سرانجام نتایج خوشایندی را بوجود خواهد آورد، انتظارات پیامد رفتارها را در مدت طولانی حفظ می نمایند (بندورا، 1986).
انتظارات می تواند به پیامدهای بیرونی یا درونی منجر می شود. نوع مهم انتظار پیامد با پیشرفت در مهارت آموزی هم بسته است (اگر تلاش کنم دانش آموز بهتری می شوم).
دانش آموزانی که معتقدند پیشرفت آن ها در یادگیری کند است از لحاظ روحیه ضعیف می-شوند. در نتیجه اگر پیشرفت دانش آموزان به وضوح مشخص نباشد معلمان باید به طور تلویحی پیشرفت آن ها را به آن ها گوشزد نمایند (همان منبع).