ارزش ها و احساس سعادت رابطه تنگاتنگ اما پیچیده ای دارند. انسان موجودی است هدفمند و تا زمانی که به آنچه می خواهد دست نیابد احساس رضایت نمی کند.
ارزش ها و احساس سعادت رابطه تنگاتنگ اما پیچیده ای دارند. انسان موجودی است هدفمند و تا زمانی که به آنچه می خواهد دست نیابد احساس رضایت نمی کند. برعکس وقتی که مردم به خواسته های خود می رسند، احساس سعادت ذهنی ذاتاً زودگذر است، در کوتاه مدت ممکن است آنچه انسان به دست آورده موجب سرخوشی شود اما در بلند مدت اینطور نیست؛ زیرا اگر این گونه بود فعالیت های انسان متوقف می شد(اینگلهارت، 1994؛ ترجمه وتر، 1382).
مدلی را که اینگلهارت به منظور تایید تحلیل های بالا به کار می برد مدل آرزو-تطابق نام دارد. الگویی که طبق آن آرزوهای شخص به تدریج با تغییرات در وضعیت عینی تطابق می یابد و این تطابق به گونه ای صورت می گیرد که بین غم و شادی موازنه ای ایجاد می کندو در اینجا نظریه تطابق ذهنی مطرح می شود بدین معنا که سطح آرزوهای فرد به تدریج با وضعیت او تطابق می یابد و خوشبختی همیشه بر فراز تپه بعدی قرار می گیرد(اینگلهارت، 1994؛ ترجمه وتر، 1382).
اینگلهارت به منظور اثبات فرضیه خود متغیر رضایت از زندگی را با متغیرهای زمینه ای پایدار (مانند جنس) و کمتر پایدار(مانند بهبود وضعیت مالی) در جدولی تقاطعی قرار داد و نشان داد که نظریه آرزو-تطابق می تواند این جدول را تبیین نماید(اینگلهارت، 1994؛ ترجمه وتر، 1382).