در سالهای اخیر به این واقعیت توجه فزاینده ای شده است که فرایندهای جسمانی، مانند بیماری، واکنش به درد، عوامل تغذیه، و حتی خواب می توانند موجب مشکلات جنسی شوند یا آنها را تشدید کنند.
نظریه ها و درمان اختلال کارکرد جنسی
دیدگاه زیستی در سالهای اخیر به این واقعیت توجه فزاینده ای شده است که فرایندهای جسمانی، مانند بیماری، واکنش به درد، عوامل تغذیه، و حتی خواب می توانند موجب مشکلات جنسی شوند یا آنها را تشدید کنند. از سوی دیگر، برخی از تجربیات جنسی می توانند میل جنسی را تقویت کنند. بیماری های گوناگون ارتباط مستقیمی با مشکلات جنسی دارند. برخی از بیماری ها، نظیر عفونت مجاری ادرار کاملا آشکار هستند، اما بیماری های دیگر به این اندازه آشکار نیستند و می توانند دامنه وسیعی از سیستمهای بدن را در بر گیرند که اختلال های عصب شناختی و قلبی-عروقی، بیماری کبد، یا کلیه، نابهنجاریهای هورمونی، تومورهای مغزی، و مشکلات مربوط به هیپوتالاموس-غده هیپوفیز از جمله آنها هستند(هالجین و ویتبورن، 2007؛ ترجمه سید محمدی،1392).
مشکلات جنسی می توانند از عواملی غیر از بیماری ها و نابهنجاری های جسمانی ناشی شوند. برای مثال، تعدادی از مواد شیمیایی، هم داروهها و هم مواد مخدر، بر فعالیت جنسی تاثیر می گذارند. به همین دلیل در DSM-5 طبقه ای به نام اختلال عملکرد جنسی ناشی از مصرف مواد وجود دارد. مقدار کمی از الکل می تواند میل جنسی را تقویت کند؛ با این حال، مقدار زیاد الکل می تواند مانع از پاسخ دهی جنسی شود. آمفتامین ها و کوکائین پدیده های مشابهی را ایجاد می کنند اما در نتیجه تاثیرات دارویی متفاوت. این دو دارو، فعالیت دوپامین و نوراپی نفرین را تحریک می کنند(هالجین و ویتبورن، 2007؛ ترجمه سید محمدی،1392).
متخصص بالینی ای که در جستجوی علتهای جسمانی احتمالی و روش های درمانی است، در برخی موارد می تواند مداخله جسمانی موثری را توصیه کند. برای مثال، در مواردی که عوارض جانبی داروها مطرح است، پزشک سعی می کند داروی جایگزینی پیدا کند که عملکرد جنسی را مختل نکند. اگر فرد اختلال جسمانی داشته باشد، درمان آن می تواند اختلال عملکرد جنسی را برطرف کند. با این حال، برخی از مشکلات جسمانی به راحتی درمان نمی شوند. برای مثال، اختلال عصب شناختی ای که اختلال عملکرد جنسی به با می آورد شایید غیر قابل علاج باشد؛ در نتیجه مشکلات جنسی باقی می مانند. در چنین مواردی، درمانگران مداخله های روان شناختی دیگری را توصیه می کنند که فرد را قادر می سازند شکلهای دیگر ابراز جنسی را پرورش دهند(هالجین و ویتبورن، 2007؛ ترجمه سید محمدی،1392).
دیدگاه روان کاوی روان کاوان معتقدند که کژکاری نعوظی دفاعی علیه اضطراب اختگی است. به اعتقاد فروید، پسر بین سه تا پنج سالگی آرزو دارد مادرش را تصاحب کند، ورد ذهن خود، رقیب پدرش می شود. او می ترسد که پدرش به قصد تلافی، اور را اخته کند. چنانچه این تعارض ادیپی حل نشده باشد، کژکاری نعوظی می تواند بعدها در پی آن واقع شود. او با ناتوانی در داشتن نعوظ، از اضطراب اختگی جلوگیری می کند. منابع خشم و اضطراب دیگر و صریح تری وجود دارند که همگی می توانند با انگیختگی جنسی در مردان و زنان تداخل کنند. ممکن است زن از آن بترسد که به ارگاسم نرسد، یا امکان دارد احساس کند درمانده است و مورد بهرکشی قرار گرفته است.
برخی از مردان و زنان احساس شرم و گناه می کنند، یا ممکن است باور داشته باشند که آمیزش جنسی گناه است؛ شاید آنها در شرایطی پرورش یافته باشند که میل جنسی کثیف و بد انگاشته می شده، و حتی در پناه ازدواج نتوانند خود را از شر احساس های شرم و گناه خلاص کنند. برخی از زنان ممکن است درد جسمانی را در آمیزش جنسی انتظار داشته و بنابراین از آن وحشت داشته باشند. بسیاری از مردان از طرد می ترسند و خودآگاه می شوند، و از این رو توان فیزیولوژیکی طبیعی خود را بازداری می کنند. و اغلب ترس از حاملگی وجود دارد(روزنهان و سلیگمن، 2005، ترجمه سید محمدی، 1390).
دیدگاه رفتاری مکتب رفتاری براساس نظریه یادگیری سعی دارد علتهای اختلال عملکرد جنسی را تبیین کند. در مردان اختلال عملکرد نعوظی ممکن است از تجربه جنسی اولیه ناشی شده باشد. اولین تجربه جنسی بسیار آسیب زا، ترس نیرومندی از رویارویی های جنسی را شرطی خواهد کرد. این دیدگاه با موارد متعددی که در آنها تجربه آسیب زای اولیه وجود دارد متناسب است. این دیدگاه نمی تواند آن دسته از مواردی را توجیه کند که در آنها هیچ تجربه آسیب زایی یافت نمی شود، و ضمنا این الگو قادر نیست به ما بگوید چرا برخی افراد نسبت به تجربیات آسیب زای جنسی، اسیب پذیرتر از دیگران هستند. زیرا با اینکه افرادی وجود دارند که وقتی در معرض تجربه جنسیی اولیه ناکام کننده قرار می گیرند و دچار اختلال نعوظی می شوند افراد زیادی نیز وجود دارند که با ناکامی های مشابهی مواجه می شوند ولی به این نوع اختلال مبتلا نمی شوند (هالجین و ویتبورن، 2007؛ ترجمه سید محمدی،1392؛ روزنهان و سلیگمن، 2005، ترجمه سید محمدی، 1390).
دیدگاه شناختی دیدگاه شناختی در مورد اختلال عملکرد جنسی مسائل مهم دیگری را مطرح می کند. در مورد کژکاری های ارگاسمی و هم کژکاری های انگیختگی، آنچه یک نفر فکر می کند می تواند شدیدا با عملکرد او تداخل کند. مردان و زنان مبتلا به مشکلات ارگاسم «تماشاگران ارگاسم» می شوند. ممکن است آنها به خودشان بگویند، «جای شگفتی است اگر این بار به اوج لذت برسم». «این کار خیلی زیاد طول می کشد؛ او حتما فکر می کند که من سرد مزاجم». افرادی که به کژکاری های انگیختگی مبتلا هستند ممکن است به خودشان بگویند، «اگر من به نعوظ دست نیابم، او به من خواهد خندید». «من این بار هم بر انگیخته نخواهم شد». این افکار موجب اضطراب می شوند، که به نوبه خود مانع از پاسخدهی پاراسمپاتیک می شوند که اساس پاسخ جنسی انسان است. این افکار نمی گذارند که فرد خود را به دست احساس های شهوانی بسپرد (روزنهان و سلیگمن، 2005، ترجمه سید محمدی ، 1390).