گروه درمانی شناختی- رفتاری

گروه درمانی

گروه درمانی، یک فرایند روانی است که در آن یک متخصص آموزش دیده ... با استفاده از تعامل هیجانی گروههای کوچک و بسیار حساب شده سعی می کند مشکلات شخصیتی افراد را اصلاح نماید (تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

برای دسترسی به فایل ورد WORD این مقاله ، بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 34 را دانلود کنید.

گروه درمانی در طی جنگ جهانی دوم در پاسخ به کمبود پرسنل آموزش دیده برای ارایه درمان فردی، پدید آمد. در ابتدا، درمانگر گروه نقش سنتی درمانی را به عهده می گرفت و عمدتا با گروه قلیلی از مراجعان که مشکل مشترکی داشتند کار می کرد. به تدریج، رهبران نقش ها و رویکرد های مختلف در این زمینه را مورد بررسی قرار دادند. با گذشت زمان، متخصصان دریافتند که موقعیت گروه فرصت های درمانی منحصر به فردی را فراهم می آورد. تبادل های صورت گرفته میان اعضا یک گروه درمانی به عنوان وسیله ای موثر در ایجاد این تغییر و تحول در نظر گرفته می شود. این تعامل حمایت، توجه، مواجهه و سایر خصوصیاتی را ارایه می کند که در درمان فردی یافت نمی شود. اعضا در بافت گروه، می توانند مهارت های اجتماعی جدیدی را تمرین کنند و بخشی از اطلاعات جدید خود را مورد استفاده قرار دهند (کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری، رنجگر، حسین شاهی برواتی، میر هاشمی و نقشبندی،1392).

گروه درمانی در مقایسه با درمان انفرادی از لحاظ وقت و هزینه مقرون به صرفه تر است. در این روش افراد بیشتری شرکت می کنند و درمان می شوند. در ضمن گروه فرصتی برای آموزش های میان فردی فراهم می آورد. از آنجا که اکثر مشکلات افراد با روابط میان فردی آنان مرتبطند، حداقل این افراد تا حدی در حضور سایر اعضای گروه می توانند مشکلاتشان را به طور مستقیم حس و تجربه کنند و جو لازم برای حل و فصل آنها فراهم آید. تجربه های گروهی به واقعیت زندگی روزمره مراجعان نزدیکترند. پس در گروهها فرصت بیشتری برای تعامل و آزمایشگری میان فردی و بازخورد گرفتن وجود دارد. به تعبیر دیگر در درمان های انفرادی، فرصت های یادگیری در گروهها یا پیش نمی آید یا اگر پیش می آید خیلی کمتر است. برای برخی از مراجعان گروه درمانی درمان مناسب است نه درمان انفرادی(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

به طور کلی افراد به منور بر طرف کردن نشانه های ویژه یا مشکلات روانی مانند افسردگی، مشکلات جنسی، اضطراب و اختلال های روان تنی در گروه درمانی شرکت می کنند. بعضی از گروههای درمانی به این منظور تشکیل شده اند که اختلال هیجانی یا رفتاری خاصی را که کارکرد افراد را محدود کرده است، اصلاح کنند. بنابراین، بسیاری از افراد این گروهها نیازمند درمان اصلاحی هستند تا رشدی و بازدارنده. در گروه درمانی عوامل ناهشیار و گذشته فرد بازسازی جنبه های اصلی شخصیت مورد توجه قرار می گیرد. بنابراین طول مدت گروههای درمانی در مقایسه با روش های دیگر به مراتب بیشتر است(کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392).

در اجرای گروههای درمانی از روش های مختلفی استفاده می شود؛ این روش ها شامل موارد زیر هستند: فنون مربوط به ایحاد بازگشت به تجربه های گذشته، روش های کار با پویه های ناهشیار، و شیوه های برای کمک به اعضا در جهت تجربه دوباره موقعیت های آسیب زا به طوری که تخلیه هیجانی رخ دهد. درمانگرمعمولا به خلق جوی علاقمند است که درک و بررسی موضوع مشکل را تسریع کند. فرایند حل و فصل مشکلات روانی که در تجربه های گذشته ریشه دارد، اغلب شامل بررسی رویاها، تفسیر مقاومت، شیوه رویارویی با انتقال و کمک به اعضا در جهت ایجاد یک دورنمای جدید از مسایل حل نشده با افراد مهم زندگی است (کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392).

گروه درمانی مبتنی بر رویکرد های فردی گروههای رفتاری.

هدف از اجرای رفتار درمانی گروهی، فراگیری مهارت های جدید و یادگیری زدایی رفتارهای مخرب و قدیمی است. در این گروهها از فنون رفتاری مختلفی همچون روش های مواجهه، مهارت آموزی، آموزش والدین، مایه کوبی علیه فشار روانی و مقابله استفاده می شود(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

ساختار. گروههای رفتاری ساختار شدیدی دارند. برای مثال فقط برای جرات آموزی تشکیل می شوند و رهبر گروه برای آموزش مهارت های لازم، یک رشته تمرین های مشخص را می دهد. گروه افراد مبتلا به هراس از مکان های باز با یکدیگر فن آرامش عضلانی را تمرین می کنند و حساسیت زدایی گروهی انجام می دهند و در همین بین خیلی آرام و به تدریج با ترس خویش از حضور در اماکن باز درگیر می شوند(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

نقش درمانگر یا رهبر. در گروههای رفتاری، درمانگر مثل معلم عمل می کند. وی برای وقوع یادگیری به برخی فعالیت های سازمان یافته متوسل می شود و گاهی با اعضای گروه بحث و تبادل نظر می کند. همچنین به آنها بازخورد می دهد و از نقش بازی کردن، سخنرانی و نمایش و مواردی از این قبیل بهره می گیرد. به طور کلی رفتار درمانگرها سعی نمی کنند مثل وجود گرایان، گشتالت درمانگرها یا درمانگران مراجع محور با بیان احساسات و واکنش های خویش «صداقت یا خلوص» خود را نشان دهند. با این حال ممکن است برای ایفای نقش یک الگو در رابطه با استفاده مناسب و موثر از خود افشایی و با اتکا بر جملاتی که بر «من» تاکید دارند، احساسات و واکنش های خود را با اعضای گروه در میان بگذارند(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

گروه درمانی شناختی. در گروههای شناختی نیز معمولا از فنون رفتاری استفاده می شود. با این حال گروههای شناختی بیشتر بر شناخت های مخرب اعضای گروه تاکید می ورزند. شناخت درمانگرها به اعضای گروه تکلیف خانه می دهند و بر مبنای شناخت های مخرب آنها، واکنش اعضای گروه در برابر این تکالیف را بررسی می کنند(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

ساختار. گروههای شناختی معمولا اهداف خاصی رادنبال می کنند. این رویکرد با وجود انعطاف پذیر بودنش، بازاری نیست. غالبا مراجعان تشویق می شوند اهدافی برای خود تعیین کنند و برای تحقق آن اهداف از یک رشته تمرین های سازمان یافته استفاده می شود که برخی از آنها عبارتند از: جرات آموزی و آموزش سایر مهارت های مقابله ای و تکالیف منزل که در آنها مراجعان باید با ترس های خویش روبرو شوند یا برخی مهارت های جدید را امتحان کنند. در ضمن گاهی نیز به آنان تکالیفی داده می شود تا با شناخت های مخرب شان دسن و پنجه نرم کنند. مراجعان در خود گروه نیز راه و رسم درگیر شدن با شناخت های مخرب خود و دیگران را فرا می گیرند(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

نقش رهبر یا درمانگر. شناخت درمانگرها نیز مثل رفتار درمانگرها در گروه نقش معلم یا مربی را ایفا می کنند. آنها در فراگیری مهارت های مقابله با تفکر مخرب و تسهیل رویارویی افراد با تفکر مخرب شان نقش الگو را بازی می کنند و سایر اعضای گروه راتشویق می کنند روش رویارویی با تفکر مخرب را بیاموزند. در ضمن درمانگر در تدوین تکلیف ها یا تنظیم تمرین های سازمان یافته از سخن گویان مهمان نیز استفاده می کند(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

  پویایی گروه

تمام درمانگرها تا حدی پویایی گروه را یکی از ابعاد مهم اجرای گروه درمانی می دانند. پویایی گروه بیشتر مورد علاقه و حوزه مطالعاتی روان شناسان اجتماعی بوده است. در بخش زیر برخی از مباحث اصلی پویایی گروه و تاثیر آنها بر گروه درمانی را بررسی می کنیم. هنجارها. تمام گروهها هنجار دارند. هنجارها و تدابیری که در دستیابی به هدف های گروه کمک خواهند کرد را می توان در جریان مرحله اول شکل داد(کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392). هنجارها قواعدی هستند که نشان می دهند انجام کدام رفتارها در گروه مقبول است و کدام رفتارها نامقبول. همچنین رفتارهای بهینه و خوشایند گروه را نیز مشخص می کنند(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

اگر هنجارها مبهم باشند به از دست رفتن زمان و بروز تنش هایی در خصوص آنچه برای گروه مناسب است یا نه، منجر خواهد شد(کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392). یکی از هنجار های شایع در اکثر گروهها، هنجار خود افشایی است. هنجارهای دیگر نیز در مورد ابراز احساسات، صداقت، تدافعی نبودن و مواردی از این قبیل می باشند. مطرح کردن صحبت هایی که ربطی به گروه ندارند یا طرح خاطرات و تجارب دوران کودکی نیز با عدم تایید پنهان یا آشکار گروه رو به رو می شود. هنجارها معمولا جهت گیری نظری درمانگر را مشخص می کنند(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

با این حال هنجارهایی ضمنی (یا ناگفته) به اضافه هنجارهایی که با صراحت تعیین شده اند، وجود دارند(کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392). هنجارهای ضمنی ممکن است در نتیجه تصورات پیش پنداشته در خصوص آنچه در گروه روی می دهد، ایجاد شوند(کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392). اما هنجار های صریح را معمولا درمانگر مشخص می کند هر چند در برخی از گروهها کل گروه در مورد هنجارها تصمیم می گیرند(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

هنجارهای گروه ممکن است موثر یا مخرب باشند. هنجارهایی موثرند که در عین انعاف پذیری به گروه ساختار بدهند و چنانچه صریح هستند همه متوجه آنها و تاثیرات شان باشند. همچنین هنجارهایی مخربند که در عین ضمنی بودن، افرادرا به سوی یکسان شدن و یکنواختی سوق دهند(تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

انسجام. انسجام عبارت است از میزان مجذوبیت اعضای گروه نسبت به گروه و میزان پیوند خوردن اعضای گروه نسبت به آن. انسجام با میزان همانند سازی اعضای گروه با گروه یا احساس «ما» بودن آنها مرتبط است.

انسجام با تغییر نیز مرتبط است: گروههایی که انسجام زیادی دارند بیشتر احتمال دارد تغییرات مثبت ایجاد کند. گرههای منسجم به رفتارهای «مناسب» اعضای گروه پاداش های بیشتری می دهند. به عبارت دیگر در مواجهه با مشکلاتشان و امتحان رفتارهای جدید از آنها بیشتر حمایت می کنند (تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).

انسجام واقعی معمولا در گروههای شکل می گیرد که با تعارض درگیرند، درد مشترک دارند، و نسبت به خطر کردن خود را متعهد می دانند. برخی از شاخص های میزان انسجام اولیه، همکاری بین اعضا، میل به شرکت در گردهماییهای گروه و وقت شناس بودن، تلاش برای تبدیل فضای گروه به محیطی امن، از جمله صحبت کردن درباره هرنوع احساس فقدان اعتماد یا ترس از اعتماد کردن، حمایت و هدایت به اضافه تمایل به گوش دادن به صحبت های دیگران و پذیرش آنها به همان شکلی که هستند، و میل به ابراز واکنش و برداشت نسبت دیگران در بافت «اینجا و اکنون» تعامل های گروهی است (کوری و کوری، 1992؛ ترجمه بهاری و همکاران،1392).

عوامل شفا بخش گروهها

یالوم (1985) فهرستی از «عوامل شفا بخش» ارائه می دهد که در تمام گروه درمانی ها موث دیده می شوند. این عوامل عبارتند از (تاد و بوهارت، 2000؛ ترجمه فیروز بخت، 1392): انتقال اطلاعات. اعضای گروه یکدیگر را راهنمایی و مطلع می کنند. امیدوار کردن. برخی از اعضای گروه به سایرین امید می دهند. عمومیت. اعضای گروه در می یابند فقط آنها چنین افکار و احساساتی ندارند. این افراد «غفلت کثرت گرایانه» خود را کنار می گذارند.

نوعدوستی. کمک به سایر اعضای گروه، احساس اعتماد به نفس و قابلیت و ارزشمندی را در اعضای گروه افزایش می دهد. آموزش میان فردی. اعضای گروه فرصتی پیدا می کنند تا تعاملی عمیق، صادقانه و راحت با دیگران داشته باشند. ظهور اصلاحی مجدد خانواده پدری. در خانواده ای مملو از حمایت، صمیمیت و هیجان به نام گروه، اعضا نگرش های جدید نسبت به اعضای خانواده خود و دیگران پیدا می کنند و در این میان راههای ارتباطی جدیدی را می آموزند.

تخلیه هیجانی. ابراز هیجانات، حال اعضای گروه را بهتر می کند. همچنین زمینه را برای ایجاد اعتماد، نزدیکی و صداقت هموار می سازد. انسجام گروه. احساس نزدیکی نسبت به گروه باعث می شود احساس ارزشمندی اعضای گروه برای پذیرش گروه افزایش یابد. دستیابی به فنون معاشرت. گروه به اعضایش مهارت های اجتماعی آموزش می دهد. تقلید. اعضای گروه از رفتار سایرین از جمله رهبر گروه الگو می گیرند. فراگیری جنبه های وجودی. اعضای گروه در می یابند که گاهی عدالت از زندگی رخت بر می بندد و مرگ و تنهایی ابدی، اموری اجتناب ناپذیرند. همچنین یاد می گیرند مسئولیت اعمال خود را بر عهده بگیرند.

  درمان شناختی-رفتاری‌(C.B.T)

شناخت درمانی بر اساس پژوهش‌های اولیه آیرون تـی. بک بـر روی آسیب‌شناسی روانی با درمـان افـسردگی پدید‌ آمد. بک‌ ابتدا در زمینه روانکاوی آموزش و بعد سعی داشت نظریه فروید را درباره افسردگی ثابت کند فروید فرض کرد که افسردگی «خشم بازگشت خورده به طرف خویش» است. بک با آزمایش افکار‌ و رؤیاهای بـیماران افـسرده، نه موضوع خشم بلکه موضوع شکست را به میان آورد. در مکتب شناختی مطالعات آزمایشگاهی و مشاهدات بالینی، سوگیری منفی پایدار را در پردازش شناختی در بیماران‌ افسرده‌ را‌ مطرح نمودند (امانی، 1385). پژوهش‌های اولیه بک، همزمان با‌ نظریه‌پردازی‌ آلبرت‌ آلیس در دهه 1970 بـود. آلیس نـیز بر روی باورها‌ و افکار بیماران مطالعه و تحقیق می‌کرد(امانی، 1385).

اساس نـظریهء الیس را مدل‌ A-B-C تشکیل می‌دهد که در شناخت و تغییر شـخصیت بـه‌ کار‌ می‌رود. اصولا در این مدل، گفته می‌شود کـه‌ رویدادهای فـعال کـننده (A) پیامدهای‌ رفتاری‌ و هیجانی‌ دارند‌ اما این پیامدها نه معلول رویدادهای فعال کـننده بلکه‌ تا حدود زیادی معلول نظام‌ اعتقادی‌(B) هستند که باعث به وجود آمدن‌ پیامدهای رفتاری هیجانی(C) می شود. نقش اصلی مـشاور ایـن‌ اسـت‌ که‌ با مباحثه(D) در مورد عقاید و باورهای‌ غیر منطقی به طرق مختلف آن‌ها را زیـر سؤال‌ بـبرد (شارف، ترجمه فیروز بخت، 1381).

الیس و بک هر دو معتقدند که آدمی می‌تواند آگاهانه منطق و دلیل‌ را‌ بپذیرد‌ و اذعـان می‌دارند که هدف ملاحظات درمان تغییر فرضیات اساسی‌ بیمار است کـه بـه نـظام باورهای افراد در پردازش محرک‌های پیرامونی توجه اساسی دارند. همچنین این دو دانشمند روش‌ بحث‌ و گفتگو را با بیماران برگزیده و از گوش دادن مـنفعل، ‌پرهـیز‌ و به فعال بودن درمانگر در جلسه درمان اعتقاد داشتند.

علیرغم تفاوت‌های مفهومی و سبک شناختی بـین درمـان‌ عـقلانی-عاطفی‌ آلیس‌ و شناخت‌درمانی بک در نهایت این دو دیدگاه درمانی، اساس بسیاری از‌ درمانهای‌ شناختی-رفتاری‌ را تشکیل می‌دهند (امانی، 1385). از عوامل دیگر در پیـدایش درمان شناختی-رفتاری، فرمول‌بندی جورج کلی (1955)‌ از‌ سازه‌های‌ شخصی است. اعتقاد اساسی کلی بر این اسـاس استوار است که هـر انـسان یک‌ دانشمند‌ است که در هر حال و همیشه در تلاش فهمیدن، درک کردن، فکر‌ کردن‌ تفسیر‌ کردن، کنترل کردن و پیش بینی نمودن دنیای خود به منظور سازگاری مؤثر با‌ آن‌ می‌باشد.

و بالاخره ریچارد لازاروس (1884) بـرای نقش شناخت در تغییر عاطفی و رفتاری‌ اولویت‌ خاصی‌ را قائل شد. برخی دیگر از رفتارگرایان معاصر با مطالعات و تحقیقات تازه‌تر، رشد و پیشرفت‌ شناخت‌درمانی‌ را تحت تأثیر قرار داده اند. نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا و مفاهیم‌ انتظار‌ و تقویت، کـارایی خـود، تعامل بین شخصی و محیط، سرمشق‌گیری و یادگیری مشاهده‌ای به انتقال‌ رفتاردرمانی‌ به‌ قلمرو شناختی کمک کردند (امانی، 1385).

امروزه شرطی‌سازی نوین بر این اصیل استوار است که‌ تداعی‌ بین محرک-پاسخ‌ (S-R) درون ساختارهای ذهنی یا حافظه صـورت مـی‌گیرد و از این طریق بر‌ نقش‌ شناخت‌ها در یادگیری اشاره می‌کند (امانی، 1382).

پس درمان شناختی-رفتاری با بهره گرفتن از‌ تکنیکهای‌ دیدگاه‌های شناختی-رفتاری به مراجع کمک می‌کند با‌ الگوهای‌ تحریف‌ شده رفتار ناکارآمد خود را تغییر دهـد‌ کـه‌ در جنبه هایی از درمان تأکید عمدتا رفتاری و جنبه های دیگر شناختی‌ است.(هاوتون؛ ترجمه قاسم‌زاده،‌ 1380). این الگوی‌ درمانی، رویکردی است فعال، جهت‌بخش، محدود‌ از‌ لحاظ زمانی و سازمان یافته، بر این منطق نظری زیر بنایی اسـتوار‌ اسـت‌ کـه عاطفه و رفتار هر فرد‌ عـمدتا بـرحسب سـاخت‌یابی جهان‌ از‌ نظر او تعیین می‌گردد.

درمان شناختی-رفتاری یا CBT چیست ؟

این یک روش درمانی از طریق صحبت کردن با بیمار است(سلیمی بجستانی، عباسی و کاظمی، 1391):

• در مرحله اول روان درمانگر تلاش در دریافت طرز تفکر بیمار نسبت به خود پیرامون اطراف و دیگران دارد.

• در مرحله دوم سعی می نماید مسائل ومشکلاتی که موجب تولید اختلالات روانی در فرد گردیده است را پیدا نماید. درمان شناختی-رفتاری به فرد کمک می کند تا به گونه دیگری اندیشیده و در نتیجه این طرز تفکر جدید شما می توانید با رفتارهای سالم تر و درست تری در برابر حوادث ناخواسته و ناگوار پیرامون برخورد نمایند. برخلاف سایر روشهای گفتار درمانی که روان درمانگر درپی شناسائی و ریشه یابی علل رفتارهای نامناسب مراجع خود در برابر ناملایمات وحوادث زندگی است تا به او کمک کند. در درمان شناختی رفتاری روان درمانگر فقط برمشکلات زمان حال ( اینجا و اکنون) و آنچه موجب ناراحتی و اضطراب درفرد بیمار گردیده است تکیه می کند (سلیمی بجستانی و همکاران، 1391).

  سه نـوع بینش در درمان شناختی-رفتاری

مشاوران بـاید به این نکته توجه‌ کامل داشته‌ باشند‌ و به مراجعانشان‌ کمک کنند که به سه نوع بینش دسـت‌ یابند. بینش‌هایی کـه اصـول اساسی‌ جلسات فردی و گروهی‌ را‌ تشکیل‌ می‌دهند و سازگاری‌های افراد را بهبود می‌بخشد:

بینش 1: مراجعان به این نقطه‌ برسند که آنچه‌ موجب‌ بـروز‌ مـشکلات‌ و اختلالات می‌شود، رویدادهای فعال‌ ساز گذشته یا حال نیست، بلکه باورها و اعتقاداتی است که آنها خـود نـسبت‌ به‌ ایـن‌ رویدادها‌ دارند و این بینش لازم‌ است که آن‌ها به صورت اکتشافی در گروه مورد‌ بحث‌ قـرار گیرند.

بینش 2: مـراجعان به این موضوع‌ پی ببرند که آنچه باعث ادامهء مشکلات‌ آن‌هاست، این است که آن‌ها در‌ حـال‌ حاضر‌ بـه دلیـل خودالقایی و تلقین این‌ باورها به خود، همچنان به آن‌ها اعتقاد دارند و از‌ این باورها پیروی می‌کنند.

بینش 3: در نهایت، مراجعان باید‌ به‌ این‌ مـرحله‌ بـرسند که برای تغییر باورهای‌ غیر منطقی تنها‌ رسیدن‌ به بینش‌های‌ اول و دوم کفایت نمی‌کند بـلکه بـرای‌ تغییر آن بـاورها تلاش، سخت کوشی‌ مداوم، درگیری مرتب‌ با‌ این باورها، ایجاد باورهای جدید و تمرین‌ آن‌ها به‌ شکل‌ عملی‌ ضروری‌ است(تامسون و داگاس؛ ترجمه خرمی، 1383).

خرید و دانلود فوری این فایل

قیمت : 39000 تومان





فروش ویژه پنج فایل دلخواه

آیا فایل های بیشتری نیاز دارید؟ ... آیا تخفیف می خواهید؟ ...

با پرداخت حق اشتراک به مبلغ 64000 تومان فایل های دلخواه خود را از این سایت دانلود کنید.

با پرداخت 64000 تومان حق اشتراک: تعداد 5 فایل دلخواه خود را از بین همه فایل های سایت انتخاب و دانلود کنید:

 

فایل های سایت عبارتند از:

 فایل مبانی نظری روانشناسی و مدیریت و... با لیست منابع

فایل مقالات پیشینه تحقیق با لیست منابع

فایل word مقالات بیان مسئله با لیست منابع

فایل word پروپوزال های باکیفیت و عالی با لیست منابع (عنوان همه پروپوزال ها)

و فایل های پاورپوینت و ...

فایل های تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 برای خرید حق اشتراک کلیک کنید...


نکته مهم: با خرید حق اشتراک تا یکسال فرصت دارید با ارسال شماره تراکنش به ایمیل زیر ده فایل را دریافت کنید.

اگر مشکلی در دریافت فایل داشتید ایمیل بزنید:

iranprojhe@gmail.com

یا در ایتا پیام بدین. ارسال مستقیم پیام در ایتا

کد فایل را حتما بفرستید

یا