موارد استفاده : تحقیق و آموزش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 43 صفحه
شماره فایل :: 557 mg
جهت تجزیه و تحلیل موثرتر اثرات دانش ضمنی بر خلاقیت و نوآوری، نیازمند درك یكسانی از این معانی هستیم. توجه روزافزون نسبت به خلاقیت و نو آوری و ارتباط تنگاتنگ آنها با رشد اقتصادی منجر به ایجاد مجموعه ای از مدل های مختلف فرآیند نوآوری از جمله مدل فناوری فشار و مدل كشش نیاز در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و مدل «كوپلینگ» در اواخر سال ۱۹۷۰ همچنین مدل منسجم «راسول» در سال ۱۹۸۰ منجر گردید. ماهیت پیچیده فرآیند خلاقیت و نوآوری توسط نویسندگان مختلفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
«هنری پو آنكاره» ریاضیدان بزرگ فرانسوی سال ۱۹۴۸ خلاقیت را تشخیص، تمیز، بصیرت، دریافت، درك و انتخاب یك پدیده می داند (طالب بیدختی و همکاران، 1383). فرهنگ وبستر نوآوری را توانایی انجام امری ابتكاری تعریف كرده است كه به خلق محصول یا خدمتی جدید منجر شود به گونه ای كه این توانایی ممكن است از هوش و استعداد افراد سرچشمه گرفته یا به وسیله آموزش ایجاد شود (متقی، 1383). با استناد به تعاریف فوق می توان گفت خلاقیت پیدایی و تولید یك اندیشه و فكر جدید است در حالی كه نوآوری عملی ساختن اندیشه و فكر آن است.
نوآوری به معنی به كارگیری تفكرات جدید ناشی از خلاقیت است كه در یك سازمان می تواند به صورت یك كالای جدید خدمت و یا راه حل جدید انجام كارها باشد (سلطانی، 1382). خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای كاربردی ساختن آن افكار تازه و نو است (جعفری، 1384).
در واقع نوآوری فرآیندی است كه از طریق آن، سازمان مشكلات موجود را شناسایی و تعریف كرده، سپس فعالانه دانش جدید را برای حل آنها به كار می گیرد. درادامه جهت ارایه مدل جامع ارتباط و تأثیر مدیریت دانش ضمنی بر مدیریت نوآوری به بررسی سه محور موثر در راین راستا می پردازیم.
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.