موارد استفاده : تحقیق و آموزش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 40 صفحه
شماره فایل : 692 mg
گراف اظهار می دارد که با توجه به ویژگی های دانش سازمانی می توان آن را به دو بخش تفکیک کرد: نخست،نوع بسیار عمومی دانش که «دانش ضمنی» یا«پنهان» نامیده می شود و دومی دانشی است که به صورت مستند درآمده و به آن « دانش صریح» یا«آشکار»گفته می شود.دانش ضمنی دانشی است که بر مبنای دانش شخصی و بر پایه تجربیات فردی شکل گرفته است و شامل عوامل ناملموس نظیر باورهای شخصی،دیدگاه ها و ارزش ها می شود.
فرآیند انتقال دانش ضمنی به دیگران،بسیار پر دردسر است.ولی دانش صریح عبارت است از دانش ضمنی که در فرآیندی پردازشی،مستند شده و به صورت واضح در قالب زبان رسمی بیان می شود و به راحتی بین افراد به اشتراک گذاشته می شود(graff.2003,p3). چوی و لی بیان می کنند که دانش آشکار به راحتی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد،اما دانش ضمنی، در روحیه،روان و درک انسان ها نهفته است.از این رو تجزیه و تحلیل و طبقه بندی آن دشواری های خاص خود را دارد(choi,lee,2003).
با توجه به نقش هر یک از این دو نوع دانش،عده ای از این منظر روش های به کارگیری مدیریت دانش در سازمان را به چهار دسته پویا،انسان محور،نظام محور و منفعل تقسیم کرده اند.در این دسته بندی،سطح دانش آشکار ،به درجه نشان گذاری و نگهداری اطلاعات مورد نیاز یک فرد بستگی دارد و همان حال سطح دانش ضمنی به سطح تقسیم دانش،از طریق نحوه رابطه میان افراد بستگی دارد(افرازه،1384،ص40).
هدف اصلی از بکار گیری مدیریت دانش در سازمان تبدیل دانش ضمنی کارکنان به منزله منبعی مهم در تصمیم گیری و کوشش در مسیر دسترسی به دانش مدون،به منظور دستیابی به اهداف سازمانی و سپس ،دانشی که صریح یا آشکار نامیده می شود(حقیقی،1389،ص33).نکته بسیار مهم در به وجود آمدن دانش بر مبنای اطلاعات این است که نخست باید اطلاعات مورد ادراک قرار بگیرد تا بتوان در ساختار دانش از آن استفاده کرد(Graff,2003,p3).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.