قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 31 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 253 را دانلود کنید.
رویکرد شناختی – رفتاری مرهون زحمات آلبرت الیس وآئرن تی بک میباشد ، که هر دو پیرو مکتب روانکاوی فروید بودند و بعد از آن مکتب روی برگرداندند. الیس شیوه درمانی عقلانی – عاطفی و سبک شیوه درمانی شناختی را بنیان نهاد . بر اساس این دیدگاه ها چگونگی سازمان دادن به تجربیات تعیین کننده نحوه رفتار و عواطف فرد است. سازمان دادن به تجربیات بر اساس فرایندهای شناختی انجام می گیرد و اختلال در فرایندهای شناختی باعث مشکلات روان شناختی میگردد(حسینی،1383).
بر اساس این نظریه شناخت به سطوح متعددی تفکیک می شود سطوح زیرین ، نسبتا با ثبات تر ، کلی تر و تعیین کننده تر هستند. برای مثال نظریه شناخت درمانی بک به ترتیب تیپ های شخصیتی ، طرحواره ها یا فرضیاتی زیر بنایی ، خطاهای شناختی ، مثلث شناختی و افکار خودآیند تعیین کننده پاسخ هیجانی و رفتاری هستند(حسینی،1383).
شکل گیری سطوح فوق توسط فرایندهای شناختی صورت می گیرد که این فرایندها اشاره به قواعد و اصولی دارند که در پردازش اطلاعات نسبت به محرک ها به کار بسته میشود. طرحواره ها ، مسافت های اطلاعات دائمی هستند که نمایانگر تعبیر و تفسیر شخصی درباره خود و محیطش میباشند. منشا آنها در دوردان کودکی است و در همان دوران یاد گرفته شدند، بدون آنکه در طی مراحل رشد با فرایند برون سازی اصلاح گردند.
از آنجایی که ادراک افراد از پدیده ها بر پایه ی طرحواره های آنها انجام می گیرد ، هر فردی تمایل دارد اطلاعاتی را که به دست می آورد تایید کننده طرحواره های قبلی او باشند، به همین خاطر بررسی استنباط های بیماران افسرده در مورد خود محیط و آینده باید مورد توجه قرار گیرد که از طریق پردازش اطلاعات و بر اساس طرحواره ها این استنباط صورت می گیرد و بیمار افسرده به نتیجه گیری اطلاعات داده شده به او می رسد عالی ترین ساخت شناختی که پایدار تر از طرحواره ها هستند "فرایندهای شناختی " فرد می باشند(حسینی،1383). فرایندهای شناختی از طریق ایجاد محتوای افکار و افکار خودکار پاسخ های رفتاری و عاطفی فرد را تعیین می کنند.
فرض های ناکارآمد به تنهایی نمیتوانند پیدایش افسردگی مرضی را توجیه کنند . مشکل وقتی به وجود می اید که اتفاقات مهمی رخ دهد. اتفاقاتی که با نظام باورهای فرد سازگاری نداشته باشد به این ترتیب این باور که ارزش هر کسی منحصراً به موقعیت او بستگی دارد و در صورت شکست ممکن است به افسردگی منجر شود و این اعتقاد که برای خوشبختی فرد لازم است دیگران او را دوست داشته باشند در صورت طردشدن ممکن است افسردگی را دامن زند( Linehan,2002) وقتی فرض های ناکارآمد فعال شوند افکار خود کار منفی را بر می انگیزند.
از آن نظر به این افکار منفی می گویند چون با هیجان های ناخوشایند مربوط هستند و از این نظر به آنها خودکار می گویند چون خود به خود به ذهن افرد می آیند و برخاسته از هیچ گونه فرایند استدلال اگاهانه ای نیستند .
این افکار ممکن است تفسیرهایی از حوادث جاری باشند یا پیش بینی هایی درباره رویدادهای آینده و یا یادآوری مسائلی که در گذشته اتفاق افتاده اند که به نوبه خود سایر نشانه های افسردگی را پدید می آورند، که با پیشرفت افسردگی افکار خود آیند منفی هر چه بیشتر به ذهن شخصی می آیند، افکار منطقی نیز به مرور ناپدید می شوند.(نجاریان، 1384) ائرن بک سه عامل و دیدگاه را برای افسردگی فرض کرد که عبارتست از :
1: دیدگاههای مربوط به خود-دید منفی نسبت به خود
2: مربوط به محیط- تمایل به تجربه جهان به گونه متخاصم و پرتوقع
3: درباره آینده- انتظار رنج و ناکامی درمان ان نیز شامل تعدیل و اصلاح این تحریف ها می شود(رضایی،1389).
درماندگی آموخته شده افسردگی را به تجربه رویدادهای غیر قابل کنترل مربوط می داند. این نظریه حاکی از آن است که متعاقب رویداد ناگوار خارجی، علت های درونی به وجود می ایند که سبب از بین رفتن عزت نفس می گردند.و بهبود آن بستگی به این دارد که بیمار احساس کنترل و غلبه بر محیط را بیاموزد(Lanfranco,2013).
ادامه دارد ...
