موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 19 صفحه
شماره فایل 857
باتوجه به درگیر شدن بیش از حد والدین با کودک مبتلا به اختلال رفتاری ممکن است سایر افراد خانواده دچار کمبود توجه و محبت شوند و یا مسئولیت بیشتری برای مراقبت از کودک مبتلا به اختلالات رفتاری برعهده آنان گذاشته شود. بهطور کلی وجود فرزند مبتلا به اختلال رفتاری بر مسایلی مانند روابط پدر و مادر با یکدیگر و سایر اعضای خانواده، نگرش والدین به زندگی، انتظارات آنان از سایر افراد خانواده، وضعیت اقتصادی، جایگاه اجتماعی و فرهنگی خانواده، احساسات مذهبی یا غیر مذهبی آنان اثر میگذارد.
برخی از مطالعات جنبههای منفی داشتن یک کودک مبتلا به اختلال رفتاری بر ارتباط والدین با سایر اعضای خانواده را چنین ذکر میکنند (مارشال و هانت،1999): در این خانوادهها معمولا خواهران و برادران سالم به فراموشی سپرده میشوند و مهمترین انتظاری که از آنان میرود مراقبت از خواهر یا برادر مشکلدار خود است که این امر گاه سبب ایجاد احساس خشم، گناه، افسردگی، کابوسهای شبانه، پرخاشگری، مشکلات تحصیلی، بیاختیاری ادرار، ترس از مدرسه و مانند آن در آنان میشود. بدیهی است که در نظام بسته خانواده این مشکلات ثانویه برای سایر فرزندان، فشارهای روانی والدین را افزایش میدهد (مهرابی زاده، نجاریان و مسعودی،1380).
محدودیت در ارتباطهای منطقی و صحیح اینگونه خانوادهها با دیگران به دلیل وجود احساساتی نظیر خجالت، گناه و تمایل به پنهان کردن کودک موجب میشود تا آنان از انسانهای دیگر فاصله بگیرند و ارتباط خود را به حداقل برسانند. بنابراین واماندن این گونه خانوادهها از جریانهای اجتماعی امری طبیعی است.نگرانی والدین از آینده کودک کودک مبتلا به اختلال رفتاری (به علت اینکه نیاز به احساس امنیت آنان را به مخاطره میاندازد) ممکن است آنقدر شدت یابد که مانع از توجه منطقی و اصولی به وضعیت فعلی کودک و نیازهای او شود. این نگرانی شدید معمولا نیروی والدین را هدر میدهد و گاه سبب میشود که آنان نتوانند وظایف ضروری و موردنیاز زندگی مشترک را برآورده سازند.
همچنین مشاهده واکنشهای منفی دوستان، خویشاوندان و همسایگان توأم با تلاشی که هر یک از والدین برای متهم کردن طرف مقابل انجام میدهد، میتواند روند عادی خانواده را تحتتأثیر قرار دهد. این حالت براساس عوامل مختلفی مانند خرد و سواد والدین، سطح اقتصادی، پایگاه اجتماعی و زندگی مشترک خانوادگی را تحتتأثیر قرار میدهد. اگر خانواده قبل از این تجربه (ابتلای کودک به اختلال رفتاری) مشکلهای دیگری نیز داشته باشد، این مشکلات تشدید خواهد شد و سبب سست شدن بنیاد و یکپارچگی خانواده میشود و احتمال وقوع بحرانهایی چون اختلافات شدید زناشویی، جدایی و طلاق میرود (هالاهان و کافمن،2008).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.