موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 25 صفحه
شماره فایل 798
گونهای دیگر از تبیین خلاقیت این است که، تفکر خلاق بازسازی گشتالت ها یا الگوهایی است که از نظر ساختاری ناقص هستند. تفکر خلاق معمولاً با وضعیتی مسأله دار شروع ميشود که جنبهای ناتمام است. شخص این مشکل را به عنوان یک کل در نظر ميگیرد، سپس پویایی خود مسأله نیروها و تنشهای درون آن، خطوط فشار مشابهی را در ذهن به وجود میآورند. با دنبال کردن این خطوط فشار، راه حلی پیدا میکند که هماهنگی کل را به آن باز ميگرداند. وی از طریق این فرآیند، نوعی اشتیاق ذاتی یعنی گرفتن الگویی کلی و با گردانیدن نظم به آن را ارضاء میکند (فلدهوسن ، 1995). طبق نظریه شناختی، خلاقیت به عنوان یک روش تازه در حل مسائل جدید است، حل مسائلی که شخص برای آن جواب مشخص ندارد، یعنی قبلاً راه انجام آن را یاد نگرفته است.
تأکید شناخت گرایی بر استفاده از تجربههای قبلی در یادگیری است در حالی که نظریه گشتالت آن را به طور کامل رد میکند. وایزبرگ (1993) معتقد است خلاقیت همان افکاری است که ما هر روز از آن استفاده ميکنیم. ما به راحتی ميتوانیم با استفاده از روش قدیميچیز تازه ای تولید کنیم. شناخت گرایان و گشتالتی ها، فرآیند تفکر خلاق را بر مبنای کل گرایی توصیف ميکنند، در حالی که کل، تنهاوسیله ای برای تحقق خلاقیت ميباشد. معمولاً درک کل موجب تفکر خلاق نميشود، زیرا تفکر در نتیجه شناخت روابط در ارتباط با کل ایجاد ميشود.
به علاوه در بیشتر اوقات نیز بدون آنکه هنوز فرد، کل مسأله را در نظر داشته باشید موفق به تفکر خلاق با فرضیهها و حدسهاي هوشمندانه ای ميشود (حسینی، 1378) به طور خلاصه، نظریه گشتالت، آن نوع تفکر خلاق که فرد را وادار به پرسش سؤالهاي بکر ميکند، تبیین نميکند (فلدهوسن، 1995).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.