آذر، ایرانپور، نوحی (1382) پژوهشی با هدف تعیین ارتباط بین اختلال عملکرد جنسی و وضعیت روانی مراجعه کنندگان به کلینیک روانپزشکی انجام داده اند.
آذر، ایرانپور، نوحی (1382) پژوهشی با هدف تعیین ارتباط بین اختلال عملکرد جنسی و وضعیت روانی مراجعه کنندگان به کلینیک روانپزشکی انجام داده اند. این بررسی از نوع مورد- شاهد می باشد. گروه مورد را 165 نفر از بیماران سرپایی مراجعه کننده به کلینیک روانپزشکی تشکیل دادند که دارای تشخیص های افسردگی، اضطراب، ترس مرضی، پرخاشگری و شکایت های جسمانی بودند (از هر اختلال 33 نفر).
گروه شاهد 33 نفر از کسانی که هیچ سابقه مراجعه به روانپزشک نداشتند و داروهای عصبی مصرف نمی کردند و از میان همراهان و ملاقات کنندگان بیماران انتخاب شدند. این افراد به روش غیرتصادفی و به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها روش مصاحبه و پرسش نامه به کار برده شد. ابزار سنجش این بررسی شامل یک پرسش نامه ویژگی های جمعیت شناختی، پرسش نامه اختلال عملکرد جنسی و فهرست علامت های 90 سؤالی بوده است. نتایج به دست آمده نشان داد که بین توزیع اختلال عملکرد جنسی در گروه های مورد و شاهد تفاوت معنی دار وجود دارد. هم چنین این تفاوت بین بیماران افسرده و گروه شاهد، بیماران دچار پرخاشگری و گروه شاهد و بیماران با شکایت های جسمانی و گروه شاهد دیده شد و نیز نشان داده شد که بین دو گروه مورد و شاهد در اختلال های میل و ارگاسم تفاوت معنی دار وجود دارد.
مهرابی و دادفر (1382) پژوهشی تحت عنوان بررسی نقش عوامل روانشناختی در اختلال عملکرد جنسی زنان انجام دادند. به کمک یک طرح پس نگر- توصیفی 66 بیمار متأهل مبتلا به اختلال های کنشی جنسی مراجعه کننده به درمانگاه انستیتو روانپزشکی تهران، درمانگاه تخصصی درمان اختلال های جنسی و دو مطب خصوصی روانپزشک به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کاربرده شده، تشخیص قطعی روانپزشک، مصاحبه بالینی، فرم ویژگی های جمعیت شناختی، پرسش نامه محقق ساخته سنجش عوامل روانشناختی اختلال های کنشی جنسی بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک روش های آماری توصیفی انجام گرفته است. این بررسی نشان داد که نبود آموزش کافی در مورد فعالیت جنسی و اطلاعات ناکافی جنسی؛ پیش نوازش ناکافی؛ ناسازگاری در ارتباط به طور کلی؛ باورهای جنسی نادرست؛ ارتباط ضعیف درباره نیازها یا اضطراب های جنسی هر یک از طرفین؛ وجود اختلال جنسی در شریک جنسی؛ اضطراب در مورد عملکرد جنسی و ترس از عدم موفقیت در رابطه جنسی؛ روابط خانوادگی آشفته و تربیت محدودکننده والدین؛ داشتن تجارب نامطلوب جنسی پیش از ازدواج؛ احساس گناه درباره آمیزش جنسی و مغایرت داشتن آن با مذهب؛ اضطراب و افسردگی از شایع ترین عوامل روانشناختی در اختلال های کنشی جنسی می باشند.
بلوریان و گنجلو (1386)پژوهشی با هدف بررسی برخی اختلالات عملکرد جنسی و عوامل مرتبط با آن در زنان انجام دادند. این پژوهش به صورت مقطعی (توصیفی-تحلیلی) روی 366 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی – درمانی شهر سبزوار در سال 1382 انجام گرفت نمونه گیری به صورت غیر احتمالی در دسترس و ابزار گردآوری اطلاعات، فرم مصاحبه بود که در دو بخش اطلاعات دموگرافیک و الگوی روابط و اختلالات عملکرد جنسی تنظیم شد و به صورت حضوری تکمیل گردید تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار spss و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های ناپارامتری کروسکال- والیس و x2 با سطح اطمینان 95% صورت پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که 2/63% از افراد مورد مطالعه در روابط زناشویی خود دچار مشکل بودند بین سابقه زندگی زناشویی و اختلال عملکرد جنسی رابطه آماری معنی دار مشاهده گردید به طوری که با افزایش مدت زمان زندگی مشترک، مشکلات کمتری در روابط جنسی مشاهده می شود (p=0/05) در زنانی که تمایلات جنسی خود را کم یا زیاد گزارش کرده بودند (در مقایسه با افرادی که تمایلات متوسط داشتند) اختلالات بیشتری مشاهده شد و این رابطه در بررسی تمایلات جنسی همسران این افراد نتایج مشابهی را نشان داد)( p=0/001) 90/3% از زنانی که از روابط جنسی خود رضایت نداشتند دچار اختلال عملکرد جنسی بودند (p= 0/003)83/5% زنانی که از این مشکلات رنج می بردند هیچ اقدامی برای رفع آن انجام نداده بودند.
چانداریه ، لیونسون و کالینز (1991) جنبه های اختلال های روانپزشکی و ناسازگاری اجتماعی را در 43 زن مراجعه کننده به کلنیک نشانگان پیش از قاعدگی مورد پژوهش قرار دادند و برای ارزیابی میزان شیوع اختلال های روانپزشکی و سازگاری اجتماعی جدول مصاحبه تشخیصی، فهرست علائم 90 سوالی و مقیاس سازگاری اجتماعی ویسمن را به کار بردند. یافته ها نشان داد که 50% آنها اختلال های عاطفی عمده (افسردگی اولیه)، 53% اختلال های اضطرابی (هراس اولیه یا اختلال اضطراب منتشر) و 40% اختلال روانی-جنسی (میل بازداری شده) داشتند. همچنین یافته ها نشان داد که گروه پژوهشی، افسردگی، افسردگی خلقی، و سایر اختلال های روانپزشکی را بیشتر از زنان عادی داشته و میزان ناسازگاری اجتماعی در گروه روانپزشکی به طور معنی داری بالاتر از جمعیت عادی و مراجعان سرپایی روانپزشکی بوده است.
27