اگر نگاره های دلبستگی واقعی یا نمادی در دسترس باشند، احساس دلبستگی ایمن به وجود آمده و فرد را به سمت استفاده از راهبردهای مبتنی بر ایمنی تنظیم هیجان، هدایت می کند.
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
78
اگر نگاره های دلبستگی واقعی یا نمادی در دسترس باشند، احساس دلبستگی ایمن به وجود آمده و فرد را به سمت استفاده از راهبردهای مبتنی بر ایمنی تنظیم هیجان، هدایت می کند. این راهبردها بر پایه آرام کردن پریشانی و تقویت تنظیم هیجان با مکانیسم های سازنده، منعطف و واقعیت محور می باشد. بعلاوه، چرخه «گسترش و ساختن» دلبستگی ایمن به وجود می آید که در آن منابعی برای فرد ساخته می شود تا در هنگام استرس از آن ها استفاده کند و ظرفیت های وی در برخورد با پریشانی ها گسترش یابد.
فرد در اثر کسب تجربه و رشد شناختی، بسیاری از نقش های نگاره های دلبستگی را درونی کرده و بصورت بخشی از قدرت فردی و تاب آوری شخصی درمی آورد. در بزرگسالی، سؤال مربوط به دردسترس بودن نگاره های دلبستگی بیرونی به سؤال در مورد کفایت منابع دلبستگی درونی برای مقابله با استرس اضافه می شود. در بسیاری از موارد منابع درونی کفایت می کند، اما گاهی منابع بیرونی (نگاره های دلبستگی) نیز مورد نیاز است (میکالینسر و شیور، 2007).
راهکارهای مبتنی بر ایمنی شامل دو نوع دانش بیانی و روندی در مورد خود، دیگران و تنظیم هیجان می باشد. دانش بیانی شامل اعتقادات خوش بینانه در مورد اداره پریشانی ها، حس اعتماد به حسن نیت دیگران و حس خودکارآمدی در برخورد با تهدید می باشد (شیور و هازان، 1993). این اعتقادات اجزای اصلی حس دلبستگی ایمن و حاصل تعامل مثبت با نگاره های دلبستگی می باشد. طی این تعامل فرد می آموزد که مشکلات قابل اداره و حل هستند و می توان بر موانع بیرونی غلبه کرد.
دانش روندی شامل یک سری قوانینی است که واترز و همکاران (1998) به آن نسخه مبتنی بر ایمنی می گویند؛ این نسخه مزمن شامل سه استراتژی انطباقی می باشد: پذیرفتن و آشکار کردن پریشانی، جستجوی حمایت و درگیر شدن در حل مسئله می باشد. اجزای هیجانی این نسخه (لازاروس و فولکمن، 1984) شامل پذیرفتن و ابراز احساسات و جستجوی حمایت عاطفی است. پیش نیاز شناختی این نسخه درگیر شدن در حل مسأله و موفقیت در آن می باشد.
اپستین و میر (1989) اعتقاد دارند تلاش فعالانه جهت برداشتن منابع پریشانی، اداره موقعیت مسأله زا و حفظ آرامش هیجانی بدون ایجاد اثرات جانبی منفی راهکاری سازنده و انطباقی می باشند. ساختن این ظرفیت های سازنده همچنین می تواند از فعال شدن راههای غیرانطباقی حل مسأله مانند استراتژی های هیجان محور منفعل، استراتژی های کنار کشیدن و فرار و مکانیسم های دفاعی ابتدایی که ادراک را تحریف می کنند، جلوگیری کند (مکالینسر و شیور، 2003).
علاوه بر ساختن منابع فردی، حس دلبستگی ایمن به گسترش دیدگاهها، ظرفیت ها و مهارت ها نیز کمک می کند. بر اساس عقیده بالبی (1982/1969) تخریب حس دلبستگی ایمن از فعال سازی سیستم های رفتاری دیگر مانند جستجو و کنکاش دلبستگی در محیط جلوگیری می کند. یک فرد ناایمن مرتباً در موقعیت پریشان کننده درگیر می شود و بنابراین منابع مورد نیاز برای جستجو در محیط، سرگرمی با دیگران و برآورده کردن نیازهای دیگران را ندارد. علاوه بر این هنگامی که حمایت نگاره های دلبستگی وجود داشته باشد، فرد به خود اعتماد می کند، در کارهای پرخطر و فعالیت های ارتقا دهنده خودکاری و استقلال شرکت می کند. به بیان دیگر راهکارهای دلبستگی ایمن، فردیت، استقلال و خودشکوفایی را تسهیل می کند.