شیور و میکالینسر (2002) در توضیح این سه قسمت، اذعان میدارند هنگامی که فرد با یک تهدید مواجه میشود، سیستم دلبستگی وی فعال میگردد
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
78
شیور و میکالینسر (2002) در توضیح این سه قسمت، اذعان میدارند هنگامی که فرد با یک تهدید مواجه میشود، سیستم دلبستگی وی فعال میگردد. این عقیده با نظر بالبی نیز هماهنگ است که «کودکان هنگام گرسنگی، بیماری، خستگی و حتی هنگامی که نگارههای دلبستگی خود را نمییابند، نگارههای دلبستگی خود را طلب میکنند» (بالبی، 1966/1982، ص 307). از این رو، هنگامی که تهدیدهای فیزیکی و روانی ایجاد میشوند، سیستم دلبستگی فعال شده و راهبردهای اولیه دلبستگی به راه میافتد.
این راهبردها، افراد را به سمت نگارههای درونیشده یا واقعی حمایتگر، سوق میدهند و افراد برای حفظ مجاورت واقعی و یا نمادی به این نگارهها تلاش میکنند. مکالینسر و شیور بر این عقیدهاند که سن و رشد، توانایی افراد را در تکیه دادن به نگارههای دلبستگی نمادی افزایش میدهد، در حالی که بالبی (1988، 1982/1969) معتقد است که هیچگاه بطور کامل از تکیه به دیگران واقعی خلاص نمیشویم.
بر اساس این مدل، در فعالسازی سیستم دلبستگی ارزیابی ذهنی تهدیدها به اندازه حضور واقعی تهدیدها اهمیت مییابد. درک فرد از رخدادهای درونی و بیرونی یک محرک مهم در فعالسازی سیستم دلبستگی است. این عقیده با نظر بسیاری از مدلهای فعلی هیجان (گروس، 2007؛ لازاروس، 1991؛ شیور و میکالینسر، 2007) هماهنگ است.
ویژگی مهم دیگر این مدل این موضوع است که منابع تهدید درونی (افکار، تصاویر، تخیلات و رویاههای ذهنی مشکلزا) میتوانند سیستم دلبستگی را فعال سازند. مثلاً تفکر هرچند کوتاه راجع به مرگ میتواند سیستم دلبستگی را فعال سازد (میکالینسر، بیرنام ، وودیز و ناچمیاس ، 2000).