قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 23 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 855 را دانلود کنید.
تاریخچه مفهوم عزت نفس: یکی از اساسیترین موضوعاتی که در زندگی هر انسان مطرح و در موفقیتها و شکستهای وی تأثیر مـستقیم دارد نـگرش وی نـسبت به خود است. فردی که خود را مفید، مؤثر و ارزشمند بداند و از عزت نفس بالایی برخوردار باشد، توان مقابله در برابر فـشارها، بلایا، مصیبتها را خواهد داشت و از بهداشت روانی سالمی برخوردار خواهد بود.
در مقابل، فردی که خود را ناتوان، نالایق و بیکفایت تـصور کند، در معرض اختلالات روانی بـیشتری قـرار دارد و به انواع بزهکاریها و انحرافات اجتماعی روی میآورد. روانشناسان و محققان علوم اجتماعی سالها است که به اهمیت این موضوع و نقش آن در زندگی توجه کرده و تحقیقات زیادی در این زمینه انجام دادهاند که به اختصار به پیشینهء آن اشاره میشود. اولین بار ویـلیام جیمز(1980)به بحث و بررسی در مورد خود شناسانده و خود شناخته شده پرداخت و آن را به سه عنصر مادی بدن،خانواده و خانه اجتماعی(فرد در عین داشتن سطوح مختلف اجتماعی برای افراد قابل شناخت است)و روحانی(حالت هشیاری و تمایلات)تقسیم کرد. وی معتقد بـود کـه تصور فرد از خود از زمانی که متولد میشود و مورد شناسایی دیگران قرار میگیرد شکل میگیرد (محمدی، 1383).
جرج کلی(1902)تحقیقات در این زمینه ادامه دارد و بر اهمیت واکنشهای دیگران در شکلگیری عزت نفس پرداخت. استور(1997) به این نـتیجه رسـید که نوزاد آدمی بعد از تولد به ناتوانی و نیاز خود به بزرگسالان آگاه میشود. اگر این نوزاد در خانوادهای رشد پیدا کند که به نیازهای وی توجه کنند به تدریج حس خود ارزشمندی در وی پدیـد مـیآید و در صورتی که این احساس توسط دیگران مورد تأیید قرار گیرد به تدریج درونی شده و دوام مییابد، اما اگر مورد بیاعتنایی قرار گیرد فرد به نوعی احساس حقارت دچار میشود( محمدی، 1383).
بالبی(1973)عزت نفس را بخشی از شخصیت افراد شـمرده و اهـمیت کـسب احساس امنیت در دوران کودکی برای رسیدن بـه اعـتماد بـر خود را لازم میداند. روزنبرگ(1965)در مطالعات خود به نقش عواملی چون نژاد، مذهب، تربیت، تولد و ارتباط والدین بر عزت نفس افراد پرداخت( محمدی، 1383). در ادامه دانشمندانی چون کوپر اسمیت(1967)، آیزنگ(1976)، پپ و همکاران (1989) تستهای مـتفاوتی بـرای سـنجش میزان عزت نفس افراد تهیه و تدوین کردهاند که امـروزه مـورد استفاده پژوهشگران قرار میگیرد.
مفهوم عزت نفس
عزت نفس واژهای است که به احساس فرد نسبت به ارزشمندی و تـایید او نـسبت بـه خودش مربوط است(بلاسکویچ و توماکا ،1991). پرکاربردترین تعریف از عزت نفس تعریفی است که روزنبرگ در سال 1965 ارائه کرده است: «نگرش مطلوب و نـامطلوب نسبت به خود»(جان دی ، کاترینی و مک آرتور ، 2004). عزت نفس براساس ارزیابیها و قضاوتهایی است که شخص درباره ویژگیهای خـود دارد و به احساسات منفی یـا مـثبت شخص درباره خود گفته میشود. عزت نفس قضاوت شخصی نسبت به ارزشمند بودن است که به صورت نگرش فرد نسبت به خودش توصیف میشود(کوپر اسمیت ،1967).
ناتالین براندن نیز که"پدر جنبش عزت نفس" خوانده میشود، عزت نفس را اینگونه تعریف کـرده: «گرایش به ادراک خود به عنوان فردی که شایستگی رویارویی با چالشهای اساسی زندگی را داریم، زیرا ارزش شاد بودن را داریم»(ساین مالهی ،2001).
افزون بر این براندن عزت نفس را «سیستم ایمنی خودآگاهی« میخواند. به نظر براندن تنها داشتن سیستمی سالم و ایـمن تـضمینکننده این نخواهد بود که فرد هیچگاه بیمار نخواهد شد، بلکه این سیستم ایمنی تنها آسیبپذیری در برابر بیماری را کاهش میدهد و مقاومت در برابر بیماری را افزایش میبخشد. بنابراین داشتن عزت نفس سالم تضمین نمیکند که فرد از اضطراب و افـسردگی در رویـارویی با مشکلات رنج نخواهد برد بلکه آسیبپذیری را کاهش میدهد و آمادگی برای رویارویی با مشکلات، نیرو گرفتن و تعالی یافتن را بالا خواهد برد. عزت نفس از دو جزء تشکیل شده است: (ا)کارایی خود یـعنی اعتماد بـه توانایی خود در فکر کردن، یادگیری، انتخاب، و تصمیمگیری درست، و به شکل وسیعتر، توانایی خود در کنترل چالشها و تغییرات، (2)احترام به خود یعنی اعتماد به حق خود برای شاد بودن، و به شکل وسیعتر، اعتماد به اینکه پیشرفت، برای شاد بودن، و بـه شـکل وسـیعتر، اعتماد به اینکه پیشرفت، موفقیت، دوستی، احترام، عشق و رضایتمندی بـرازنده فرد است(خاطری، 1385).
عزت نفس واقعی دریافت تایید از دیگران نیست بلکه عزت نفس، خوشبین و واقعگرا بودن دیگران نـسبت بـه مـاست. فردی که عزت نفساش به تایید دیگران بستگی دارد در واقع از عزت نفس پایین برخوردار است و احـتمال بـیشتری از دسـت دادن عزت نفس دارد. عزت نفس، خودبینی، غرور و تکبر، خودشیفتگی، و یا تمایل به برتری نسبت به دیگران نیست. چنین نگرشهایی نشانگر عزت نـفس کـاذب در فـرد است. عزت نفس احساس خوشی نیست که به شکل موقتی در اثر ارتقا موقتی شغل و یا پیـوند عاطفی جـدید در فرد به وجود آید. در اصل اگر فردی در یک مقام شغلی احساس عدم صلاحیت داشـته بـاشد یـا خود را شایسته عشق دیگری نداند، این احساسات میتوانند باعث کاهش عزت نفس او شود(خاطری، 1385).
عزت نفس تـعیینکننده آنـچه که میتوانیم و نمیتوانیم انجام دهیم میباشد. آنچه تعیینکننده عزت نفس است شیوه فکری هر فرد نـسبت بـه خـودش است.این مفهوم در اثر تجربههای زندگی شکل میگیرد که این تجربهها نیز همان شکستها و موفقیتها، تحقییرهای دیگران، پیشرفتها، واکنش و احـترام دیـگران نسبت به ما بهویژه در دوران کودکی است. تصویر ذهنی ما از خودمان نیز از همین تجربهها شـکل مـیگیرد. این تـصورها برای ما حکم واقعیت دارند و عزت نفس ما را تشکیل میدهند و همین تصاویر ذهنی به ما میگویند در چـه کـاری مـیتوانیم موفق یا ناموفق باشیم (کاسترو ، 2004).
ادامه دارد ...