قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 48 صفحه
کد فایل: mb 436
دیدگاه روانی اجتماعی به نظر اریکسون فرد در هر یک از دوران رشد با یک بحران روانی اجتماعی رو به رو است در صورتی که فردبتوانند این بحران را پشت سر بگذارد می تواند سلامت روانی خود را حفظ کند در غیر این صورت سلامت روانش به خطر می افتد. تغییرات بدنی دوره نوجوانی، تعادل فرد را به هم می زند.
نوجوانی با بحرانی با عنوان پراکندگی هویت مواجهه می شود. اریکسون آن را بحرانی بهنجار می داند ولی ناتوانی درکنارآمدن با آن را نابهنجار می داند، امکان دارد فرد برای مقابله با پراکندگی هویت به گروه ها و فرقه های مختلف گرایش آورد یا با قهرمانان همانندسازی کند. اینها کسانی هستندکه استدالهای اخلاقی آنها هنوز رشد نیافته و به دشواری مسؤلیت زندگی را بر عهده می گیرند و تفکری نامنظم دارند(ماسن وکیگان2001؛ ترجمه یاسایی،1380). دیدگاه روان تحلیلگری فروید تأکید زیادی روی نوجوانی به عنوان یک دوره رشد نداشته است زیرا معتقد بود 5 تا 6 سال اول زندگی سالهای مهمتری در رشد شخصیت هستند. همانند مرحله احلیلی، در مرحله تناسلی نیز لیبیدو در ناحیه تناسلی متمرکز است.
با وجود این در حالی که لذت جنسی کودک عمدتاً به طریق خودارضایی است، لذت جنسی در نوجوانان ارضاء از طریق دیگری است یعنی لذت جنسی درخدمت نسل قرارمی گیرد. واقعه دیگری که به اعتقاد فروید در طی نوجوانی روی می دهد، بیداری مجدد تعارض ادیپی است. تعارض معمولا به علت میل جنسی ناخودآگاه کودک نسبت به والد غیرهمجنس است. حل موفقیت آمیز این تعارض در نتیجه همانندسازی کودک با والد همجنس است. سپس همانندسازی مناسب نقش جنسی حاصل شده و دوره نهفتگی شروع می شود.
با شروع بلوغ، احساسات جنسی دوباره فعال می شوند در این حال یک تابو و ممنوعیت درونی وجوددارد به گونه ای که نوجوان به طور معمول نسبت به این احساسات ناهشیاراست و براساس آن عمل نمی کند. پدیده دیگری که با ظهور مجددت عارض ادیپی مرتبط است، شورش نوجوان در مقابل والدین و دیگر نمادهای قدرت است. تبیین فروید برای این پدیده این بودکه شورش با نیازهای نوجوان برای رهایی از وابستگی عاطفی به والدین خود در رابطه است. این گسستگی عاطفی انتخاب هدف عشقی مناسب را تسهیل می کند. درعین حال نوجوان کشش ناخودآگاهی را نیز به سوی والدین تجربه می کند(دسی و کنی ،1997).
ادامه دارد ...