قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 23 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 495 را دانلود کنید.
شخصیت: لغت شخصیت ریشه در کلمه لاتین پرسونا دارد. این کلمه به نقاب یا ماسکی گفته می شود که در یونان قدیم بازیگران تئاتر به صورت خود می زدند. به مرور، معنای آن گسترده شده و نقشی را که بازیگران ادا می کردند نیز در بر می گرفت. بنابراین مفهوم اصلی و اولیه شخصیت، تصویری ظاهری و اجتماعی است که براساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند، قرار دارد.
یعنی در واقع فرد به اجتماع خود، شخصیتی را ارائه می دهد که جامعه براساس آن، او را ارزیابی می کند. در زمان ما و از دیدگاه عامه، همچنان این مفهوم از شخصیت به جای مفهوم کلی آن به کار برده می شود. از این لحاظ شخصیت معادل با شهرت، حیثیت اجتماعی، خصوصیات پسندیده جسمی و روانی، سنگینی و متانت، خوشرویی و بسیاری صفات مطلوب اجتماعی دیگر به کار می رود، چنانچه می گوییم « او آدم با شخصیتی است» (شاملو،1382). هر فرد دارای بعد روانشناختی به نام « شخصیت » است و این بعد است که تعیین می کند وی در زندگی با موفقیت، شادکامی، نارضایتی و یا حتی شکست در مقابل پدیده های مختلف مواجه خواهد شد یا خیر. با وجود اهمیت فراوان این بعد، هنوز نظری قطعی در مورد ماهیت و نحوه پدید آیی و رشد آن وجود ندارد. به عنوان مثال هیلگارد، شخصیت را ویژگی هایی می داند که فرد را ضمن قادر ساختن به سازگاری با محیط باعث تسهیل تحقق حرمت خود در وی می شود (راس،ترجمه جمالوند،1373).
مفهوم اصلی و اولیه شخصیت، تصویری صوری و اجتماعی که فرد به اجتماع خود ارائه می دهد یا جامعه براساس آن او را ارزیابی می کند می باشد (ساعتچی،1383). شخصیت در اصطلاح عامه معانی متعددی دارد یکی از آن معانی هیبت یا « جزیره» است.از این رو کسی که می تواند نظر و اراده ی خود را به گروهی از افراد تحمیل کند، آدمی با شخصیت به شمار می رود. معنی دیگر شخصیت به طور کلی هر نوع صفت اخلاقی برجسته ای است که سبب امتیاز آدمی می گردد تا آنجا که او را بخصوص با آن صفت می شناسند و به خاطر آن صفت می ستایند. واژه شخصیت در اصطلاح، بلندی مقام را هم می رساند. چنانچه گفته می شود :شخصیت های علمی، شخصیت های مملکتی (سیاسی،1374). در حال حاضر تعریف کلی از شخصیت که مورد قبول همگان باشد، وجود ندارد.
بعضی از روان شناسان شخصیت، جنبه های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی کنش انسان را مطالعه می کنند. گروهی از روان شناسان شخصیت، به افراد و رفتار مشهود آن ها توجه می کنند (کریمی،1380). شخصیت کل صفات، خصوصیات و کیفیات فرد است که در او جنبه دائمی داشته و او را از سایرین متمایز می سازد و موجب می شود که فرد با محیط خود ارتباط و سازش برقرار کند (قلی زاده کلان،1376). بنابراین می توان گفت کلمه شخصیت یکی از گمراه ترین کلمه در زمان ما می باشد، وقتی گفته می شود فرد بی شخصیت است، منظور این است که وی دارای نوع خاصی از شخصیت می باشد و یا وقتی گفته می شود شخص، با شخصیت است، منظور این است که فردی محترم، صمیمی و مهربان است (مورهد و گریفن،ترجمه الوانی و همکاران،1384).
ادامه دارد ...