موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 18 صفحه
شماره فایل 858
از نظر لغوی ناگویی هیجانی به معنی فقدان واژگان برای بیان احساسات است. به عبارت دیگر این ناتوانی به شناخت محدود از حالات هیجانی خود و دیگران اشاره دارد (خداپناهی، 1390). میزان توانمندی افراد در تمایز احساسات خود و توصیف آنها برای دیگران متفاوت است.
شاخص این تفاوت، ناگویی هیجانی شده است. ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان، ناگویی هیجانی نامیده می شود (بگبی و تیلور، 1997؛ تیلور، 2000، تیلور و بگبی، 2000، لین ، آهرن ، شوارتز و کاسنیاک ، 1997). ناگویی هیجانی سازه ای است چند وجهی متشکل از دشواری در شناسایی احساسات و تمایز بین احساسات و تهیج بدنی مربوط به برانگیختگی هیجانی؛ دشواری در توصیف احساسات برای دیگران، قدرت تجسم محدود که بر حسب فقر خیال پردازی ها مشخص می شود؛ سبک شناختی عینی (غیر تجسمی)، عمل گرا و واقعیت گرا یا تفکر عینی (تیلور و بگبی، 2000؛ سیفنوس، 2000).
همانطور که گفته شد ناگویی خلقی دارای سه ویژگی اصلی مشکل در شناسایی احساسات، توصیف احساسات و سبک های تفکر بیرونی است (بنکیر و همکاران، 2001). مشکل در شناسایی احساسات زمانی رخ می دهد که فرد در تمایز میان احساسات دچار پریشانی می شود. مشکل در توصیف احساسات هنگامی است که فرد نمی تواند آنچه را که به لحاظ هیجانی احساس کرده، بیان کند. جهت گیری تفکر بیرونی زمانی رخ می دهد که فرد تمایل به تفکر درباره امور به صورت بیرونی و در تضاد با جهت گیری تفکر درونی دارد (لاند و همکاران، 2002).
ناگویی هیجانی اساسا اشاره دارد به اینکه چقدر نظام هیجانی فرد از هم گسسته است. این ویژگی توسط مقیاسی قابل سنجش است که به موضوع ناتوانی در شناخت و توصیف احساسات و تفکرات بپردازد. از نظر تحولی این ویژگی با دلبستگی نا ایمن ارتباط دارد. همچنین به نظر می رسد با اختلال خوردن نیز بستگی داشته باشد(خداپناهی، 1390).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.