محققان مختلف (برای مثال: کاستا و مک گرای ، 1981) نشان دادهاند که چند دسته عـامل بـا میزان و سطح نشاط رابطه معنا دارای دارند. پارهای از آن عوامل به شرح زیرند:
محققان مختلف (برای مثال: کاستا و مک گرای ، 1981) نشان دادهاند که چند دسته عـامل بـا میزان و سطح نشاط رابطه معنا دارای دارند. پارهای از آن عوامل به شرح زیرند: شـخصیت: تـحقیقات مـختلف نشان دادهاند که نوع شخصیت آدمیان، با سطح نشاط آنان رابطه معنا داری دارد. برای مثال، یـک مـحقق نـام آشنای روانشناسی به نام مکگرای(2003) در تحقیقی جامع نشان داده است که افـراد واجـد ویژگیهای قطب مثبت پنج عامل شخصیتی مورد نظر، نظریه پرداز مشهور شخصیتی، نورمن، بیش از دیگران احساس نـشاط مـیکنند. ویژگیهای هر یک از آن پنج عامل در جدول ذیل درج شدهاند.
جدول 1: ویژگیهای مثبت و منفی ابعاد 5 گانه شـخصیت(به نـقل از: پروین و جان، 2001، ترجمه کدیور، 1386).
ویژگیهای مثبت نام عامل ویژگیهای منفی کنجکاو، دارای علایق متنوع، خلاق، تخیلی پذیرا بـودن (O) غیر خـلاق، بی علاقه، بی توجه بهنر، غیر تخیلی منظم، قـابل اعـتماد، سـختکوش، خو تنظیم، وقت شناس، تمیز، پر استقامت مسئولیت پذیری(C) بیهدف، تنبل، غـیر قـابل اعتماد، بیدقت مسامحه کار، بی آرمان خون گرم، فعال، اجتماعی، خوش بین مهربان برونگرایی (E) تودار، بی اشتیاق، نـجوش، کـنارهگیر، آرام خوش قلب، خوش خلق، دارای حـس هـمکاری، با گـذشت، مصمم سازگاری (A) خودخواه، بـدخلق، بـدگمان، تک رو، کینه توز، بیثبات آرام، خونسرد، مطمئن، مـتکی بـه خود روانآزرده خویی (N) نگران، عصبی، نامطمئن، بی کفایت، ترسو یافتههای متقنی در دسـت است که نشان مـیدهد هـمه دانشجویان ظرفیت و استعداد سبک ویـژگیهای مـثبت پنج عمل مندرج در جدول بالا (= OCEAN اقیانوس) را دارند.
آرگیل و لو (1995) رابطه ویژگی شخصیتی برونگرانی را با نـشاط و جـسارت اجتماعی مورد مطالعه قرار دادهـ و نـشان داده اند که بین ایـن سـه متغیر، همبستگی مثبت بـالایی وجـود دارد. آنان یافتههای خود را به شرح مندرج در نمودار زیر خلاصه کردهاند: نمودار 2-2.
رابطه برونگرایی با نـشاط و جـسارت (آرگیل و لو، 1995) همان گـونه کـه ملاحظه مـیشود بـرونگرایی هـم با نشاط همبستگی مـعنی دار بالایی دارد و هم با جسارت. بین این دو نیز همبستگی معنی دار بالایی (36/0r=) وجود دارد. روابط اجتماعی: دومین عـامل مـرتبط با نشاط، میزان بر خودداری از روابـط حـمایتگر اجـتماعی و دوسـتیهای صـمیمانه است (کمپل و همکاران، 1996).
اهمیت ایـن عـامل به ویژه در نوجوانی و جوانی بیش از سایر دورههای سنی است؛ زیر نوجوانان به دوستانی نیاز دارند کـه بـا آنـها به بازی و تفریح بپردازند، با آنها وقـت گـذرانی کـنند و نـظرات و ایـدههای خـود را با آنان در میان گذارند. آشکار است که دوستان حمایتگر و تأیید کننده بسیار بیش از دوستان نقّاده طعنهزن و ملامتگر نشاط را فزونی میدهند(الیاسی، 1385).
اعتماد به نفس بالا نیز میتواند مـوجب رضایت خاطر و احساس شادمانی شود. شاید از همین روست که علمای تربیتی به والدین و معلمان توصیه میکنند با تأکید فزونتر بر محسین و تأیید و محدود ساختن بهرهگیری از توبیخ و ملامت، هم بر عـزت نـفس و نشاط مربیان خود بیفزاید، هم بدین وسلیه به آنان نشان دهند که در روابط دوستی به جای تبادل واژگان رنجشآور از کلمات و مفاهیم شادی بخش و شعف انگیز بهرهگیرند(الیاسی، 1385).
تلاش و جدیت: بر خـلاف آنـچه پنداشته میشود، یافتههای تحقیقی بیانگر وجود رابطة نیرومند بین تلاش و فعالیت زیاد (اما نه در حد ایجاد فرسودگی) و سطح نشاط است. مهمترین دلیل ایـن رابـطه را میتوان در موقعیت حاصل از جدیت و تـلاش جـستجو کرد؛ زیرا تلاش و کوشش فراوان موجب موفقیت، خواه در درس یا شغل میشود. هر موفقیتی نیز موجب ایجاد احساس رضایت و خرسندی میشود. جالب آنکه خرسندی و نـشاط نـیز انگیزه برای تلاش فـزونتر را مـضاعف میسازد. بدین ترتیب دور مثبتی پدید میآید که حاصل آن استمرار روزافزون موفقیت و نشاط و شادابی متعاقب آن است(کلارک ، 1996).
تفریحات: شواهد پژوهش بیانگر این واقعیت است که اختصاص بخشی از اوقات هفته به تفریح و سـرگرمی مـوجب افزایش میزان نشاط میشود. ناگفته پیداست که تفریحات دسته جمعی بیش از تفریحات انفرادی موجب افزایش نشاط میشوند. افزون بر این، هرکس از آن نوع تفریحاتی لذت میبرد بر اثر آن دچار وجد و شعف میشودکه بـراساس مـیل و رغبت خـویش برگزیده باشد. از همین رو اغلب توصیه میشودکه به افراد، اجازة انتخاب نوعتفریح و سرگرمی داده شود (میشارا ، 1992).
سلامت جسمی و روانی: گـرچه اغلب گفته میشود که نشاط، سطح سلامت روانی و جسمانی را فزونی مـیبخشد، امـّا سـلامت نیز بر سطح و میزان تجربه نشاط تأثیر ژرفی برجا میگذارد. از همین رو هر اختلال و بدکار کردی جسمی یـا روانـی را باید پیش از «مزمن شدن» درمان کرد؛ زیرا هر علامت (سمپتوم) بیماری شناختی (پاتـولوژیک) مـمکن اسـت نوعی نگرانی و دلواپسی مزمن را پدید آورد. پیداست که هر نوع دلواپسی مانع از تجربه عمیق نشاط مـیشود (استی وارت ، 1994).
باورهای دینی: آرگیل (2001) و ایمونس (1999) نشان داده که بین سطح نشاط و میزان اعتقاد به بـاورها و ارزشهای دینی، رابطه مـعناداری وجـود دارد. به باور آنان زمانی که باورهای دینی منجر به رفتارهای دینی میشوند، میزان آن رابطه بیشتر میشود. آنها در تبیین این یافته خویش تأکید میکنند که باورها و رفتارهای دینی به منزلة نوعی «مـکانیسم انظباتی» عمل میکنند که از یک سو موجب افزایش سطح عمقپذیری در برابر استرسهای زندگی روزمره میشوند. از سوی دیگر، دست یازیدن به اعمالی که با میل و رغبت درونی صورت میگیرند موجب ایجاد خـرسندی و رضـایت خاطر میشوند.