بیماران در اوایل زندگی به منظور انطباق با طرح واره ها، پاسخ ها و سبك های مقابله ای ناسازگاری را به وجود می آورند تا مجبور نشوند هیجان های شدید و استیصال كننده را تجربه كنند
بیماران در اوایل زندگی به منظور انطباق با طرح واره ها، پاسخ ها و سبك های مقابله ای ناسازگاری را به وجود می آورند تا مجبور نشوند هیجان های شدید و استیصال كننده را تجربه كنند. این كار معمولاً منجر به تدوام طرح واره ها می شود. تا از طرح واره اجتناب كند، ولی در عمل باعث بهبود طرح واره نمی شوند. از این رو تمام سبك های مقابله ای در نقش فرآیند تداوم طرح واره، عمل می كنند. تمام موجودات زنده در مقابل تهدید، سه واكنش اساسی نشان می دهند: جنگ ، گریز و میخكوب شدن . این سه واكنش با سه سبك مقابله ای جبران افراطی ، اجتناب و تسلیم همخوانی دارند.
جبران افراطی طرح واره
وقتی بیماران، سبك مقابله ای جبران افراطی را بكار می برند، از طریق فكر، احساس، رفتار و روابط بین فردی به گونه ای با طرح واره می جنگند كه انگار طرحواره متضادی دارند. آن ها سعی می كنند تا حد ممكن با دوران كودكی خود یعنی زمان شكل گیری طرح واره ها، متفاوت باشند. اگر در دوران كودكی، احساس بی ارزشی می كرده اند، بعداً در بزرگسالی، تلاش می كنند افرادی كامل و بی عیب و نقص جلوه كنند. جبران افراطی را می توان به عنوان تلاش نسبتاً سالمی جهت حمله متقابل علیه طرح واره در نظر گرفت كه متأسفانه به هدف خود دست نمی یابد و به جای بهبود طرح واره، منجر به تداوم آن می شود. اكثر افرادی كه از جبران افراطی استفاده می كنند، افرادی سالم به نظر می رسند..
در واقع بسیاری از افراد مورد تحسین جامعه ـ مانند ستارگان سینما، رهبران سیاسی، رانت خواران ـ طرح واره های خود را به صورت افراطی جبران می كنند. جنگیدن علیه یك طرح واره تا زمانی سالم محسوب می شود كه رفتار با موقعیت تناسب داشته باشد، به احساسات دیگران خدشه ای وارد نكند و پیامد منطقی داشته باشد. اما جبران افراطی معمولاً در چرخه حمله متقابل گرفتار می آید. رفتارهای چنین افرادی معمولاً اغراق آمیز و بی ثمرند. جبران افراطی به عنوان جایگزینی برای درد ناشی از طرح واره به وجود می آید. بدین ترتیب بیمار، راه گریزی از احساس درماندگی و آسیب پذیری روزافزون خود پیدا می كند مثلاً، خودشیفتگی به عنوان جبران افراطی، به بیمار كمك می كند تا با احساس محرومیت هیجانی و نقص خود مقابله كند. این بیماران با تحقیر كردن دیگران می توانند احساس برتری كنند.
اجتناب طرح واره
وقتی بیماران، سبك مقابله ای اجتناب را به كار می برند، سعی می كنند زندگی خود را طوری تنظیم كنند كه طرحواره هیچ وقت فعال نشود. آن ها می كوشند با آگاهی زندگی كنند، انگار كه اصلاً طرح واره وجود ندارد. از فكر كردن راجع به طرح واره اجتناب می كنند و افكار و تصاویر طرح واره برانگیزان را بلوكه می نمایند ودر صورت بروز چنین افكار یا تصاویر ذهنی، سعی می كنند حواس خود را پرت كنند یا آن ها را از ذهن خود بیرون كنند. نمی خواهند طرح واره را احساس كنند و هنگامی كه احساس ها به سطح آگاهی می رسند خیلی سریع و به هر نحوی كه شده آن ها را از ذهن خود پاك می كنند. اكثر این بیماران ار تمام حوزه های زندگی كه نسبت به آن ها احساس آسیب پذیری می كنند، رو برمی گرداند و از شركت فعال درفرآیند درمان اجتناب می كنند
تسلیم طرح واره
وقتی بیماران، تسلیم طرح واره می شوند، به درست بودن آن گردن می نهند و هیچ وقت سعی نمی كنند با طرح واره بجنگند یا از آن اجتناب كنند، بلكه می پذیرند كه طرح واره درست است. آن ها درد هیجانی طرح واره را مستقیماً احساس می كنند؛ ولی به گونه ای عمل می كنند كه صحت طرح واره را تایید نمایند. آن ها بدون آگاهی از آنچه انجام می دهند، الگوهای طرح واره ـ خاست را تكرار می كنند، به طوری كه در بزرگسالی، تجارب دوران كودكی را دوباره زنده می كنند. وقتی با برانگیزننده های طرح واره رو به رو می شوند، پاسخ های هیجانی نامناسب نشان می دهند و هیجان های خود را به طور كامل و آگاهانه تجربه می كنند. آن ها از نظر رفتاری، افرادی را به عنوان شریك زندگی خود انتخاب می كنند كه به احتمال زیاد با آن ها، مانند"والدین خشمگین " برخورد می كنند(یانگ،کلوسکو و ویشار؛ ترجمه حمیدپورو اندوز،1389