قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 25 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 251 را دانلود کنید.


قسمتی از این مقاله:

والدین قاطع واطمینان بخش این والدین هم برای رفتارخود مختارانه وهم رفتار منضبط اعتبار قایلند. آنان روابط کلامی را تشویق می کنند و وقتی از اقتدار خود به عنوان والدین استفاده می کنند وکودک را از چیزی منع می کنند یا از او انتظاری دارند، برایش دلیل می آورند.کودکانی که در این خانواده ها پرورش می یابند به تدریج به بلوغ شناختی و اجتماعی نزدیک می شوند و چیزی نمی گذرد که باید برای زندگی خودشان قبول مسئولیت کنند. در واقع معین بودن هدفها و انتظام وترتیب امور خانوادگی، راه ورسم زندگی آنها را روشن می سازد (به نقل از هنری ماسن وهمکاران،1984) والدین قاطع واطمینان بخش علاوه بر عهده دار شدن نقش پدر، مادری، مسئولیت تربیت فرزندان را نیز تقبیل می کنند وهمواره سعی می کنند که با کسب آگاهیهای تربیتی بیشتر از طریق مختلف این کار را انجام دهند(لامبورن وهمکاران،1991؛به نقل از گلفزانی وهمکاران،1382).

والدین خودکامه ومستبد این والدین،برخلاف والدین دموکرات،تحریک پذیر،انعطاف ناپذیر،زورگو،خشن ونسبت به نیازهای کودکان بی توجهند. به نظر آنان اطاعت بی چون وچرا یک فضیلت است. کودکانی که والدین خودکامه دارند،کمتر متکی به خود هستند ونمی توانند به تنهایی کاری انجام دهند یا از خود عقیده ای داشته باشد. بیشتر متمایل به ساکت بودن، مودب بودن، خجالتی بودن واز نظر اجتماعی غیر مثبت بودن و درمانده بودن هستند. آنان معمولا خود را نامهربان وسهل انگار می دانند ومعتقدند که انتظارات وتقاضاهایشان غیر منطقی ونادرست است. اما از اینکه بخواهند در چنین محیط خصومت آمیزی عرض اندام کنند،میترسند. این وضعیت به رفتار نامناسی ،تعارض و روان رنجوری که غالبا در چنین کودکانی یافت می شود،منجر می شود(هترینگتون وپارک،ترجمه طهوریان وهمکاران،1373؛ماسن وهمکاران،ترجمه یاسایی،1372).

والدین سهل گیر وبی بندوبار این والدین نیز می توانند نیازهای کودکان یا نوجوانان را برآورده کنند،بعضی از والدین اجازه می دهند کودک هرکاری که می خواهد بکند،شاید به این دلیل که کاری به کودک ندارند ویا اینکه اهمیتی نمی دهند. در این خانواده ها سطح ارزش افراد خانواده پایین،روابط اعضای خانواده ها سطح ارزش افراد خانواده پایین،روابط اعضای خانواده آشفته وغیر انسانی است(سدورو1،1990به نقل از گلفرانی وهمکاران،1382).

والدین آسان گیر:

در این خانواده ها محبت وعاطفه فرزندان است. اما میزان کنترل ونظارت بسیار پایین است این خانواده ها بر عکس خانواده ها برعکس خانواده های مستبد رفتار می کنند. یعنی بدون آن که از کودکان انتظار رفتارهای خاص داشته باشند، آن ها را حمایت می کنند. این والدین برای فرزندان خود هیچ گونه قانون ومقرراتی در نظر نمی گیرند وآن ها آزادند هرگونه خواستند عمل کنند. به عبارت دیگر،در هر شرایطی، پدر ومادر بدون انتظار از فرزندان،به دلگرمی ومحبت به آنان می پردازند(فولاد چنگ،1382).

در اینجا مواردی از روابط سالم خانوادگی توصیف می شوند. طرد و بی توجهی والدین، از خود راندن و بی توجهی در سنین اولیه زندگی، کودک را از داشتن عواطف انسانی که اساس سلامت فکر است باز می دارد و در نتیجه امکان ابتلاء به اختلافات رفتاری را افزایش می دهد. گاهی اولیاء چنین استدلال می کنند که برای پرورش صحیح فرزندانشان باید گاهی از بر آوردن خواهشهای آنها خود داری کرد، در حالی که خصوصاً در سالهای اول زندگی، شخصیت سالم بر اساس ارضاء خواسته های جسمانی و عاطفی پایه گذاری می شود، بر مبنای محرومیت و ناکامی کودکی که در اوان زندگی با گرمی و محبت و آرامش خاطر، پرورش یافته است این شانس را دارد که در زندگی بزرگسالی، اتکاء به نفس و خوش بینی به دنیای خارج پیدا کند(گنجی، 1373) .

دلایل طرد کودکان متفاوت است از آن جمله، شکل ظاهری و نقایص بدنی، میزان هوش و نارساییهای ذهنی، طرز رفتار و اخلاق کودکان، عدم موفقیت، عدم رعایت مسائل اخلاقی و مذهبی، بیماری و ... را می توان نام برد .راندن از خود درجات مختلفی دارد ، اغلب اولیاء فقط گاهی این عمل را انجام می دهند بندرت پدران و مادرانی پیدا می شوند که کودکانشان را کاملا طرد کنند. اولیاء مذکور چنین استدلال می کنند که برای پرورش صحیح کودک، باید گاهی از برآوردن خواهشهای او خودداری کرد گاهی والدین این روش را حتی در مورد تربیت نوزاد که باید مورد توجه کامل عاطفی و جسمانی باشد نیز به کار می برند .

در این مورد ماور1(2010) چنین می نویسد ، «برای پیشرفت و تکامل کامل، لازم است نوزاد در چند ماه اول زندگی به طور کامل و مداوم ارضاء شود بدین معنی که باید کوچکترین گریه ی او را با رفتارهای پاداش دهنده ی مانند غذا دادن، گرم کردن، نوازش دادن و خشک کردن امثال آن جواب داد با کم کردن اضطراب و تشویش نوزاد، مراحل دستگاه گوارش او بطور طبیعی و سالم عمل می کندو احساس اطمینان روانی او رو به ازدیاد خواهد رفت این طرز رفتار، اساس اتکاء به نفس و خوش بینی نسبت به دنیای خارج است این محبت اولیاء پایه رفتارهای کودک است. بدین معنی که اگر در ابتدای زندگی نوزاد بیاموزد که پدر و مادرش او را دوست می دارند . طبیعتاً هنگامی که بزرگتر می شوند تربیت و ارشاد و راهنمایی او سهل تر صورت خواهد گرفت ( بی نام،1370) . بطور کلی در طرد کردن و از خود راندن کودک دو روش بوسیله ی اولیاء به کار برده می شود.

یکی بی اعتنایی و دیگر پرخاشگری و تنبیه نسبت به کودک است. در اثر بی اعتنایی کودک احساس می کند که والدینش او را نمی خواهند و فقط از لحاظ انجام وظیفه، وجود او را در منزل تحمل می نمایند. روش دیگری که اولیاء در طرد کردن کودک انتخاب می کنند تجاوز، پرخاش جویی و تنبیه است. چنین اولیائی اغلب رفتار خود را منطقی جلوه می دهند و ادعا می کنند که داشتن انضباط سخت کودک را مرد زندگی پرورش داده و او را آماده ی مقابله با مشکلات خواهد کرد (شاملو، 1369) . 

نظریه بامریند در اوایل دهه 1960 دایانا بامریند پژوهشی را با استفاده از مشاهده طبیعی، مصاحبه با والدین و سایر شیوه های پژوهش بر بیش از 100 کودک سن مدرسه اجرا کرد. یافته ها سه ویژگی را آشکار ساخت: پذیرش و روابط نزدیک - کنترل - استقلال دادن. بنابراین چهار سبک فرزندپروری بدست آمد که در هر یک از این ویژگیها با هم تفاوت دارند(پلیرن،2005).

  فرزندپروری مقتدرانه

این روش موفق ترین روش فرزندپروری است که پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب را شامل می شود. والدین مقتدر، صمیمی و دلسوز و نسبت به نیازهای کودک حساس هستند. آنها قاطع هستند اما دخالت گر و محدود کننده نیستند. شیوه های انضباطی آنها بجای تنبیهی بودن حمایت کننده است. این والدین قوانین و رهنمودهایی پی ریزی می کنند که فرزندان آنها چنان بار می آیند که از آنها پیروی کنند و اغلب برای مطیع سازی از استدلال و منطق بهره می جویند و به منظور توافق با کودک با او گفت وگو می کنند.

از رفتارهای نامطلوب نمی ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانیت کودک را دارند و به تلاش های کودک در جهت جلب حمایت و توجه پاسخ می دهند و از تقویت های مثبت بیشتری استفاده می کنند. این والدین در بعد محبت نیز عملکرد خوبی دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهربانی دریغ نمی ورزند. آنها حقوق ویژه خود را به عنوان یک بزرگسال می شناسند و به علایق فردی و ویژگی های خاص کودک خود نیز آگاهی دارند. در کل این والدین در عین گرم و صمیمی بودن با فرزند خود، کنترل کننده و مقتدر هستند. این شیوه به فرزندان کمک می کند تا با هنجارهای اجتماعی بهتر سازگار شوند.

ادامه دارد ...