واژه فلسفه در معاني متعدد و گوناگوني به کار برده مي شود. از جمله معاني فلسفه، ارزش يابي آن چه در زندگي براي شخص مهم است، در نظر گرفت (پاپکين و استرول، 1370).

پرداختن به اين موضوع که فلسفه امري طبيعي و گريز ناپذير براي انسان در طول تاريخ بوده است حرفي گزاف نيست. بررسي هاي تاريخي فلسفه اين نياز دروني را گوشزد کرده و ما را متوجه گمشده تاريخي انسان ها مي نمايد. (نقيب زاده، 1387: 120).

لذا، آموزش فلسفه براي همه انسان ها هم لازم و هم امري طبيعي است، اين امر سبب مي شود که ما همواره در جستجوي چهارچوبي جامع براي آن باشيم تا بتوانيم يافته هاي جداگانه خود را در اندرون آن معنايي کلي بدهيم. فلسفه نه تنها مانند هنر، علم و تاريخ شاخه اي از معرفت به شمار مي رود، بلکه در واقع، مواد مذکور را از جهت حدود نظري آنها در بر مي گيرد و در جستجوي ايجاد پيوند هايي ميان آنهاست. به عبارتي بايد گفت: «کوشش فلسفه بر اين است که در کل قلمرو تجربه، پيوستگي برقرار کند.» (نلر، 1387: 15).

در طول تاريخ، فلسفه همواره دستخوش دگرگوني هايي شده است، تا جايي که هم آن را مخصوص طبقه اي خاص معرفي کرده اند و هم اينکه نگاه هاي جزمي و بيگانه وارد آن شده است، طوري که فيلسوفان قرن هفدهم مسلما بر آن بودند که انقطاع و فاصله اي ميان سنت هاي فلسفي گذشته و آنچه خود درصدد پرداختن به آن بودند وجود دارد.

اگر براي مدت مديدي آراء فيلسوفان دوره رنسانس و دوره مابعد آن به همان صورتي که مي نمود پذيرفته مي شد، اين امر تاحدي ناشي از عقيده راسخ بود که در قرن وسطي واقعا چيزي که شايسته نام فلسفه باشد وجود نداشت. شعله تفکر فلسفي خلاق و مستقل، که در يونان باستان آنچنان فروزان بود، عملا تا احياي آن در دوره رنسانس و تجديد عظمت آن در قرن هفدهم به خاموشي گراييده بود. (کاپلستون، 1386: 11)

اما تخصصي شدن فلسفه و يا محدود شدن معناي آن به نوعي خاص از فعاليت و يا نوعي خاص از محتوا سبب شده تا کم کم همه نتوانند با فلسفه رابطه برقرار نمايند و به تعبيري به يک کالاي لوکس تبديل شده است که تنها بعضي بايد به سراغ آن بروند. اين موضوع به حدي قابل توجه است که يکي از بزرگترين فلاسفه بريتانيايي چنين گفته است: «فلسفه دقيقا با موضوعات و پديده هاي مورد علاقه عموم افراد خردمند و فرهيخته مربوط است و در صورتي که تنها تعدادي از اشخاص حرفه اي و متخصص قادر به فهم آنچه گفته مي شود باشند. از ارزش و اعتبار فلسفه کاسته خواهد شد.» مي توان گفت شايع ترين عاملي که سبب انحراف مدرسين فلسفه از سنت فلسفه ورزي مي شود، اين است که آنان بين تاريخ فلسفه و فعاليت فلسفي، تمايزي قائل نمي شدند. (اسميت، 1377: 41)

براي رسيدن به سخني دقيق براي جلوگيري از ايجاد شکاف بين فلسفه و نياز انساني و ضرورت فهم همگاني آن، بايستي به پرسش درباره ذات، مقصد و خاستگاه فلسفه به عنوان پرسش مبتلابهي که همواره فيلسوفان و پيروان دبستان هاي گوناگون در طول زمان پاسخ هايي براي آن داشته اند، بپردازيم. براي نمونه افلاطون فلسفه را در يک معني کوششي براي رسيدن به روشنايي بودن، مي داند و آن را روبروي سفسطه مي گذارد ... يا پيروان دبستان تحليل منطقي مانند برتراند راسل، کار فلسفه را روشنگري مفهوم ها از راه تحليل آن ها مي داند. (نقيب زاده، 1389: 9)

با توجه به تاکيد فيلسوفان معاصري چون ليپمن مبني بر آموزش فلسفه از دوران کودکي، مساله آموزش فلسفه در بزرگسالي نمود و قوت بيشتري مي يابد و توجه به آن را جدي تر مي کند. اهميت اين مساله به حدي است که نقيب زاده در کتاب گفتارهايي در فلسفه و فلسفه تربيت مي گويد: «بدين سان، اگر تاکيد عرفان و تربيت عرفاني بر پالايش است و رهايي از بندگي تمايلات، نقش تربيتي فلسفه در پرورش خرد است و گشودن افق هاي تازه. اهميت خرد- که بزرگ مرد فرهنگ ايران، فردوسي، آن را چشم جان ناميده- چندان و چنان است که اگر فروگذار شود، حتي معنوي ترين جلوه فرهنگ انساني يعني عرفان نيز مي تواند، چنان که در يورش مغولان ديده شد، چون دستاويزي براي بي عملي، به کار گرفته شود.»(نقيب زاده، 1391: 120).

باقري نيز براي آموزش فلسفه سه رويکرد قائل است، رويکرد اول مخالف با حضور فلسفه به عنوان يک نظام و يا يک فرايند روشنگر مي باشد. در ديدگاه دوم که موافق با حضور فلسفه مي باشد، اما نکته در خور توجه اين است که بايستي با نگاهي افراط به پذيرش يک نظام فلسفي يا رويکرد اقدام نموده اين سبب مي شود زمينه هاي نقد و بررسي محدود گردد. اما سومين رويکرد، رويکرد مورد پذيرش اين پژوهش، استفاده از فلسفه چون روش و ساختار مي باشد. رويکردي که در آن استفاده روشي از فلسفه مد نظر مي باشد نه لزوما محتوايي. (باقري، 1389: 27- 29).

مساله ي قرار گرفتن علم تجربي در مقابل فلسفه و رقيب پنداشتن آن نيز سبب شده که تصور جمع کردن آن ها و استفاده متقابل علم و فلسفه از يکديگر ممتنع به نظر آيد. اين امر بيش از پيش در نو رهپويان عرصه کسب علم و يا فلسفه نمود بيشتري داشته است. امروزه در زبان پارسي و عربي کلمه ي علم به دو معناي متفاوت به کار برده مي شود و غفلت از اين دو نوع کاربرد اغلب به مغالطاتي عظيم انجاميده است. معناي اصلي و نخستين علم، دانستن در برابر ندانستن است. به همه دانستني ها صرف نظر از نوع آن ها علم گويند و عالم کسي را مي گويند که جاهل نيست. کلمه ي علم در معناي دوم منحصرا به دانستني هايي اطلاق مي شود که تجربه مستقيم حسي در داوري يا گردآوري شان دخيل باشد. علم در اين جا در برابر جهل قرار نمي گيرد بلکه در برابر همه دانستني هايي قرار مي گيرد که آزمون پذير نيستند.(سروش، 1388: 1-2)

نالس نيز معتقـد است ‌که بـه منظـور ايجـاد تحـولات اجتماعي، مربيـان تعـليم و تربيت بايـد دربارة نقش خود دوباره فکرکنند و فعاليت هاي خود را بر آموزش مهارت ها و روش هايي متمرکز سازند که شاگردان براي تحقيـق مستقل بدان احتياج دارند. (مايـرز، 1374: 7 ).

بنابراين فلسفه به معناي تفکر و درست انديشي را مي توان پيش نياز هر گونه آموزش براي تربيت محققان، دانشمندان و حتي انسان هاي مستقل در جامعه دانست. از سوي ديگر، ارتباط آموزش عالي با نيازهاي كشورها به نيروي انساني متخصص امري بسيار واضح و حياتي است به خصوص در كشورهاي در حال توسعه كه نيازهاي نيروي انساني با سرعت و شدت قابل توجهي تغيير مي كند.آموزش عالي يکي از ارکان مؤثر در تحقق سياست هاي توسعه پايدار محسوب مي شود.

از جمله کارکردهاي اصلي آموزش عالي به عنوان يک رکن در جامعه تربيت نيروي انساني متخصص است. بطور کلي، اهداف عمده آموزش عالي را مي توان در چهار محور متصور شد:1. کمک به تحقق اهداف اجتماعي از طريق ايجاد فرصت هاي برابر آموزش عالي 2.برآوردن تقاضاي اجتماعي براي آموزش عالي،پرورش تواناييهاي شهروندان وتسهيل يادگيري مادام العمر3. پرورش نيروي انساني متخصص مورد نياز کشور4. توسعه مرزهاي تخصص مورد نياز کشور(سرمد و ديگران، 1374).

پس از فهم تعريفي مورد پذيرش از فلسفه اين سوال مطرح مي شود که آموزش فلسفه به مثابه تعريفي که پذيرفته ايم به چه ميزان ضرورت دارد و تا چه حد ممکن است؟ الزامات و زمينه هاي فرهنگي، ساختار هاي زباني و الگوهاي صحيح و متناسب برنامه درسي به نوبه خود در تحقق عملي برنامه درسي آموزش فلسفه در محدوه آموزش عالي چگونه کمک مي نمايند. پژوهش هاي صورت پذيرفته درباره ي آموزش فلسفه، بيشتر معطوف به "آموزش فلسفه به کودکان" است.

از دلايل قوت گرفتن رويکرد تاکيد بر آموزش فلسفه به کودکان نسبت به گروه هاي سني ديگر نظير آموزش فلسفه بر دانشجويان، مي توان به ميزان زياد تاليفات و ترجمه ها، پژوهش ها، سمينارها .... صورت گرفته در زمينه آموزش فلسفه براي کودکان در داخل کشورمان، و اثرگذاري و نتيجه بخشي بيش تر آن بايد دانست. درباره ي پژوهش در موضوع آموزش فلسفه در آموزش عالي در کشورمان تا به حال پژوهش خاصي صورت نپذيرفته است .

خرید و دانلود فوری این فایل

قیمت : 39000 تومان





فروش ویژه پنج فایل دلخواه

آیا فایل های بیشتری نیاز دارید؟ ... آیا تخفیف می خواهید؟ ...

با پرداخت حق اشتراک به مبلغ 64000 تومان فایل های دلخواه خود را از این سایت دانلود کنید.

با پرداخت 64000 تومان حق اشتراک: تعداد 5 فایل دلخواه خود را از بین همه فایل های سایت انتخاب و دانلود کنید:

 

فایل های سایت عبارتند از:

 فایل مبانی نظری روانشناسی و مدیریت و... با لیست منابع

فایل مقالات پیشینه تحقیق با لیست منابع

فایل word مقالات بیان مسئله با لیست منابع

فایل word پروپوزال های باکیفیت و عالی با لیست منابع (عنوان همه پروپوزال ها)

و فایل های پاورپوینت و ...

فایل های تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 برای خرید حق اشتراک کلیک کنید...


نکته مهم: با خرید حق اشتراک تا یکسال فرصت دارید با ارسال شماره تراکنش به ایمیل زیر ده فایل را دریافت کنید.

اگر مشکلی در دریافت فایل داشتید ایمیل بزنید:

iranprojhe@gmail.com

یا در ایتا پیام بدین. ارسال مستقیم پیام در ایتا

کد فایل را حتما بفرستید

یا