واژه اعتیاد در فرهنگ لغت معین و عمید به معنای خو گرفتن و عادت کردن آمده است و منظور از عادت هر عملی که به صورت خود به خودی و بدون دخالت تفکر و اندیشه صورت می گیرد.
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
58
واژه اعتیاد در فرهنگ لغت معین و عمید به معنای خو گرفتن و عادت کردن آمده است و منظور از عادت هر عملی که به صورت خود به خودی و بدون دخالت تفکر و اندیشه صورت می گیرد. برای درک معانی آن ابتدا تفاوت اعتیاد با عادات باید مشخص گردد. عادت های ذاتی انسان مانند تعریق یا تنفس جهت حفظ تعادل بدن و جهت ایجاد سازگاری با مقتضات گوناگون حیات ، ضروری است و انسان در زمان مقتضی و شرایط لازم به کسب عادات و یادگیری جهت تطابق بهتر با امور زندگی خود می پردازد ، با این حال در مورد اعتیاد نحوه واکنش متفاوت است.
به این معنا که اعتیاد یک عادت غیر انطباقی است که مانع از ایجاد سازگاری مورد نیاز و مناسب آدمی با جریانات و شرایط محیط شده و از ادامه ترقی و تعالی در او می کاهد. اعتیاد یک اصطلاح غیر علمی و عامیانه و به معنای وابستگی بیمار گونه به مصرف یک یا چند نوع ماده مخدر است که سب بروز رفتارهای مواد جویانه شده و در صورت مصرف نکردن آن ماده ، علایم محرومیت در شخص معتاد بروز می کند. منظور از مواد یک ماده شیمیایی – نه خوراکی – است. بعد از مصرف ، وابستگی و نیاز شدید در فرد به مصرف دوباره آن منجر می گردد.(بهاری.1388)
به طور متعارف اعتیاد برای شناسایی رفتارهای خود مخربی بکار می رود که شامل مولفه های دارویی است. این واژه مختص کسانی است که گرفتار وابستگی جسمانی به یک یا بیش از یک داروی غیر قانونی اند : که شامل هوس کردن شدید به مواد و نیاز به مواد بیشتر برای رسیدن به همان تأثیر قبلی است (APA . به نقل از دی کلمنته ، 2003) در سال 1964 سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح اعتیاد ، دیگر اصطلاحی علمی نیست و « وابستگی دارویی » را به جای آن توصیه کرد. مفهوم وابستگی به مواد در ضمن چند دهه معانی رسمی بسیار و معانی معمولی فراوانی داشته است. اساساً ، در ارتباط با تعریف وابستگی از دو مفهوم استمداد شده است : ( 1- وابستگی رفتاری و 2- وابستگی جسمی). وابستگی رفتاری بر فعالیت های مواد جویی و نشانه های وابسته به الگوی مصرف بیمار گونه تأکید کرده است.
وابستگی جسمی بر اثرات جسمی (فیزیولوژیکی) دوره های متعدد مصرف مواد تأکید نموده است. تعارف منوط به وابستگی جسمی با ملاک های طبقه بندی از وجود تحمل و اثرات ترک استفاده کرده اند.از نظر DSM-IV تجدید نظر شده (DSMIV-TR) ملاک تشخیصی برای سوء مصرف مواد الگوی غیر انطباقی مصرف یک ماده که به ناراحتی قابل ملاحظه از نظر بالینی منجر شود و در طول مدت حداقل 12 ماه مصرف داشته باشد ، تعریف شده است.(کاپلان و سادوک.1387)
مهمترین و قابل تعریف ترین مشخصه اعتیاد وابستگی (جسمی – روانی) به عنصری طبیعی یا شیمیایی است که پس از مدتی جدایی از آن بسیار دشوار می شود. وابستگی جسمی وضعیتی است که در آن بدن فرد ، خود را با آن ماده سازگار کرده و بخشی از وضع طبیعی (Normal) عملکرد معمولی در سلولهای بدن شده است. این وضع دو مشخصه عمده دارد : 1- تحمل 2- محرومیت از مواد . در تحمل بدن که بصورت افزایشی خود را در جذب آن ماده سازگار می بیند باید بصورت تصاعدی از آن برای ارضای خاطر خود استفاده کند. در برخی از موارد این افزایش به مرحله ای می رسد که افزدون بیشتر مواد حاصلی ندارد و تسکینی برای فرد ایجاد نمی کند.
محرومیت از مواد عبارت است از علایم جسمانی و روانی ناخوشایند در شخص معتاد که زمانی به وجود می آید که از استفاده از موادی که به آن وابسته است محروم شود. بروز نوع علایم به نوع مواد مصرف شده بستگی دارد و شامل تحریک پذیری عصبی ، اضطرای ، میل بسیار شدید به مصرف ، توهم ، تهوع ، سردرد و لرزشهای عضلانی است. مواد مختلف قدرتهای بالقوه متفاوت در ایجاد وابستگی جسمانی دارند. وابستگی جسمی به هروئین بسیار بالاست ولی در برخی مواد دیگر مانند LSD کمتر است. (هافمن و واینر 1992) وابستگی روانی حالتی است که در آن فرد در استفاده از مواد با هدف لذت بردن احساس اجبار می کند بدون اینکه الزاماً از نظر جسمی وابستگی وجود داشته باشد. در این گونه افراد بسیاری از فعالیتها صرفاً بر محور به دست آوردن این مواد است (روزنبرگ) افراد وابستگی به مواد را به دلیل تکرار استفاده از آن می آموزند.(شاملو.1388)
تعریف مواد مخدر
مواد مخدر به آن دسته از موادی گفته می شود که از طریق کشیدن ، تنفس ، بلعیدن ، تزریق ، بالا کشیدن از راه بینی و جذب کردن وارد بدن فرد می شود. با سرعت های گوناگون وارد سیستم گردش خون شده و در نهایت با ورود به مغز ، نحوه احساس ، تفکر ، دریافت و رفتار شخص مصرف کننده را تحت تأثیر قرار می دهند. این تاثیرات با توجه به نوع مواد ، نحوه مصرف ، میزان مصرف و متغیر های فردی خاص ، در بین افراد مختلف متغیر می باشند.(هومان.1387)