1-اقتدار گرایی : شامل پذیرش کور کورانه قدرت است. افراد قدرت طلب اعتقاد به اطاعت و فرمانبرداری از قدرت دارند.
2-شخصیت دیوان سالار : احترام شخص دیوانسالار به قدرت ، کور کورانه نیست بلکه عمدتا مبتنی بر قوانین و مقررات سازمانی است.
3-شخصیت ماکیاولیستی : این نظریه توسط شخصی به نام نیکولا ماکیاولی در قرن 16 ارائه شد. بر طبق این نظریه، فردی که این ویژگیها را دارا می شوند، اهل عمل (عملگرا) می باشد ، احساساتی نیست و بر این باور است که هدف وسیله را توجیه می کند. این نوع شخصیت در پی بدست آوردن کنترل بر دیگران است تا صرفا به اهداف شخصی خود نائل شوند و در این راه از هر وسیله ای برای کسب قدرت سود می جوید.
4-سبک حل مساله : بعضی افراد هستند که دارای قوه تحرک ذهنی سریعی باشند و به آسانی به طرف چیزی که به نظر روشن می آید سوق داده می شوند، ولی در مقابل آنهابعضی دیگر از افراد هستند که دقیق ، ریزبین و تفصیل گرا هستند. سبک حل مساله دارای دو بعد است: یکی از بعد جمع آوری اطلاعات است ، که شامل جمع آوری و سازمان دهی داده ها است . و دیگری از بعد ارزیابی داده ها و تصمیم گیری است.
5-مرکز کنترلی : برخی از افراد براین باورند که حاکم بر زندگی وسرنوشت خود هستند و بعضی دیگر بر باورند که هر چه در زندگی پیش می آید تابع شانس و اقبال است و آنها بازیچه سرنوشت هستند. اولین گروه، یعنی کسانی که عقیده دارند زندگی خود را در کنترل دارند، (افراد درونگرا) و دسته دوم، یعنی کسانی که زندگی خود را تحت کنترل نیروهای خارجی می دانند، (افراد برونگرا) هستند.
گروه اول دارای اعتمادبه نفس بالایی هستند. مشاغل سطح بالایی در اختیار دارند، سریع ترمسیر ترقی را طی می کنند و به پاداشهای درونی بیشتر اهمیت می دهند. در مقابل افراد برونگرا، دارای اعتماد به نفس پایینی هستند، مشاغلی را که از امنیت شغلی بالاتری برخوردار می باشند می پسندند و به پاداشهای بیرونی اهمیت بیشتری می دهند.
6-عزت نفس و مناعت طبع: میزان یادرجه ای که افراد خود را دوست دارند. مناعت طبع نیز درجه ای ازاحترام شخص نسبت به خود است، و معیار احترام به تواناییها و انگیزه های فردی محسوب می شود. همچنین ارتباط مثبتی با قاطعیت، استقلال وخلاقیت دارد ودرسلسله مراتب نیازها ی مزلو درسطح بالایی قراردارد. افرادی که دارای عزت نفس بالایی هستند، نقاط مثبت دیگران را دوستانه به آنها بیان می کنند، و از نظر سازمانی دارای عملکرد بالایی می باشند. در مقابل اشخاصی که ازعزت نفس پایینی برخوردارند، دیگران رامورد سرزنش قرار می دهند، ایرادات دیگران رامی گیرند و آنان رامی رنجانند و از نظر سازمانی دارای عملکرد ضعیف هستند که این خود باعث ضعیف شدن بیشتر عزت نفس در آنها می شود.
7-سازگاری با موقعیت : مقصود ازآن توانایی فرد در همسو کردن رفتارخود با عوامل خارجی و موضعی است. افرادی که دارای چنین خصوصیتی هستند، می توانند رفتارخود را با عوامل محیطی و موضعی وفق دهند. در مقابل کسانی که این ویژگی در آنها ضعیف است نمی توانند در موقعیت های مختلف رفتارهای چندان متفاوتی از خود بروز دهند. دراین افراد بین همان چیزی که هستند و آنچه راکه انجام می دهند رابطه بسیار مستحکمی وجود دارد. (حقیقی، رحیمی وهمکاران، 1386ص111)