بندورا (1986) سه شرط را برای خود نظم دهی مطرح کرده است. خویشتن نگری ، خود قضاوتی و خود واکنشی . خویشتن داری یعنی افراد بتوانند اعمال خودشان را زیر نظر بگیرند.
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
55
نظریه ی خود نظم دهی بندورا
بندورا (1986) سه شرط را برای خود نظم دهی مطرح کرده است. خویشتن نگری ، خود قضاوتی و خود واکنشی . خویشتن داری یعنی افراد بتوانند اعمال خودشان را زیر نظر بگیرند. اطلاعات گردآوری شده از راه خویشتن نگری، به عنوان یک سازمان دهنده برای تغییر به کار گرفته می شود. اما افراد باید عملکرد خود را ارزیابی کنند و این موضوع با خود قضاوتی است. افراد توانایی ژرف اندیشی دارند و می توانند از طریق تعیین اهداف شان درباره ارزش اعمالشان قضاوت کنند و قضاوت ها به خود واکنشی منجر می شود، این خود واکنشی روش هایی هستند که افراد از طریق تقویت کردن و یا تنبیه کردن خود برای اعمال خود مشوق ها یا پاداش هایی را به وجود می آورند (فیست ، 2002؛ ترجمه سید محمدی، 1387).
افراد خود نظم ده، براساس معیارها و اهدافی که برای خود انتخاب کرده اند، مشخص می کنند که کدام یک از رفتارهایشان با معیار و اهدافشان همخوانی دارد و کدام یک از آن ها ناهمخوان است، بنابراین این افراد براساس ارزیابی شخصی به صورت مثبت یا منفی به رفتارهایشان واکنش نشان می دهند (بندورا، 1997). بندورا (1997) خود نظم دهی را متغیر مهمی برای پیشرفت فرایند اجتماعی شدن در نظر می گیرد و چنین می گوید فرد با سازماندهی محیط و تعیین اهداف و پیامدهای مورد انتظار به شناختی می رسدکه تا حدودی رفتار آدمی را به کنترل در می آورد.
نظریه ی خود نظم دهی کارور و شی یر
کارور و شی یر الگوی قابل تعمیمی از خود نظم دهی تهیه کرده اند که درگیری خود نظم یافته افراد را در تکالیف توصیه می کنند. زمانی که فرد به دنبال هدفی با مانعی رو به رو شود مسئله را ارزیابی می کند و بازبینی در مسئله و اطمینان و امیدواری طرح قبلی را رها کرده و با تغییر و اصلاح و تلاش بیشتر می تواند به هدفش نزدیک شود. اگر اطمینان و امیدواری وجود نداشته باشد، فرد براساس طرح قبلی خود تلاش می کند، کار را در جهت اولیه خود ادامه می دهد. وقتی که فرد به بازبینی پیشرفت خود می پردازد و در مورد آن قضاوت می کند عواطف حاصل از این نظارت و قضاوت بر درگیری بعدی تاثیر می گذارد، این قضاوت ها نیز به نوبه ی خود براساس سطح اطمینان و امیدواری فرد تشکیل می گردد (طاهری خراسانی، 1378).
کارور و شی یر (1982) خود نظم دهی را با سه مولفه معرفی می کنند: تعیین معیارها و اهداف رفتاری، مقایسه خود واقعی با معیارها و تغییر دادن وضعیت جاری. عقیده بر این است که نقص در هر کدام از مولفه ها احتمال دارد باعث ایجاد مشکلاتی در خود نظم دهی شود.
نظریه خود تنظمی باتلر و واین
«باتلر و واین» (1995) معتقدند که یادگیرندگان با درگیری و چالش در یک تکلیف، اطلاعاتی را به دست می آورند که خود پایه ای است برای تفسیر خصوصیات آن تکلیف و افراد بر اساس تفسیر و ارزیابی خودشان، اهدافشان را انتخاب می کنند و با استفاده از راهبردهایی برای رسیدن به آن اهداف تلاش می نمایند، درنتیجه این تلاش ها مهارت هایی به دست می آورند که خود تنظیمی را شامل می شود.
دو متغیر نظارت کردن و بازبینی پیامدها بستری را بر چالش ها ایجاد می کند. این چالش های اولیه چالش های بعدی را بهبود و اصلاح می کند. به ویژه اگر راهبردها باز آزمایی شوند و مسیرهای مناسب تری گزینش شوند، محصول به وجود آمده مهارت هایی است که می تواند روش های جدید را ابداع کند. نظارت بر چالش ها و درگیری-ها تکالیف این احتمال را به وجود می آورد که یادگیرندگان با تغییر در باورهایشان بر خود تنظیمی بعدی تاثیر بگذارند. آنها معتقدند که همه یادگیرندگان، خودنظم ده هستند ولی در دانش و آگاهی مهارت های خود تنظیمی و نحوه ی استفاده از آنها تفاوت های فردی وجود دارد (باتلر و واین، 1995: 244-281).
نظریه خودنظم دهی پینتریچ و دی گروت
«پتینتریچ و دی گروت» (1990) ویژگی مشترک همه نظریه های خودنظم دهی را استفاده از تکنیک های راهبرد شناختی و فراشناختی می دانند. راهبرد شناختی و فراشناختی دو مفهوم مکمل یکدیگر هستند و با هم به صورت تعاملی عمل می کنند و مشترکا بر یادگیری موثر هستند. راهبردهای شناختی راه های یادگیری و ابزارهای آن هستند و به هر گونه اندیشه، رفتار یا عمل گفته می شود که یادگیرنده در ضمن یادگیری مورد استفاده قرار می-دهد. هدف این راهبردها کمک به فراگیری، سازماندهی و ذخیره سازی دانش ها، مهارت ها و سهولت بهره-برداری از آنها در آینده است.
راهبردهای فراشناختی را می توان به سه گروه برنامه ریزی، نظارت و نظم دهی طبقه بندی کرد. برنامه ریزی: دامنه ای از فعالیت ها از قبیل تعیین هدف، انتخاب راهبرد مناسب، تخصیص زمان و انتخاب راهبرد اصلاحی را در بر می گیرد. نظارت: نظارت یا کنترل فرآیندهای است که به فرد امکان می دهد تا پیوسته فرآیندهای شناختی خود را تحت نظارت و دقت قرار دهد و اشکالات موجود در جهت رسیدن به هدف را شناسایی و اصلاح کند. نظم دهی: اصلاح یا تغییر راهبردهای یادگیری را شامل می شود (سیف، 1384).