در نظریه شناختی- اجتماعی بندورا فرض میشود که کنش انسان بهوسیله عوامل متعامل بسیاری تعیین میشود و از اینرو افراد، تنها یکی از مشارکتکنندگان هستند تا تنها تعیینکننده اعمالشان.
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
40
در نظریه شناختی- اجتماعی بندورا فرض میشود که کنش انسان بهوسیله عوامل متعامل بسیاری تعیین میشود و از اینرو افراد، تنها یکی از مشارکتکنندگان هستند تا تنها تعیینکننده اعمالشان. عامل انسان در درون یک ساختار مهم پیوسته پیچیده عمل میکند که مستلزم جبر متقابل میان عوامل شخصی، رفتاری و محیطی است.با توجه به یادگیری خودنظم داده شده، عوامل شخصی شامل کنشها و باورهای شناختی نهفته مانند خودکارآمدی، فرایندهای فراشناختی، دانش راهبردی، ادراکات، عواطف و ارزشها است. عوامل رفتاری شامل کنشهای فردی، بیان کلامی و انتخابها میشود.
عوامل محیطی، ساختار بافت یادگیری، اجتماعی و تجارب غیرمستقیم شکل داده شده به وسیله سرمشق گیری، ترغیب کلامی و شکلهای نمادی گوناگون، اطلاعات را در برمیگیرد.(بندورا،1986 به نقل ازسیف، 1389).
صرفنظر از اینکه آموزش معلم محور باشد یا دانشآموز محور، یادگیرنده خود را موظف میسازد که در تکلیف درگیر شود. خودتنظیمی به فرایندهایی اشاره دارد که دانشآموزان به کمک آن رفتار، شناختها و عواطفشان را که بطور نظامدار به سمت دستیابی به اهداف یادگیری معطوف است، فعال میسازند. نظریه شناختی- اجتماعی بندورا، خودتنظیمی را شامل سه زیر فرایند: خویشتننگری، خودداوری و خودتأملی میداند(بندورا،1986). این زیرفرایندها، رویدادهای انحصاری نیستند، آنها با یکدیگر در تعامل هستند و یکدیگر را تحت تاثیر قرار میدهند.
دانشآموزان درحالیکه درگیر تکالیف یادگیری هستند، رفتارهایشان را مشاهده میکنند. هدفشان از مشاهده رفتار این است که رفتار خود را در مقابل اهداف یا معیارهایی که به وسیله دانشآموز، آموزشدهنده یا دانشآموز دیگری از طریق الگوگیری اجتماعی کسب شدهاند، مورد قضاوت قراردهند.
اطلاعات بهدست آمده از این داوری موجب واکنش مثبت یا منفی میشود. اگر دانش آموز پیشرفت خود را مثبت تلقی کند، سرانجام راهــبردها و بافتـهایی را که این موفقیت را ارتـقاء میدهند، درونی میسازد؛ در غیر اینصورت، اصلاحات انجام خواهد شد. واکنشهای منفی یا مثبت در تطابق با معیارها در طی خویشتن نگری ارائه میشوند.