نظریه زوهار و مارشال ( 2000) اعتبار هوش را در نشان دادن و حل كردن مسائلی دانسته اند كه ماهیتی منطقی، احساسی، معنایی و ارزشی دارد.( به نقل ازصمدی، 1385).
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
25
نظریه زوهار و مارشال ( 2000) اعتبار هوش را در نشان دادن و حل كردن مسائلی دانستهاند كه ماهیتی منطقی، احساسی، معنایی و ارزشی دارد.( به نقل ازصمدی، 1385). زوهار و مارشال(2003، به نقل از هلی و استرنبگ ، 2004) سه نوع هوش عقلانی ، هیجانی معنوی را ذکر کرده اند(نقل از رجایی، 1389). زوهار و مارشال عقیده دارند که همه هوشهای دیگر زیر مجموعه های این سه نـوع هوش کلی(بهره هوشی- هوش هیجانی (عاطفی) و هوش معنوی) تلقی شوند.
هوش مدل که مبتنی بر تفکر خطی مغز است، همان بهره هوشیIQ است و مناسب حل مسائل ریاضی ومنطقی میباشد. دومین نوع هوش که همان هوشعاطفی است و به افراد کمک میکند تا عواطف و احساسات خو و دیگران را مدیریت کند. هوش معنوی نیز بعنوان سومین نوع هوشی مبتنی بر تفکر و وحدت بخش مغز است(فرهنگی، فتاحی، واثق و فرهنگیان، 1388).
میانهی سال 1990 گلمن به پژوهش دربارهی هوش هیجانی و بهره هیجانی و هوش عمومی پرداخت و خاطر نشان کرد که بهره هیجانی نیاز بنیادی برای بکارگیری بهره هوشی است. توجه به هیجانها و کاربرد مناسب آنها در روابط انسانی، درک احوال خود و دیگران، خویشتنداری و همدلی با دیگران و استفاده ی مثبت از هیجانها در اندیشه و شناخت، موضوع هوش هیجانی است(مایر و سالووی، 1997).
گلمن(1989به نقل از رجایی،1389)، هوش هیجانی را یک سازه کلی میداند که میتواند علت موفقیت فرد در جنبه های مختلف زندگی باشد. او بیان کرد افراد که احساساتشان را به خوبی کنترل میکنند و بطور هوش با دیگران برخورد مینمایند زندگی پر محتوای تری دارند.