قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 25 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 219 را دانلود کنید.
میزان پیشرفت تحصیلی، شاخص موفقیت در فعالیت های علمی و آموزشگاهی است که از مهمترین عوامل موثر انگیزشی و شناختی بر پیشرفت های فردی از قبیل پیشرفت در تحصیل و میزان یادگیری، خودکارآمدی است(بندورا1986). خودکارآمدی به باورهای شخص در مورد توانایی هایش گفته می شود که مبتنی بر نظم و به اجرا در آوردن فعالیت ها برای رسیدن به موفقیت است(بندورا، 2007).
باور های خودکارآمدی باورهایی هستند درباره ی شایستگی ادراک شده ی خودمان و این که باور داشته باشیم کاری را به خوبی یا حداقل به طور مناسب و کافی انجام دهیم(بندورا،1997؛ پاجارس ،2006). مبتنی بر نظریه ی شناختی- اجتماعی بندورا(1997) خودکارآمدی دانش آموزان دارای چهار منبع مهم است:
1- تجاربی که به صورت غیر فعال بر آن ها تسلط دارند
2- تجارب مشاهده شده ی مختلف
3- تشویق ها(تحریک های ) اجتماعی
4- مو قعیت های روانشناسی و روانشناختی.
بندورا(1977) ساختار خودکارآمدی رابرای اولین بارمطرح کرد.
در سالها ی بعد بین 1997 تا 1986 بندورا نظریه ی شناختی – اجتماعی و یک رویکرد عاملی را بنیان گذاری کرد(پاجارس، 1997).
بندورا(1997) فرض کرد که هیجانات خودکارآمدی انتخاب های افراد را می سازند، این هیجانات شیوه های فعالیت هستند، و در برگیرنده ی تلاش برای حرکت، پشتکار و رسیدن به موفقیت هستند. مردم همواره مستعد هستند فعالیت هایی را انتخاب کنند که احساس کنند در آن ها توانا هستندو فعالیت هایی را که در آن ها احساس عدم توانایی می کنند انتخاب نمی کنند(بندورا 1986).
امروز صحبت کردن وبحث درمورد کارکردهای انسانی نظیر؛ انگیزش، یادگیری، خودنظم دهی و پیشرفت بدون به میان آوردن نقش باورهای خودکارآمدی امکان ناپذیر ونادرست است(پاجارس، 2006). افراد با تفکر خودکارآمدی پایین براین باورندکه تکالیف دشوار برای آن ها واقعا غیر انجام دادنی هستند( بندورا،1986) که این تفکرات در حوزه ی تعلیم و تربیت باعث احساس شکست، افسردگی، فشار و در ماندگی در آن ها می شود.
در مقابل افراد با تفکر خودکارآمدی نیرومند احساس آرامش می کنند و همواره برای روبه روشدن با تکالیف چالش انگیز آماده هستند(بندورا 1997). چندین پژوهشگر به این نتیجه رسیده اند که خودکارآمدی دانش آموزان بر انگیزش و یادگیری آن ها تاثیر دارد(پوکارد و همکاران، 2000؛ براون ،2004؛ شانک،2003؛ بندورا،1993).
این یافته ها بیان می کنند که خودکارآمدی برانگیزش و شناخت دانش آموزان هم تاثیر می گذارد بدین معنی که احساسات، علاقه و تلاش دانش آموزان در زمینه ی انجام یک تکلیف، نوع استفاده آن ها از را هبردهای شناختی، فراشناختی و خود نظم دهی را تعیین می کند(زیمرمن،بوکارت،2003).
مطالعات نشان می دهد(کارمیشل و تیلور، 2005؛ لان،2004؛ شانک، 2003) که تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم خود کارآمدی بر پیشرفت دانش آموزان با سطوح توانایی ها و پایه های تحصیلی رابطه دارد. در دهه ی 90 پژوهشگران شروع به بررسی منابع آموزشی و محیطی در داخل بافت آموزشی می کردند که بر خود کار آمدی دانش آموزان موثر بودند.
این پژوهش ها عوامل موثر بر خود کارآمدی دانش آموزان رادر سطوح ابتدایی و راهنمایی مشخص کرده اند: پاداش ها(شانک،1983،1984)، مجموعه ی اهداف(شانک،1983،1985؛ شانک،رایس،1991؛ شانک،شوارتز، 1993)، راهبردهای یادگیری خودتنظیم(شانک، 2000) و باز خورد(شانک،1985،1983،1982،1995؛ شانک،کاکس ،1986).
همچنین نتایج حاصل از پژوهش های مختلف نشان داده است که دانش آموزانی که از خودکارآمدی بالاتری برخوردارند در یادگیری بیشتر از راهبردهای فراشناختی استفاده می کنند و دانش آموزانی که از خودکارآمدی پایینی برخوردارند بیشتر از راهبردهای شناختی استفاده می کنند(دوک و لیگت،1988).
ادامه دارد ...