دانلود مقاله مبانی نظری سلامت روان در والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری با پیشینه پژوهش
قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 25 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 857 را دانلود کنید.
وقوع رویدادهای نابههنگام در چرخه زندگی فرد همواره تنشزا است.
یکی از این رویدادها، تولد و حضور کودک مبتلا به اختلالات رفتاری در خانواده است. کودک مبتلا به اختلالات رفتاری با کودکان عادی متفاوت و با امیدها و آرزوهای والدین ناهمخوان است و پذیرش کودک از سوی والدین کم است. مطمئنا یکی از حوزه هایی که تحت تاثیر فشارهای ناشی از حضور کودک مبتلا به اختلالات رفتاری در خانواده قرار می گیرد سلامت روانی والدین است. والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری نسبت به دیگر افراد جامعه با فشارهایی مواجهند که از نظر شدت و حدت متفاوتند. این والدین در سازگاری با فشارهای زندگی که تعیین کننده میزان سلامت روانی فرد می باشد، نسبت به افراد دیگر جامعه مشکلات بیشتری را پیش رو دارند (آرون رش وهمکاران،2010).
ادبیات تحقیق نیز بیانگر این است که حضور کودک مبتلا به اختلالات رفتاری در خانواده بر روی میزان سلامت روانی والدین تاثیر منفی دارد (پاكزاد،1380). اولین شخصی که به طور مستقیم با کودک ارتباط برقرار میکند مادر است.
مادر وقتی با فرزند مشکلدار خود روبهرو میشود، به علت نگهداری دائمی و نیاز به فراهم کردن شرایط ویژه رشد این کودکان و رویارویی با استرسهایی از جمله رفتارهای پرخاشگرانه، مشکلات رفتاری، قشقرق و نداشتن مهارت مراقبت از خود، باعث تضعیف کارکرد طبیعی مادر میشود. به همین خاطر است که میانگین اختلالات روانی در مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری و به ویژه مادران این کودکان بالاتر از مادران دارای کودک عادی است. در مجموع این شرایط میتواند سبب گوشهگیری و عدم علاقه به برقراری رابطه با محیط و همچنین پایین آمدن عزتنفس و احساس خود کمبینی و بیارزشی در مادر شود که پیامد عزتنفس پایین، بروز افسردگی در مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری و به خطر افتادن سلامت روانی آنها است.
استورا (1377) میگوید: چون جذابیت و هوشمندی کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری در حد چشمداشت والدین نیست، هشیارانه و یا ناهشیارانه دلبستگی والدین به کودک کاهش مییابد و حتي تمایل به طرد کودک را در آنها ایجاد میکند. کودک مبتلا به اختلالات رفتاری و والدین نه تنها بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند بلکه سایر اعضای نظام خانواده یعنی دیگر فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهند. حضور این کودکان به اعتقاد مینوچین به سلامت و تعادل خانواده آسیب میرساند و خطر بروز عملکرد نادرست خانواده و والدین را افزایش میدهد (باگاروزي،1387).
ترنبول و ترنبول (1990) اظهار داشتند که ویژگیهای خانواده (شکل و اندازهی خانواده، شمار و نوع بزرگسالان و خردسالان، و ویژهگیهای اقتصادی-اجتماعی مانند درآمد، سطح تحصیلات و موقعیت شغلی، پیشینهی فرهنگی، سیستم اقتصادی، رسوم و ارزشهای فرهنگی) بر کودک مبتلا به اختلالات رفتاری تأثیر دارد، همچنان که ویژگیهای کودک مبتلا به اختلالات رفتاری بر رفتار خانواده تأثیر میگذارد؛ پس این تأثیر دوجانبه است (ميلاني فر،1386).
ادامه دارد ...