قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 25 صفحه
کد فایل: mb 392
درحالی که ابتدا سازه اضطراب ریاضی را به صورت تک بعدی نگریسته بودند،لیبرت و موریس (1967) اولین کسانی بودند که الگوی دوعاملی اضطراب امتحان را مطرح نمودند.در این الگو میان بعد "هیجانی-عاطفی " و بعد"نگرشی-شناختی "تمایز گذاشته شده است.
بعد عاطفی، به جزء هیجانی اضطراب؛احساس تنش، ناآرامی ،دلهره،ترس، وواکنش های نامطلوب فیزیولوژیکی به موقعیت اشاره دارد.(موریسلیبرت،1970،ساراسون، 1986،شوارتز،فان دریکوک واشپیرگر ، 1982). اضطراب شناختی به جزء نگرانی آن ها اشاره دارد که اغلب به وسیله ی انتظارات منفی و اشتغال ذهنی به افکار تحقیرکننده ی خود،در موقعیت برانگیزاننده اضطراب مشخص می شود(موریس و همکاران،1981،موریس و لیبرت،1970،دیکفلد و میک، 1988).به لحاظ نظری این دو جنبه از اضطراب،مستقل از هم اند.
چندین مطالعه (از آن جمله موریس،دیویسو هاچینگر،1981، به نقل از ویلیامز1994).شواهد تجربی پیرامون عدم وابستگی این دو جنبه فراهم آورده اند.هرچند ابعاد عاطفی و شناختی سازه هایی جدا از یکدیگرند،اما به نظر می رسد،همبستگی مثبتی باهم داشته باشند. در یک تحقیق زمینه یابی که توسط دفن باخر (1980) انجام شد، نشان داده شده است که همبستگی میان اجزای شناختی و عاطفی اضطراب امتحان از 55/0تا76/0در نوسان است.پژوهشگران متعددی روابط افتراقی اضطراب شناختی و عاطفی را با عملکرد بررسی کرده اند،اما نتایج حاصله تا اندازه ای متفاوت است.
اگرچه نشان داده شده است که اضطراب شناختی امتحان،به طور با ثباتی باعملکرد رابطه ی منفی دارد.اما نتایج حاصله در مورد اضطراب عاطفی امتحان،از ثبات کمتری برخوردار است.(دفنباخر، 1978؛ وین، 1978).
ادامه دارد ...