قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 51 صفحه
کد فایل: mb 422
اكنون اين پرسش مطرح ميشود كه آيا هوش هيجاني واقعاً پديدهاي كاملاً جديد و رويكردي كاملاً نو در روانشناسي به شمار ميآيد يا صرفاً اصطلاحي جديد است كه سابقه تاريخي دارد. با بررسي تاريخچه و ديدگاههاي مربوط به هوش هيجاني ميتوان به نتيجه زير رسيد: اولاً: عدهاي از روانشناسان هوش هيجاني را به عنوان يك هوش مستقل قبول ندارند.
اينها همان كساني هستند كه هوش را استعداد واحد ميدانند و به تقسيمات و انواع هوش اعتقاد چنداني ندارند. هوش از ديد اين افراد، يك استعداد واحد شناختي است كه ابعاد و جنبههاي متعدد دارد كه به تناسب شرايط محيطي و خصوصيات فردي، جنبه يا جنبههاي خاصي از آن بروز و ظهور ميكند. از جمله اين ابعاد ميتوان به بعد عاطفي، بعد اخلاقي و بعد اجتماعي اشاره كرد.
از ميان اين عده ميتوان به ژان پياژه و كلبرگ اشاره كرد كه در تحقيقات خود، نامي از هوش هيجاني به ميان نياوردهاند. در مقابل، عدهاي ديگر از روانشناسان با شدت و حدّت تمام آن را قبول داشته، تاكنون نام و عنوان آن را نيز به دست آوردهاند. از جمله آنها ميتوان به ماير، سالوي، بار-آن، گلمن و ديگران اشاره كرد.
ديدگاه محقق اين است كه هوش هيجاني موضوعي كاملاً تازه، كشف جديد و ابتكار بديعي نيست، زيرا ساليان پيش از اين نيز عدهاي از روانشناسان با واژههاي ديگر به اين هوش اشاره كردهاند. براي مثال، ميتوان موارد زير را نام برد: 1. ثرندايك، هوش اجتماعي، 1921م، 2. وكسلر، توانايي عاطفي، 1952م، 3. استرنبرگ، هوش اجتماعي و هوش كاربردي، 1977م به بعد، 4. گاردنر، هوش درونفردي و هوش برونفردي، 1983م به بعد.
ادامه دارد ...