قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 40 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 484 را دانلود کنید.
پژوهش های زیادی تأیید می کنند که کسب و وقفه هویت از لحاظ روان شناختی مسیرهای سالمی به سمت هویت پخته هستند. در مقابل، ضبط و پراکندگی هویت بلند مدت، ناسازگارانه هستند(برک،2007؛ ترجمه ی سید محمدی، 1392).گر چه نوجوانان در وضعیت وقفه هویت اغلب در مورد چالش هایی که پیش روی آنها قرار می گیرند نگران هستند، ولی هنگام تصمیم گیری و حل کردن مسایل، مانند افرادی که هویت کسب کرده اند، از روش شناختی گردآوری اطلاعات استفاده می کنند.
یعنی، اطلاعات مربوط را جستجو می کنند، آن را به دقت ارزیابی می کنند، و به صورت نقادانه به آن می اندیشند و نظر خود را اصلاح می کنند( برزونسکی، 2003؛ برزونسکی و کاک، 2000). نوجوانانی که هویت کسب کرده یا آن را کاوش می کنند، عزت نفس بیشتری دارند، احساس می کنند بر زندگی خود کنترل بیشتری دارند، به احتمال بیشتری مدرسه و کار را مسیرهای ممکن برای به انجام رساندن آرزوهای خود می دانند، و از لحاظ استدلال اخلاقی پیشرفته تر هستند(آدامز و مارشال ، 1996؛ کروگر،2002؛
سرافینی و آدامز، 2002). نوجوانانی که در وضعیت ضبط یا پراکندگی هویت گیر کرده اند، هنگام رو به روشدن با مسایل هویت، منفعل هستند و مشکلات سازگاری دارند. افراد دارای هویت ضبط شده، روش شناختی متعصبانه و انعطاف ناپذیر دارند که به موجب آن ارزش ها و عقاید والدین و دیگران را بدون ارزیابی سنجیده، درونی می کنند و به روی اطلاعاتی که ممکن است وضعیت آنها را تهدید کنند، بسته هستند(برزونسکی و کاک، 2000). اغلب این افراد می ترسند که مبادا کسانی که برای محبت وعزت نفس به آنها وابسته هستند، آنها را طرد کنند.
شمار معدودی از نوجوانانی که هویت ضبطی دارند ممکن است به فرقه ها یا گروه های افراطی دیگر ملحق شوند و به صورت نسنجیده روش های زندگی را بپذیرند که با گذشته ی آنها تفاوت دارند. افرادی که برای مدت طولانی دستخوش پراکندگی هستند، از لحاظ رشد هویت، کمترین پختگی را دارند. آنها معمولاً از روش شناختی پراکنده- دوری جو استفاده می کنند که به موجب آن از پرداختن به تصمیم گیری ها و مشکلات شخصی دوری می کنند و به جای آن، به فشارهای موقعیتی جاری اجازه می دهند که واکنش های آنها را تعیین کنند(برزونسکی و کاک، 2000).
آنها که نگرش «اهمیت نمی دهم» اختیار کرده اند، خود را به دست شانس یا تقدیر می سپارند و از هر کاری که «جماعت» انجام می دهد، پیروی می کنند. در نتیجه آنها دچار مشکلات مدیریت زمان و تحصیلی می شوند و احتمالاً خیلی بیشتر از سایر نوجوانان داروها را مصرف و سوءمصرف می کنند(آرچر و واترمن، 1990). معمولاًدر عمق بی تفاوتی آنها نوعی احساس ناامیدی درباره ی آینده وجود دارد(برک،2007؛ ترجمه ی سید محمدی، 1392).
ادامه دارد ...