قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 31 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 494 را دانلود کنید.
الف) ديدگاه روانكاوي فرويد، نگرش بي اعتنا به معنويت و تجربه هاي معنوي داشت و ديدگاهش نسبت به مذهب از اين هم منفي تر بود. او اظهار داشت (من نمي توانم اين احساسات اقيانوس گونه را در خود كشف كنم). هر چند اين موضوع باعث نشد كه وي وجود اين تجربه هاي معنوي را در ديگران انكار كند اما آنها را به عنوان ريشه هاي اصلي نياز هاي مذهبي قلمداد نمي كرد
. او عقيده داشت كه ريشه ي احساساتي از اين دست را مي توان در دوران كودكي يافت. زمانيكه كودك خود را را از جهان نمي بيند؛ اما يونگ تجربه هاي معنوي وروحي را به عنوان جنبه هاي بالقوه سالم وسلامت از هستي انسان در نظر مي گيرد ومذهب ومعنويت را در تحليل خود گنجانده است (كشميري وعرب احمدي،1387).
ب) ديدگاه رفتار گرايي شناختي نسبت به معنويت از آنجا كه رفتار گرايي شناختي بر رفتار هاي قابل مشاهده ي انسان و نحوه ي تغيير آن تمركز دارد. اين ديدگاه در درمان كمتري مي تواند در زمينه هاي معنويت سخن داشته است.
با اين حال اخيرا پيشرفت هايي در اين زمينه صورت گرفته و از درمان هاي شناختي، رفتاري با محتواي معنوي با موفقيت استفاده شده است (عبدالله زاده و همكاران،1388). ج) ديدگاه انسان گرايي نسبت به معنويت آبراهام مزلو، معنويت را مهمترين عناصر نگرش انسان گرايانه مي دانست.
از نظر او آدمي به چار چوبي از ارزش ها فلسفه هاي ناظر به حيات دين يا ببديلي براي دين نيازمند است تا بدان معتقد شود و آن را در پيش گيرد، او همچنين بر آن است كه روانشناسان انسانگرا احتمالا كسي را كه به اين مسائل ديني اهميت نمي دهد بايد بيمار يا ناهنجار وجودي تلقي نمود (عبدالله زاده و همكاران،1388).
ادامه دارد ...