موارد استفاده : تحقیق و آموزش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 41 صفحه
شماره فایل : 289 mg
در يك سازمان، فرهنگ نقشهاي متفاوتي ايفا ميكند که در ادامه به آن اشاره می شود: فرهنگ تعيين كننده مرز سازماني است؛ يعني سازمانها را از هم تفكيك مي كند. نوعي احساس هويت در وجود اعضاي سازمان تزريق ميكند. فرهنگ باعث ميشود كه در افراد نوعي تعهد نسبت به چيزي بوجود بيايد كه (آن چيز) بيش از منافع شخصي فرد است.
فرهنگ موجب ثبات و پايداري سيستم اجتماعي ميگردد. فرهنگ از نظر اجتماعي بعنوان نوعي چسب، به حساب مي آيد كه مي تواند از طريق ارائه استانداردهاي مناسب (در رابطه با آنچه بايد اعضاي سازمان بگويند يا انجام دهند)، اجزاي سازمان را بهم متصل مي كند.
سرانجام فرهنگ بعنوان عامل كنترل، به حساب ميآيد كه موجب بوجود آمدن يا شكلدادن به نگرشها و رفتار كاركنان ميشود(رابينز،2005،ص277). 2-4-7. فرآيند مديريت فرهنگسازماني همه نظريه پردازان بر امكان مديريت فرهنگهاي سازماني متفق القول نيستند، بنظر كساني كه فرهنگ را بعنوان استعارهای براي سازمان تصور ميكنند، فرهنگ زمينه است، نه متغير و نميتوان آنرا قالب بندي يا مديريت نمود.
بنظر ديگران، ضمن اينكه سازمانها جنبههاي فرهنگي دارند، در عين حال خودشان نيز بعنوان فرهنگ مطرح هستند(دوبرین ،1997، نقل از شوقی و نظری،1391، ص124). مديريت فرهنگ بدان معناست كه آگاهانه و از روي قصد، كاري روي آن فرهنگ انجام دهيم. اين مسأله ممكن است شامل تقويت يا تضعيف آن فرهنگ، جامعه پذير نمودن افراد داخل آن، توسعه، محافظت يا تغيير واقعي آن باشد (قاسمي،1382،ص256).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.