موارد استفاده : منبع آموزشی و پژوهشی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 35 صفحه
شماره فایل 03 MA
نظریة شرمساری بازپذیرکننده، رهیافتی نئودورکهایمی است که بر نقش نیروهای ساختاری و فرهنگی در انسجام اجتماعی و جرم انگشت تاکید می نهد. بریث ویت با تلفیق فرایندهای سطح خرد و سطح کلان ادعا می کند که نظریة شرمساری بازپذیرکننده قادر است جرم را هم در سطح تحلیل فردی و هم در سطح اجتماعی تبیین کند (اسکایبل،105:2011).
کتاب جرم، شرم و بازپذیری این فرصت را در اختیار جرم شناسان قرار داد تا پیرامون پاره ای از سوالات و پرسش های بنیادین در باب سرشت جرم و مجازات به تامل و بازاندیشی بنشینند. مفهوم شرمساری بازپذیرکننده روش نوینی برای تفکر در باب پویش های خانوادگی، پیوند افراد با اجتماع، پیوند شرکت ها با دولت و بیشتر سوالات بنیادین در حوزة جامعه شناسی جرم عرضه می دارد. این کتاب رفته رفته در حال تبدیل شدن به یک اثر کلاسیک است. کتاب مزبور بسیار مرجع مراجعه بوده و دعاوی آن الهام بخش کثیری از تحقیقات تجربی بوده است. در صورتی که نظریة شرمساری بازپذیرکننده بتواند توان تبیین خود را صرفاً در پاره ای از موضوعات پیشنهادی بریث ویت به اثبات برساند، تأثیر مهم و ماندگاری بر جای خواهد گذاشت (بست ،319:1990).
نظریة شرمساری بازپذیرکننده دو هدف عمده را دنبال می کند. نخست قالب ریزی و طراحی مجدد یافته های جرم-شناسی در قالبی منسجم و سازنده و دو دیگر، ارائة یک مبنای عملی برای اصلاح اصولی عملکردهای عدالت کیفری. کانون نظریة شرمساری بازپذیرکننده درک ارتباط جرم و کنترل اجتماعی است که بر شرمساری اعمال مجرمانه و بازپذیری بعدی عاملان کجرو تاکید می کند. استدلال بر این است که جوامع دارای نرخ پایین تری از انواع جرم (مانند ژاپن)، عمدتاً بر این نوع کنترل اجتماعی اتکا دارند و تلاش می کنند از طریق بازسازی پیوندهای اجتماعی، به اصلاح فرد کجرو بپردازند. در مقابل، جوامعی با نرخ جرم بالا (مانند ایالات متحده) بر انگ زنی تکیه دارند و برای جلوگیری از چرخة تکرار تخلف کوشش کمتری به خرج می دهند (بریث ویت،140:1994؛گاد،164:2006).
نظریه شرمساری بازپذیرکننده سنت های جرم شناختی متعددی را حول مفهوم شرم گرد آورده و از این طریق کوشیده است جرم و تکرار جرم را با تمرکز بر شدت و نوع توبیخ و عدم تأیید اجتماعی تبیین کند (دلار ،2:2013). بریث ویت بر خلاف بسیاری از سنت ها که بر مجازات خلافکار یا دوری او از جامعه در عرصة سیاست کنترل جرم تاکید دارند، بر اهمیت ادغام فرهنگی دست می گذارد و استدلال می کند که مهم ترین عامل در «کنترل جرم، تعهدات فرهنگی به شرمساری» است. طبق توصیة بریث ویت، جامعه باید فضایی ایجاد نماید که در آن نه برچسب زنی و یا انزوای خلافکار از جامعه، بل پذیرش فرد و بازگشت وی به جامعه، به عنوان نخستین هدف دنبال شود. نرخ خلافکاری آنگاه پایین خواهد بود که جامعه در ارتباط با خلاف های جدی، شرمساری بازپذیرکننده ای بکار گیرد و کارکرد آموزشی و اخلاقی مجازات بر کارکرد بازدارندگی، مقدم و ارجح باشد (کیم ،1065:2011؛ اسکیورمن ،5:2012؛ لیو،61:1998).
بریث ویت چنین می انگارد که تفاوت اساسی در بین ژاپن و غرب، فرهنگی است. جایی که غرب فرهنگ فردگرایی را پذیرفته است، ژاپن فرهنگ اجتماع محور را به رسمیت شناخته و آن را ارج نهاده است. در ژاپن، شرم در پی نقض قانون به صورت عام توسط کلیت اجتماع و نه صرفاً متخلفان فردی تحمل و تولید می شود. معلمان یا مربیان، اعضای خانواده و دوستان مجرم جملگی در پی کنش های انحرافی شخص احساس شرم می کنند.
در جایی که غربیان ورود سرزده و بی اجازة دولت به مسائل خانوادگی «شخصی» را نمی پذیرند، ژاپن طبق ادعای بریث ویت، این سیاست و خط مشی را در چهارچوب سنت های خود و همبستگی زندگی خانوادگی تجسم می بخشد. آنجا که حکومت های غربی چنین می انگارند که شدت برخورد کلید کنترل اجتماعی است، ژاپن به ندامت، پشیمانی و عذرخواهی به عنوان شیوه ای برای بخشش و بازپذیری صمیمانة بزهکار تمسک می جوید (گاد،164:2006).
در ژاپن، عدم رعایت ضوابط و مقررات بیرونی و درونی در جنبه های اساسی و مهم زندگی و لذا نامناسب دیده شدن از طرف دیگران، نه تنها هزینة شرم را بر شخص، که بر خانواده و گروه دوستی او هم وارد می سازد. به این ترتیب، انتظار شرم و اجتناب از آن، به انگیزة پیشرفت و موفقیت و عمل اخلاقی کمک می کند. این نکته، خودتنظیمی خشم را نیز در بر تواند گرفت. (بییر ،230:2009)
دانلود فایل اصلی و کامل بلافاصله بعد از پرداخت ...