تكامل تدریجی نظریه‌های زیگموند فروید را در مورد اضطراب از مقاله وسواس‌ها و فوبیها كه در سال 1895 نوشت تا مطالعاتی در هیستری و بالاخره مقاله مهارها، علائم و اضطراب كه در سال 1926 به رشته تحریری درآورده می‌‌توان یافت.

روانكاوی

تكامل تدریجی نظریه‌های زیگموندفروید را در مورد اضطراب از مقاله وسواس‌ها و فوبیها كه در سال 1895 نوشت تا مطالعاتی در هیستری و بالاخره مقاله مهارها، علائم و اضطراب كه در سال 1926 به رشته تحریری درآورده می‌‌توان یافت. درمقاله آخر ، فروید اضطراب را هشداری برای ایگو معرفی می‌كند كه از فشار یك سائق نامقبولی برای تظاهر آگاهانه و تخلیه خبر می‌دهد. اضطراب بعنوان یك هشدار ایگو را برای اقدامات دفاعی در مقابل فشارهای درونی تحریك می‌كند. اگر سطح اضطراب بالاتراز آنچه بعنوان هشدار لازم است نرود ممكن است با شدت یك حمله هراس خودنمایی كند. در بهترین شرایط استفاده از واپس‌زدن به تنهایی باید بدون پیدایش علائم به بازگشت تعادل روانی منجر شود ، چون واپس زدن مؤثر تمام انگیزه‌ها و عواطف همراه آنها و خیالات را با راندن به ناخودآگاه در بر می‌گیرد. اگر واپس زدن درمقام دفاع ناموفق باشد ، سایر مكانیسمهای دفاعی( میل تبدیل، جابجایی، پسرفت) ممكن است موجب پیدایش علائم گردند و به این ترتیب شكل بالینی یك اختلال نوروتیك كلاسیك( مثل هیستری، فوبی، وسواس) بوجود آید. (ساراسون،1976) اضطراب در روانكاوی بسته به ماهیت نتایج ترسناك به چهار طبقه عمده تقسیم می‌شود:

اضطراب سوپرایگو، اضطراب اختگی اضطراب جدایی واضطراب اید یا تكانه. چنین تصور می‌شود كه انواع مختلف اضطراب در طول طیف رشد و نمو اولیه در نقاط متفاوتی بوجود می‌آیند. اضطراب اید یا تكانه چنین فرض می‌شود كه با ناراحتی ابتدایی و منتشر نوزادان به هنگام احساس مغلوب شدن در مقابل نیازها و محركهائی كه خود هیچ كنترلی بر آنها ندارند پدید می‌آید. اضطراب جدایی به مرحله‌ای كمی دیرتر از دوره ادیپال مربوط می‌گردد كه در آن كودك از اینكه نتواند تكانه‌های خود را كنترل نموده و با معیارها و تقاضاهای والدین هماهنگ سازد نگران بوده ومی‌ترسد كه محبت آنها را از دست بدهد یا از جانب آنها طرد شود. خیالات اختگی كه از مشخصات كودك دوره ادیپال است، بخصوص در ارتباط با تكانه‌های جنسی در حال رشد او ، دراضطراب اختگی بزرگسالی تجلی می‌كند اضطراب سوپرایگو نتیجه مستقیم رشد انتهایی سوپرایگو است كه سپری شدن عقده ادیپ و ظهور دوره پیش از بلوغ نهفتگی را خبر می‌دهد. در مورد منبع و ماهیت اضطراب در روانكاوی اختلاف عقیده وجود دارد. مثلاً اوتورانیك پیدایش اضطراب را به فرآیندهایی مربوط به ضربه تولد مربوط می‌سازد . هاری استك سالیوان روی روابط اولیه مادر و كودك و انتقال اضطراب مادر به كودك تأكید نموده است. معهذا ، صرف نظر از مكتب خاص روانكاوی ، درمان اختلالات اضطرابی در محدوده این مدل معمولاً مستلزم رواندرمانی دراز مدت بینش‌گرا یا روانكاوی معطوف به پیدایش انتقال است كه تجربه مجدد مسائل مربوط به رشد و انحلال علائم نوروتیك را امكانپذیر می‌سازد.

 

نظریه‌های رفتاری

نظریه‌های رفتاری یا یادگیری اضطراب بعضی از مؤثرترین درمانهای اختلالات اضطرابی را بوجود آورده است. طبق نظریه‌های رفتاری ، اضطراب یك واكنش شرطی در مقابل محیطی خاص است. در یك مدل شرطی سازی كلاسیك كه مثلاً هیچ نوع حساسیت غذایی ندارد ، پس از خوردن حلزون صدفدار در یك رستوران دچار ناراحتی شدید می‌گردد. مواجه شدن بعدی با حلزون ممكن است سبب شود كه شخص احساس ناراحتی كند. امكان دارد كه چنین فردی از طریق تعمیم نسبت به هر غذایی كه خودش آماده نكرده باشد حساسیت و سوءظن پیدا كند. یك احتمال دیگردر سبب‌شناسی این است كه شخص با تقلید واكنش اضطرابی والدین خود ممكن است واكنش درونی اضطراب را یاد بگیرد( فرضیه یادگیری اجتماعی). درهر حال ، درمان معمولاً بانوعی حساسیت زدایی از طریق رویارویی مكرر با محرك اضطراب‌انگیز، همراه با روشهای رواندرمانی شناختی بعمل می‌آید. (ساراسون،1976)

 

نظریه‌های انسان‌گرایی

نظریه‌های انسان‌گرایی اضطراب ، مدلهای عالی برای اختلال اضطراب منتشر بوجود آورده است كه در آنها محرك قابل شناسایی خاص برای احساس اضطراب مزمن وجو د ندارد. مفهوم مركزی نظریه وجود ی این است كه شخص از پوچی عمیق در زندگی خود آگاه می‌گردد، كه ممكن است حتی از پذیرش مرگ غیر قابل اجتناب خود نیز برای او دردناكتر باشد. اضطراب واكنش شخص به این پوچی وسیع وجود و معنا است. گفته شده است كه پس از كشف سلاحهای هسته‌ای نگرانیهای وجودی افزایش یافته است. (شفیع‌آبادی و ناصری، 1390)

 

نظریه‌های زیست‌شناختی

مثل تمام اعمال درونی ، اضطراب - هم طبیعی و هم بیمارگونه - در مغز بصورت یك ماهیت زیست‌شناختی نمایانده می‌شود برخی تركیبات نوروشیمیای و نوروهورمونی كه بیمار احساس اضطراب می‌كند بر نواحی مختلف مغز تأثیر می‌گذارند.نظریه‌های زیست‌شناختی برمعیارهای عینی متكی است كه عمل مغز در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب‌زا با افراد عادی مقایسه می‌كند. این كه معیارهای بیولوژیك اضطراب اولیه بود، یا ثانوی در حال حاضر سؤالی بی‌پاسخ است. همچنین معلوم نیست كه تغییرات بیولوژیك در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی نشان دهندة تحریك مفرط یك سیستم نرمال از سایر لحاظ است یا این یافته‌ها بازتاب عملی بیمارگونه و بخصوص است. معهذا این امكان هست كه برخی ازمردم نسبت به اختلال اضطرابی یك حساسیت بیولوژیك نسبت به پیدایش این عاطفه آسیب‌پذیری بیشتری دارند. (اتکینسون و همکاران 200

 

دیدگاههای نظری دربارة روانشناختی اضطراب

اگر همة متخصصان در مورد شناسایی و توصیف پاره‌ای از تجلیات اضطراب در خلال توافق دارند و اگر همة آنها می‌پذیرند كه شدت اضطراب در كودكان بسیار متغیر است اما بین آنها دربارة اهمیت و موقع اضطراب در تحول كودك، اختلاف‌‌نظر وجود دارد. در این قلمرو می‌توان دو قطب افراطی را از یكدیگر متمایز كرد(آژوریاگرا، مارسلی 1982). در یك قطب مدافعان (اضطراب به منزلة یك پاسخ) قرار دارند كه اضطراب را واكنشی نسبت به یك خطر یك ناراحتی یا یك تهدید برونی كه تعادل درونی را به مخاطره می‌اندازد، تلقی می‌كنند. و در قطب دیگر نظریه‌پردازان قرار میگیرند كه اضطراب را یك دادة سرشتی می‌دانند. هر مؤلفی كه به نظریه‌پردازی دربارة اضطراب دست زده الزاماً‌ از یكی از این مواضع دفاع كرده است و ما در اینجا اختصاراً به بررسی نظر پاره‌ای از مؤلفان می‌پردازیم:

 

نظریه‌های اضطراب

. زیگموند فروید فروید در دو نوبت به تدوین نظریة اضطراب پرداخته است. بار اول در نخستین آثارش، اضطراب را نتیجة مستقیم سركوب‌گری داشته است. این مكانیزم براساس بیرون‌ راندن تجسم كشاننده‌ای به خارج از میدان هشیاری موجب می‌شود كه بخشی از لیبیدو به كار گرفته نشود و همین بخش است كه بلافاصله تبدیل به اضطراب می‌گردد.( اضطراب نوروزی یك محصول لیبیدو است، همچنانكه سركه محصول شراب است)(فروید 1905). بعنوان مثال، اضطراب جدائی در سالهای اول زندگی را می‌توان براساس این نظریه تبیین كرد، چه فقدان تجسم مادر موجبات درگیری كودك را با نیروئی روانی كه نمی‌داند آن را چگونه سرمایه‌گذاری یا چگونه برونریزی كند فراهم می‌آورد. از دست دادن موضوع یا از دست دادن امكان سرمایه‌گذاری لیبیدوئی به چنین اضطرابی منجر می‌گردد. بطور كلی این نخستین موضع‌گیری فروید، مبتنی بر این اصل است كه هنگامی كه سیستم عصبی در مقابل مبارزه با تحریك بسیار شدید ناتوان است، اضطراب متجلی می‌شود . در سال 1926 ، فروید نظریة اضطراب خود را بازنگری می‌كند و اینبار( سركوب‌گری) را مبنای اضطراب نمی‌داند بلكه آن را بمنزله نتیجه اضطراب تلقی می‌كند( فروید 1926). در واقع هنگامی كه یك تجسم كشاننده‌ای، خطرناك، تهدید كننده یا گنهكارانه شود به ایجاد در سطح( من) منتهی می‌گردد و آنوقت سركوب‌گری وارد میدان می‌شود . چنین اضطرابی یك( اضطراب خودمختار) نیست بلكه اضطراب به منزله( علامت محرك) است كه پیشرفت سازش و تحول‌یافتگی پراهمیتی را در كودك نشان می‌دهد. در اینجا با اضطراب از دست‌دادن موضوع سروكار نداریم بلكه با اضطرابی مواجه هستیم كه ترس از دست دادن عشق موضوع به ایجاد آن می‌انجامد ، نكته‌ای كه توانایی پیش‌بینی كننده جدیدی را در كودك برجسته می‌سازد. از این پس هدف اضطراب این است كه كودك در مقابل خطرات بالقوه‌ای كه به جدائیهای احتمالی وابسته‌اند هشدار دهد.

 

ملانی‌كلاین

كلاین نظریه خود را درباره اضطراب بصورتی كه كاملاً مستقل از نظریه فروید بنا كرده است و غالباً در آثارش بر تفاوتهای بنیادی كه موضع‌گیری وی را از موضع‌گیری فروید متمایز می‌كنند تأكید كرده است. وی معتقد است كه تعارض بین كشانندة زندگی وكلاین ، برای درك اضطراب باید به غریزه مرگ یعنی مفهوم پرخاشگری متوسل شد(كلاین 1948). و در حالیكه فروید آشكارا مفهومی را كه بر اساس آن ترس از مرگ تشكیل دهندة اضطراب نخستین است مردود می‌شمارد و بر این باور است كه چنین ترسی اكتسابی است و دیرتر متجلی می‌گردد( فروید 1926) كلاین اظهار می‌كند كه برپایة مشاهدات تحلیلی خود توانسته است به این نكته دست یابد كه ترس از دست‌دادن زندگی در ناهشیار وجود دارد و این ترس به منزله واكنشی نسبت به غریزه مرگ است . بدین ترتیب وی خطری را كه فعالیت درونی غریزه مرگ بوجود می‌آید نخستین علت اضطراب می‌داند( كلاین 1948).

بطور كلی ، از دیدگاه كلاین نیروهای درونی مبتنی بر غریزه مرگ و پرخاشگری بزرگترین خطراتی هستند كه ارگانیزم را از آغاز تولد ، تهدید می‌كند و چون به هنگام جدائی از مادر این نیروها آزاد میگردند بنابراین می‌توان اضطراب جدایی را به منزلة واكنشی در مقابل ویرانگری دورنی تلقی كرد. با در نظر گرفتن تمایزی كه فروید بین اضطراب یعنی( اضطراب ناشی از خطر شناخته شدة برونی) و اضطراب نوروزی( كه اضطرابی كه از یك خطر ناشناختة درونی برمی‌خیزد) ایجاد می‌كند، كلاین می‌گوید كه این دو نوع اضطراب در ترسی كه كودك به مناسبت( از دست دادن مادر) احساس می‌كند مشاركت دارند. و بدین ترتیب اضطراب عینی را مولد( وابستگی كامل به مادر بمنظور ارضای نیاز وتقلیل ساختن مادر بوسیله برانگیختگی‌های آزارگرانه یا خطر چنین تخریبی تلقی می‌كند) تصوراتی كه این احساس ترس را ایجاد می‌كند كه ( مادر هرگز باز نخواهد گشت) (كلاین 1984).

آنچه بخصوص موضع كلاین را از موضع فروید متمایز می‌كند این است كه كودك شیرخوار هیچ موقعیت مخاطره‌آمیزی را كه دارای علل بیرونی است، بمنزلة خطری كه فقط برونی شناخته شده است، احساس نمیكند . بعبارت دیگر هر دو منبع اضطراب از آغاز وجود دارند و دائماً بر یكدیگر اثر می‌كند و (حتی اگر موضوع‌هائی كه مولد اضطراب هستند ، برونی تلقی گردند ، براساس (درون فكنی) بصورت ویرانگرهائی درونی درمی‌آیند و ترس از تخریب درونی را تقویت می‌كنند).

آنا فروید

این مؤلف به متمایز كردن اضطراب واقعی ، اضطراب كشاننده‌ای و اضطراب فرامنی پرداخته است. بمنظور سوبندی در برابر ریختهای مختلف اضطراب(من) منظومه‌ای از مكانیزمهای دفاعی را بكار می‌اندازد دفاعی را به كار می‌اندازد و در موارد تحول بهنجار به انعطاف و شیوه‌های گوناگون به آغاز متوسل می‌شود. در آثاری كه بین سالهای 1965 و تا 1972 منتشر كرده آنافروید شكلهای مختلف اضطراب، در خلال نخستین سالهای زندگی را توصیف كرده است. وی معتقد است كه هر شكل از اضطراب، مشخص‌كننده مرحله خاصی از تحول رابطة موضوعی است. توالی این شكلها بدین ترتیب است:

ترس ابتدایی از بین‌رفتن، اضطراب جدایی، اضطراب اختگی،ترس از دست دادن محبت، اضطراب گنهكاری، اضطراب جدایی( مانند ترس از بین رفتن، مردن از گرسنگی، ترس از تنهایی و ناتوانی) مشخص كننده نخستین مرحله رابطه موضوعی است، مرحله‌ای كه با صفت( همزیستی) متمایز می‌گردد و در آن(وحدت زیست‌شناختی زوج مادر كودك مشاهده می‌شود. بعبارت دیگر(خوددوستداری) مادر به كودك گسترش می‌یابد و كودك نیز مادرش را در جهان خود دوستدارانه خود می‌گنجاند). در جریان مراحل بعدی افزون بر اضطراب جدائی، شكلهای دیگر اضطراب متجلی می‌گردند. بعنوان مثال مرحله سوم كه بمنزله( دوام شیء) توصیف شده براساس ترس از دست دادن( عشق موضوع) مشخص شده است. درخلال سالهای بعد ، برجاماندن اضطراب جدائی شدید می‌تواند ناشی از تثبیت در مرحله همزیستی باشد، ترس مفرط مبتنی بر از دست دادن رابطه عاطفی ، ممكن است ناشی از اشتباهات والدین در زمینه انضباط یاحساسیت مفرط( من) كودك در خلال مرحله( دوام شیء) باشد . آنافروید از تأثیرات احتمالی رویدادهائی كه در سالهای بعد ممكن است حادث گردد سخنی به میان نمی‌آورد (فیست و فیست، 2005، ترجمه سید محمدی).

اضطراب اختگی به مرحله احلیلی وابسته است اضطراب ناشی از قدرت كشاننده‌ها در مرحله ادیپی و به هنگام بلوغ مشاهده می‌شود و بالاخره اضطراب فرامنی كه سرچشمه یك اضطراب اخلاقی است در نوجوانان و بزرگسالان دیده می‌شود . بطور كلی ، براساس نظر آنافروید سطح اضطراب خیالبافانه كودك با درجه تحول‌یافتگی وی مطابقت دارد و بعنوان مثال از اضطراب از دست دادن( موضوع) اضطراب از دست دادن( عشق موضوع) و سپس به اضطراب اختگی و ... می‌گذرد.

هارتمن، كریس ‌و لومن‌شتاین

پاره‌ای از مؤلفان بر مفهوم از هم‌پاشیدگی كه می‌تواند مبنای درونی یا برونی داشته باشد تأكید می‌كنند و در هر دو مورد شدت تهدید ‌شدگی را بر ماهیت اضطراب حاكم می‌دانند: تهدیدی شدید كه به منزله علامت محرك هشدار دهنده‌ای( اضطراب به منزله علامت محرك) عمل می‌كنند و اضطراب خودمختار فقط هنگامی ظاهر میشود كه كنش علامت محرك با شكست روبرو شود( كریس، 1950).

چنین درماندگیهائی ، خواه با ترس از دست دادن موضوع عشق مرتبط باشند (و نهایتاً عشق موضوع) خواه از ترس اختگی یا ترس از هشیار شدن را به همراه داشته باشد ، همواره گذشته را از نو زنده می‌ كند. دل‌مشغولی اصلی این مؤلفان در این است كه نظریه خود دربارة اضطراب را درچارچوب نظریة كلی(روانشناسی من) گنجانده و به همین دلیل است كه متمایزكردن خطر محرومیت از موضوع عشق را از خطر از دست دادن عشق موضوع، بسیار مهم تلقی می‌كنند. بر اساس ایجاد چنین تمایزی ، خطر از دست دادن موضوع عشق را فقط با نیازهای اتكائی( یا نیازهای جسمانی) مرتبط دانسته و آن را با موضوع مورد علاقه خاصی وابسته نمی‌دانند. در حالیكه بالعكس، بر این باورند كه تحول رابطه با یك موضوع مورد علاقه دوام دارو مشخص (موضوعی كه به سختی توان جانشینی برای آن یافت) ، همزمان با تحول تا مكان مقابله با خطر از دست دادن عشق موضوع، حاصل می‌شود و ( معرف گاهی قاطع در تحول» من« است).

 

رنه‌اشپیتز

مانند بسیاری از روان‌تحلیل‌گران اشپیتز نیز به منظور بیان رابطه كودك و مادر به نظریه كشاننده ثانوی می‌پیوندد و موضوع فرویدی( اضطراب به منزلة علامت محرك) را برای تبیین اضطراب جدائی می‌پذیرد و سپس نظریه آسیب‌دیدگی ناشی از خود دوستی را عنوان می‌كند اشپیتز پس از آنكه دیدگاه خاص خود درباره تحول رابطة موضوعی را بیان می‌كند می‌گوید:» جریان سه ماهة سوم سال اول زندگی است كه برای نخستین بار موضوع‌های واقعی متجلی می‌گردند در این هنگام آنها واجد یك چهره‌اند اما هنوز كنش خود را بعنوان بخش تشكیل دهندة» من« كودك حفظ كرده‌اند. دراین سن است كه از دست دادن موضوع معادل تقلیل» من« است كه وخامت آن به اندازه وخامت از دست دادن بخشی از بدن محفوظ می‌گردد و واكنشی به همراه دارد كه به همان اندازه پراهمیت است« (اشپیتز،1950) بدین ترتیب اشپیتز هشدار دهندة اضطراب و بر وابستگی آن با یادگیری و پیش‌بینی تأكید می‌كند و به وضوح مشاهده میشود كه در نظام وی اضطراب بمنزلة علامت محركی است كه هدف آن پیشگیری از خطر آسیب‌دیدگی ناشی از خود دوستداری است. بنابراین می‌توان نظریة وی را بمنزلة شكل‌گیری جدیدی از نظریة فروید( اضطراب بمنزلة علامت محرك) تلقی كرد چون در این نظریه موقعیت آسیب‌دیدگی كه باید از آن اجتناب شود موقعیتی است كه خود دوستداری را به خطر می‌اندازد.

 

هری استاك سالیوان

سالیوان هر اضطراب را تابع رابطه كودك با مادر و اشخاصی كه برای وی معنادار هستند می‌داند و در این میان نقشی اساسی برای یادگیری قائل است وی معتقد است كه اضطراب نتیجة بازخورد مادر است:» هنگامی كه مادر تأیید می‌كند كودك خرسند است و در غیر اینصورت مضطرب می‌گردد« (سالیوان 1955). با آنكه سالیوان بر نیاز( نیاز به تماس) و ( نیاز به محبت) بسیار تأكید می‌كند اما بنظر نمی‌رسد كه جدائی از موضوع عشق را فی‌النفسه برانگیزانندة اضطراب بشمار می‌آورد بلكه در نظام وی اضطراب همواره به فرآیندهای تربیتی در مورد كودك اعمال می‌شوند وابسته است و محدود یا محروم كردن وی از جهت یعنی تنبیهی كه از سوی غالب مادران بكار می‌رود یكی از منابع اصلی اضطراب در كودك بشمار می‌آید. اما باید بر این نكته تأكید گردد كه سالیوان تأثیر تربیتی والدین در ایجاد اضطراب را فقط تأثیری هشیار نمی‌داند بلكه معتقد است كه اضطراب كودك می‌تواند از بازخوردهای ناهشیار والدین نیز ناشی شود بازخوردهای ناهوشیارانه واكنشهائی كه وخامت آنها گاهی به مراتی بیشتراز تأیید یك رفتار مصمّم و هشیارانه است.

 

جان بالبی

اضطراب در نظام بالبی یك واكنش نخستین و غیر قابل تقلیل به چیزی دیگر است و از جدائی و قطع رابطة دلبستگی بین مادر و كودك ناشی می‌گردد. بالبی بر این نكته تأكید می‌كند كه ویژگیهای بنیادی شخصیت ویژگیهائی هستند كه در طول زمان گسترش می‌یابند و می‌توانند به منزله طیفی از راههای ممكن تحول این مفهوم در اصل توسط ودینگتن در قلمرو جنین‌شناسی بكارگرفته شده است مورد نظر قرارداده شوند و این نكته كه كدام راه دنبال خواهد شد( راههائی كه در آغاز به روی همه باز هستند)، به عوامل متعددی وابسته است. پاره‌ای از این عوامل دیگر به آسانی تمیز داده می‌شوند چه تأثیرات آنها تا سالهای دوردست زندگی منعكس می‌گردند و دربین متغیرهایی كه تأثیرات عمیقی بر تحول شخصیت دارند ازتأثیر مادر آغاز می‌شوند تجربه‌ای كه در جریان سالهای كودكی و نوجوانی در چارچوب روابط با والدین ادامه می‌یابد و موجب می‌شود كه كودك بتواند به بناكردن الگوهای عملیاتی نائل گردد ، الگوهائی كه پیش‌بینی رفتار چهره‌های درآمیخته با دلبستگی نسبت به وی را در موقعیتهای مختلف ممكن می‌سازند و مبنای همة امیدها و همة طرحهای فرد را در طول زندگی تشكیل می‌دهند (بالبی،1960)

تجربه‌های جدایی از چهره‌های دلبستگی، صرف نظر از كوتاه بودن یا طولانی بودن مدت جدایی و تجربه‌های ازدست دادن یا تهدیدهای جدایی یا رهاشدگی ، همگی در منحرف كردن تحول از راهی كه در درون مرزهای بهینه قراردارد بسوی راهی كه در بیرون از این مرزها واقع است مشاركت دارند. خوشبختانه، اینگونه انحرافها همواره شدید و دوام‌دار و مكرراند و در نتیجه بازگشت به مسیر اصلی را مشكل و گاهی غیر ممكن می‌گردانند( بالبی،1973) معهذا بالبی خاطر نشان می‌سازد كه جدائی ، تهدید به جدایی و از دست دادن موضوع عشق ، تنها عواملی نیستند كه انحراف از خط بهینه را به دنبال دارد بلكه بسیاری از محدودیتها و نارسائیهایی كه در مراقبتهای والدین مشاهده می‌شوند واجد تأثیر مشابهی هستند. همچنین انحرافها می‌توانند به دنبال هر حادثة زندگی كه موجب تنش یا بحران می‌شود قرار می‌گیرد بخصوص اگر بر فردی اثر كنند كه تحول نایافته است.

 

سن بروز و شیوع اختلال اضطراب

اختلال اضطراب سومین اختلال شایع روانی بعد از افسردگی‌ها و سوء مصرف الکل است. به طور کلی هراس‌های شایع‌ترین اختلال طبقه اختلالات اضطرابی هستند. در درمانگاه‌های سرپایی میزان اضطراب بین 10٪ تا 20٪ افراد مبتلا به اختلال اضطرابی است (ویتچین و دیگران 1999).

مطالعه همه گیرشناسی و اجتماعی، میزان شیوع اختلال را در همه سنین در همه دوره‌های زندگی بین 4 تا 13٪ در جمعیت کلی گزارش کرده‌اند (ملسون و مارچ 2000) در راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی، 1994 سن شروع آن را از 10 تا 20 سالگی ذکر کرده‌اند، سیر آن را اغلب پیوسته و مدت زمان متوسط آن 20 سال و بهبودی آن به خودی خود غیرمحتمل است. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که تنها یک چهارم مبتلایان بهبود می‌یابند. ضمن آنکه میزان بهبودی در بیمارانی که دارای تحصیلات بالاتر، سن شروع بالاتر و دیگر اختلالات توأم روانی نیستند بیشتتر است. شیوع این اختلال در زنان بیش از مردان است (سلیگمن و روزنمان،1976)

 

بحران اضطراب در نوجوانی

به ندرت اتفاق می‌افتد که در خلال فرایند نوجوانی، بحران‌های اضطراب مشاهده نشود. گواهی این اضطراب به طور ناگهانی و زمانی به صورت تدریجی ظاهر می‌شود، گاهی فراگیر است و زمانی به احساس مبهم و پراکنده‌ای محدود می‌گردد. گاهی هفته‌ها طول می‌کشد و زمانی بالعکس ما فقط در خلال چند ساعت پایان می‌پذیرد، اما صرف نظر از چگونگی بروز، شدت و مدت آن، اضطراب یک احساس بنیادی است که کمتر نوجوانی با آن بیگانه است (دادستان، 1378).

نوجوانی که دچار اضطراب حاد است احساس ترس ناگهانی بر او چیره می‌شود ما گویی قرار است برایش حادثه بدی رخ دهد. ممکن است بی‌قرار و ناآرام شود، به سادگی از جا بپرد و علایم جسمانی مثل تهوع، سردرد، سرگیجه و استفراغ در او ظاهر شود. فراحنای توجه و حواسش منحرف می‌شود. اختلال در خواب معمول است، ممکن است نتواند به راحتی به خواب رود، در خواب هم بی‌قرار است و به طور کلی دچار کم خوابی است و زیاد غلت می‌خورد و گاهی هم کابوس می‌بیند و در خواب راه می‌رود. اگر هیچگونه دلیل بیرونی آشکاری برای اضطراب حاد نوجوانی وجود نداشته باشد ممکن است نگران شود که این حالات او از کجا سرچشمه می‌گیرد و در اوضاع و وقایع بیرونی و نسبتا جزئی به دنبال علت آن می‌باشد. البته با بررسی دقیق‌تر معمولا روشن می‌شود که به عوامل به مراتب اساسی‌تر و پراهمیت‌تری دخیل‌اند. عواملی که ممکن است نوجوان به آن آگاهی نداشته باشد، مانند اختلال در روابط فرزند و والدین، نگرانی در مورد مشکلات بزرگ شدن و ترس و احساس گناه در مورد سائق‌های جنسی و پرخاشگری (ماسن و دیگران، 1377)

خرید و دانلود فوری این فایل

قیمت : 39000 تومان





فروش ویژه پنج فایل دلخواه

آیا فایل های بیشتری نیاز دارید؟ ... آیا تخفیف می خواهید؟ ...

با پرداخت حق اشتراک به مبلغ 64000 تومان فایل های دلخواه خود را از این سایت دانلود کنید.

با پرداخت 64000 تومان حق اشتراک: تعداد 5 فایل دلخواه خود را از بین همه فایل های سایت انتخاب و دانلود کنید:

 

فایل های سایت عبارتند از:

 فایل مبانی نظری روانشناسی و مدیریت و... با لیست منابع

فایل مقالات پیشینه تحقیق با لیست منابع

فایل word مقالات بیان مسئله با لیست منابع

فایل word پروپوزال های باکیفیت و عالی با لیست منابع (عنوان همه پروپوزال ها)

و فایل های پاورپوینت و ...

فایل های تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 برای خرید حق اشتراک کلیک کنید...


نکته مهم: با خرید حق اشتراک تا یکسال فرصت دارید با ارسال شماره تراکنش به ایمیل زیر ده فایل را دریافت کنید.

اگر مشکلی در دریافت فایل داشتید ایمیل بزنید:

iranprojhe@gmail.com

یا در ایتا پیام بدین. ارسال مستقیم پیام در ایتا

کد فایل را حتما بفرستید

یا