اختلال وحشت زدگی به حمله های وحشت زدگی بازگشتی غیرقابل انتظار اطلاق می شود( ملاک الف). حمله وحشت زدگی یک موج ناگهانی ترس یا ناراحتی شدید است که در مدت چند دقیقه به اوج خود می رسد
ویژگی های تشخیصی اختلال وحشت زدگی بر مبنای ملاک های تشخیصی DSM-5
اختلال وحشت زدگی به حمله های وحشت زدگی بازگشتی غیرقابل انتظار اطلاق می شود( ملاک الف). حمله وحشت زدگی یک موج ناگهانی ترس یا ناراحتی شدید است که در مدت چند دقیقه به اوج خود می رسد، و در طول این مدت چهار یا بیشتر از 13 علامت شناختی و جسمانی بروز پیدا می کند. اصطلاح برگشتی به طور تحت الفظی به معنای بیشتر از یک حمله وحشت زدگی غیر منتظره می باشد. اصطلاح غیرمنتظره به حمله وحشت زدگی اطلاق می شود که هیچ دلیل مشخصی را در مدت بروز ندارد به طور مثال زمانی که فرد در وضعیت آرام قرار دارد یا از خواب برخاسته است حمله بروز پیدا می کند. در مقابل حمله های وحشت زدگی منتظره ، حمله هایی هستند که یک دلیل مشخص برای آن وجود دارد از جمله موقعیتی که در آن به طور معمول حمله وحشت زدگی ظاهر می شود. تعیین منظره یا غیرمنتظره بودن حمله وحشت زدگی توسط بالینگر از طریق تلفیق اطلاعات حاصل از پرسشگری درباره توالی حوادثی که منجر به حمله می شود یا قضاوت فردی خود افراد درباره کدام حمله به خاطر دلیل مشخصی بوده یا نبوده؛ مشخص می شود. تفسیرهای فرهنگی ممکن است بر تعیین منتظره یا غیر منتظره بودن حمله وحشت زدگی تاثیر بگذارد.
فراوانی و شدت حمله های وحشت زدگی بسیار متفاوت است. در اصطلاحات فراوانی، ممکن است حمله ها با فراوانی متوسط (یک بار در هفته) به طور ماهیانه، حمله های با فراوانی بالاتر به صورت پشت سرهم (روزانه) و حمله های با فراوانی کم( دو بار در ماه) در طول سال ها، اتفاق می افتد. در مورد شدت، افراد با اختلال وحشت زدگی ممکن است با علایم کامل(چهار علامت یا بیشتر) و علایم محدود(کمتر از چهار علامت) همراه باشد و تعداد و نوع علایم حمله وحشت زدگی از نظر فراوانی، از یک حمله تا حمله بعدی متفاوت است. با این وجود، بیشتر از یک حمله وحشت زدگی غیرمنتظره با علایم کامل، نیازمند تشخیص اختلال وحشت زدگی است
نگرانی ها درباره حمله های وحشت زدگی و پیامدهای آن معمولا نگرانی های جسمانی از قبیل اینکه حمله وحشت زدگی یک بیماری خطرناک را نشان بدهد( مانند اختلال صرع، بیماری قلبی)؛ نگرانی های اجتماعی از قبیل شرمنده شدن یا ترس از اینکه به خاطر علایم قابل دید وحشت زدگی به طور منفی توسط دیگران ارزیابی شود؛ و نگرانی هایی درباره عملکرد روانی از قبیل از دست دادن کنترل و یا دیوانه شدن، را شامل می شود(ملاک ب). تغییرات نابهنجار در رفتار نشان دهنده گرایش به کاهش یا اجتناب از حمله وحشت زدگی یا پیامدهای آن است. از جمله اجتناب از فشارهای جسمانی، بازسازی مجدد زندگی روزمره به سمتی که در لحظه حمله وحشت زدگی کمک در دسترس باشد، محدود کردن فعالیت های روزمره، اجتناب از موقعیت های نوع گذر هراسی از قبیل ترک کردن خانه، استفاده از حمل و نقل عمومی یا فروشگاه. اگر گذر هراسی وجود داشته باشد، یک تشخیص جداگانه با گذرهراسی باید داده شود
همه گیری اختلال وحشت زدگی
اگرچه علت اختلال وحشت زدگی و حمله های وحشت زدگی مرتبط با آن نامعلوم می باشد، اما برخی از عوامل زمینه ساز برای تحول و گسترش حمله های وحشت زدگی مورد شناسایی قرار گرفته اند. شروع حمله های وحشت زدگی در سالهای آخر نوجوانی و ابتدای بزرگسالی به وقوع می پیوندد و زنان دو برابر مردان حمله های بازگشت کننده را گزارش داده اند( جانسون و شیخار ، 2012).
در جمعیت عمومی، همه گیری 12 ماهه اختلال وحشت زدگی در ایلات متحده و چند کشور اروپایی، تقریبا 2%تا 3% در نوجوانان و بزرگسالان تخمین زده شده است. در ایالات متحده به طور معنادار میزان پایین تر اختلال وحشت زدگی میان لاتینی ها، آفریقایی آمریکایی ها، سیاه های کاراییبی و آسیایی آمریکایی ها وجود داشت و در مقابل سفیدهای غیر لاتینی، آمریکایی هندی ها، به طور معنادار میزان بالاتری از این اختلال را دارند. پایین ترین تخمین ها را کشورهای آسیایی، آفریقایی، و آمریکای لاتین بین 0.1% تا0.8% داشته اند.
زنان در مقایسه با مردان با نسبت حدودا 2:1 از نظر فراوانی این اختلال را دارا می باشند. تفاوت های جنسیتی در نوجوانی دیده می شود و همچنین قبل 14 سالگی نیز دیده می شود. اگرچه حمله های وحشت زدگی در کودکان نیز اتفاق می افتد، همه گیری کلی اختلال وحشت زدگی قبل از 14 سال پایین است(0.4%>). میزان اختلال وحشت زدگی افزایش تدریجی در نوجوانان به ویژه در زنان را نشان می دهد و احتمالا با شروع سن بلوغ ادامه می یابد و در بزرگسالی به اوج خود می رسد. میزان همه گیری در افراد سالمند کاهش می یابد( همه گیری 0.7% برای بزرگسالان بالای64 سال) (DSM-5,2013).
مسایل تشخیصی مرتبط با فرهنگ
میزان ترس درباره علایم ذهنی و جسمی اضطراب، در فرهنگ های مختلف متفاوت است و ممکن است بر میزان حمله های وحشت زدگی و اختلال وحشت زدگی تاثیر بگذارد. همچنین، انتظارات فرهنگی ممکن است طبقه بندی حمله های وحشت زدگی را به عنوان قابل انتظار و یا غیر قابل انتظار تحت تاثیر قرار بدهد(DSM-5,2013
پیامدهای عملکردی اختلال وحشت زدگی
اختلال وحشت زدگی یک شرایط خطرناک و ناتوان کننده است که توسط اضطراب شدید و ناگهانی با برانگیختگی جسمانی و عوامل شناختی مرتبط با ترس مشخص می شود(پیلکی ، آرنتوف ، مک کی ، 2011). اختلال وحشت زدگی با سطح بالاتر ناتوانی های اجتماعی، شغلی، جسمانی؛ هزینه های قابل توجه اقتصادی؛ و تعداد بالاتر ملاقات های پزشکی بین افراد با اختلال های اضطرابی؛ مرتبط است و در صورتی که اختلال وحشت زدگی با گذرهراسی همراه باشد، تاثیرات آن بیشتر است. افراد با اختلال وحشت زدگی با فراوانی بیشتری از مدرسه یا کار برای ملاقات های پزشکی غیبت می کنند که ممکن است منجر به از دست دادن کار یا اخراج از مدرسه بشود. در سالمندان، ممکن است آشفتگی در وظایف مراقبتی یا فعالیت های داوطلبانه باشد. حمله های وحشت زدگی با علایم کامل معمولا نسبت به حمله های با علایم محدود با مسایل بیمارشناختی بیشتری همراه است( از جمله استفاده از خدمات مراقبتی بیشتر، ناتوانی بیشتر، کیفیت زندگی ضعیف تر) (DSM-5,2013).
تصریح کننده حمله وحشت زدگی
توجه: علایمی به منظور شناسایی حمله وحشت زدگی ارائه داده شده است؛ با این وجود، حمله وحشت زدگی یک اختلال روانی نیست و کد نمی گیرد. حمله وحشت زدگی در بافت هرکدام از اختلال های اضطرابی و نیز سایر اختلال های روانی( از جمله اختلال های افسردگی، اختلال فشار روانی پس از حادثه، اختلال های مصرف مواد) و نیز برخی از شرایط پزشکی( از جمله بیماری های قلبی، تنفسی، معده ای روده ای) اتفاق می افتد. زمانی که بروز حمله وحشت زدگی مورد شناسایی قرار گرفت، باید به عنوان تصریح کننده در نظر گرفته شود( همانند اختلال فشار روانی پس از سانحه با حمله وحشت زدگی). برای اختلال وحشت زدگی، بروز اختلال وحشت زدگی در حوزه معیارهای اختلال در نظر گرفته می شود و به عنوان یک تصریح کننده استفاده نمی شود(DSM-5,2013
حمله وحشتزدگی موج ناگهانی ترس یا ناراحتی شدید که ظرف چند ثانیه به اوج می رسد، و در این مدت چهار(یا بیشتر) از علایم ذیل وجود دارد: توجه: موج ناگهانی ممکن است در حالت آرامش یا اضطرابی اتفاق بیفتد. 1.تپش قلب یا افزایش ضربان قلب 2. تعریق 3. لرزش 4. حساسیت نسبت به کوتاهی تنفس یا خفگی 5. احساس خفگی 6. درد یا ناراحتی در قفسه سینه 7. حالت تهوع یا اختلال در دستگاه معده ای روده ای 8. احساس سرگیجه، لرزش، گیجی و یا ضعف وغش 9. احساس سرما یا گرما 10. نابهانجاری های بساوشی( بی حسی یا سوزش و خارش) 11. واقعیت زدایی ( احساس غیرواقعی بودن) زوال شخصیت ( جدا بودن از خود) 12. ترس از دست دادن کنترل یا "دیوانه شدن" 13. ترس از مردن توجه: علایم ویژه فرهنگی( از جمله زنگ زدن گوش، سردرد، درد در گردن، جیغ و گریه غیر قابل کنترل) ممکن است دیده شود. این علایم نباید به عنوان یکی از چهار علامت موردنیاز در نظر گرفته شود(DSM-5,2013).
ویژگی های تشخیصی حمله های وحشت زدگی
ویژگی ضروری حمله وحشت زدگی یک موج ناگهانی ترس و ناراحتی شدید که در مدت چند دقیقه به اوج می رسد و در طول ان مدت چهار یا بیشتر از 13 علامت جسمانی و شناختی اتفاق می افتد. یازده علامت از 13 علامت مطرح شده، جسمانی هستند( همانند حالت تهوع، تعریق) و دو مورد آن شناختی می باشد( ترس از دست دادن کنترل یا دیوانه شدن، ترس از مرگ). تر از دیوانه شدن معمولا بین افراد با حمله های وحشت زدگی مصطلح است و یک اصطلاح تشخیصی محسوب نمی شود. اصطلاح در "چند دقیقه" به معنای مدت تنها چند دقیقه کوتاه است که حمله به اوج خود میرسد(DSM-5,2013). حمله های وحشت زدگی از هم جدا هستند و خاصیتی ناگهانی و شروع سریع آنها، این اختلال ها را از برانگیختگی تدریجی اضطرابی متمایز می سازد(بارلو، 2008).
حمله وحشت زدگی می تواند هم در حالت آرمیده و هم در حالت اضطرابی به اوج خود می رسد، و اوج حمله مستقل از هرگونه اضطراب می باشد. به این معنا که شروع حمله وحشت زدگی نقطه ای است که رد آن افزایش ناگهانی ناراحتی وجود دارد، به جای اینکه نقطه ای باشد که اضطراب از آنجا آغاز و گسترش پیدا کند. به همین ترتیب، حمله وحشت زدگی می تواند به حالت اضطرابی یا آرمیده برگشت کند و یا ممکن است دوباره به اوج برگردد.حمله وحشت زدگی از اضطراب پیش رونده به وسیله مدت زمان اوج شدت ناراحتی که در مدت چند دقیقه اتفاق می افتد، ماهیت گسسته، و شدت بیشترش، متمایز می شود. حمله هایی که تمام معیارها را دارد اما کمتر از چهار علامت جسمانی و شناختی دارد به عنوان حملات با علایم محدود مطرح می شوند(DSM-5,2013).
همه گیری حمله های وحشت زدگی
تقریبا %28 از آمریکایی ها حمله های وحشت زدگی را در برخی از دوره های زندگی شان تجربه می کنند و حدود %23 حمله های وحشت زدگی را بدون وجود ملاک های لازم برای اختلال وحشت زدگی تجربه می کنند( ساندرلند و همکاران، 2012). در زمینه یابی ملی همبودی(NCS-R) همه گیری تمام عمر اختلال وحشت زدگی %4.7 و همه گیری 12 ماهه آن %2.8 بوده است. تجربه حمله های وحشت زدگی از اختلال وحشت زدگی جدا می باشد و در جمعیت عمومی بسیار معمول می باشد. در NCS-R همه گیری تمام عمر حمله های وحشت زدگی %22.7 و همه گیری 12 ماهه آن %11.5 بوده است( توول و همکاران، 2009). در جمعیت عمومی، همه گیری 12 ماهه حمله های وحشت زدگی در ایالات متحده 11.2% در بزرگسالان بوده است. همه گیری 12 ماهه در بین آفریقایی آمریکایی ها، آسیایی آمریکایی ها، و لاتینی ها، به طور معنادار تفاوتی ندارد. همه گیری کمتر از 12 ماه در کشورهای اروپایی بین 2.7% تا 3.3% بوده است. زنان فراوانی بیشتری نسبت به مردان داشتند، اگرچه این تفاوت جنسیتی بیشتر برای اختلال وحشت زدگی مشخص است. حمله های وحشت زدگی می تواند در کودکان نیز اتفاق بیفتد اما معمولا تا سن بلوغ نادر است و از این زمان میزان همه گیری افزایش می یابد. میزان همه گیری در سالمندان کاهش می یابد(DSM-5,2013
پیامدهای عملکردی حمله های وحشت زدگی
افرادی که حمله های وحشت زدگی را بدون ملاک های تشخیصی کامل برای اختلال وحشت زدگی یا گذرهراسی، تجربه می کنند، سطح بالاتری از اختلال در عملکرد، پریشانی، همبودی با بیماری ها و استفاده از خدمات سلامت را در مقایسه با افرادی که هرگز حمله ای را تجربه نکرده اند، دارند. در نتیجه، محققان نتیجه گرفته اند که حمله های وحشت زدگی عامل خطر غیر اختصاصی برای آسیب شناسی روانی است و شدت و فراوانمی حمله ها ممکن است شروع دیگر اختلال های اضطرابی و خلقی را پیش بینی کند (ساندرلند و همکاران، 2012). به طور کلی، افراد با اختلال وحشت زدگی، بیشتر از سایر افراد بی نظمی های ضربان قلب را در غیاب بی نظمی واقعی، گزارش کنند. اضطراب برجسته درباره علایم برانگیختگی های خودمختار، منجر می شود افراد مشکلات قلبی را بدون اینکه وجود واقعی داشته باشند، دریافت کنند(بارلو، 2008). در بافت بروز همزمان اختلال های روانی، از جمله اختلال های اضطرابی، اختلال افسردگی، اختلال دوقطبی، اختلال های مصرف مواد، اختلال های سایکوتیک، و اختلال های شخصیت، حمله های وحشت زدگی با افزایش شدت علایم، میزان بالاتر هم بودی و گرایش خودکشی، پاسخ ضعیف تر به درمان، مرتبط است(DSM-5,2013).