ما در دنیای کنونی در شرایطی قرار داریم که می بایستی در مورد آن از آگاهی نسبی برخوردار باشیم چون ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، رفاه و امنیت و آینده همه مردم و ملل به طرز تفکیک ناپذیری با مسائل جهانی شدن گره خورده است.

 

برای دسترسی به فایل ورد WORD این مقاله ، بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 114 را دانلود کنید.

ما در دنیای کنونی در شرایطی قرار داریم که می بایستی در مورد آن از آگاهی نسبی برخوردار باشیم چون ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، رفاه و امنیت و آینده همه مردم و ملل به طرز تفکیک ناپذیری با مسائل جهانی شدن گره خورده است. فرآیند جهانی شدن بویژه در قلمروآموزش و پرورش بطور اجتناب ناپذیری متاثر ازشرایطی است درممالک پیشرفته جهان برای توسعه واستقرار نظام آموزش نوین خود درجهت پاسخگویی به احتیاجات و حوایج منطقه ای ، کلی و به گونه ای فراگیر در سطح جامعه جهانی مهیا کرده اند بدون توجه به چنین واقعیتی درک چگونگی منشاء سرآغاز و سرانجام تکوین فرآیند جهانی شدن آموزش وپرورش میسرنیست.

پویندگان راه اصلاحات فرهنگی و پیشگامان و نهضت های تربیتی وعلمی در جهان سخت براین باورند که هرگونه تحولات در قلمرو آموزش وپرورش ، بدون بهره گیری از ارجمند ترین و موجه ترین آرای تربیتی متقدمان و پویندگان راه اصلاحات که شالوده های نظری وفکری محکم واستواری را برای اصلاحات و تحولات فرهنگی وآموزش فراهم می سازد امکان پذیر نبوده است. حال اگر سیر تحولات آموزش وپرورش در کشورمان را ازقرون گذشته تاکنون مورد مداقه و بررسی قراردهیم به این نتیجه می رسیم که یک مضمون فکری منسجمی که بنیادهای نظری و مولفه های آموزش جهانی واجتماعی را برای حرکت های اصلاح طلبانه آموزش وپرورش ترسیم کند تاکنون وجود نداشته است . لیکن حاصل اغلب این تلاشها ، طی دوره نسبتاً طولانی بیشتر محدود به ترجمه ، تالیف ، انتشار صد ها کتاب درسی و مقالات علمی در زمینه معرفی وشناسایی آرای تربیتی علما و فلاسفه قدیم و جدید مغرب زمین از سقراط ، افلاطون ،ارسطو گرفته تا روسو ، پستالوزی ، هربارت ، ماریا مونته سوری و... دورکیم و جان دیویی بوده است .

شواهد موجود بسیاری از آثار بصورت کتاب و متون درسی در دانشگاهها ، مراکز آموزشی منتشر و بتدریج درشکل گیری و تدوین اهداف ، برنامه ها ، روشهای تربیتی میهن عزیزمان در نیم قرن اخیر تاثیر بسزایی برجای گذاشته ، که جریان تولید افکار تربیتی مستقل با مطالبات و تحولات فرهنگی کشورمان همخوانی داشته است .مجموعه تفکرات وآرای عقاید تربیتی دانشمندان قدیم و جدید سایر ممالک جهان و بهره گیری بی چون وچرا ، در تنظیم و تدوین مبانی نظری هرگونه تغییر را به رغم شایستگی توام با استقلال اندیشه و عمل تربیتی نتوانسته ایم در روند جهانی آموزش وپرورش نقش موثری را ایفاء کنیم . به اعتقاد آموزشگران جهانی برنامه ریزی واصلاحات آموزشی که صرفاً به سلیقه واراده مطلق سلسله مراتب و فرهنگ جامعه ، سطح توسعه پیشرفت خاص منطقه و بطور کلی موردنیاز کشور کاملاً مرتبط نباشد نمی تواند راه و روش جدیدی را در بازاندیشی نظام های آموزشی ارائه نماید (کومبز، 1970)

 

دارابودن اطلاعات وآگاهی و تحول ونوآوری از عوامل اصلی پیشرفت تلقی می شود وشکی نیست که بین تحقق این پیشرفت ها و کارکرد نظام های آموزشی نسبت منطقی وجود دارد . دراین زمینه از مدارس و دانشگاهها نیز انتظاراتی هست ، نظام های آموزشی باید بتوانند انسانهایی تربیت کند که در دنیا مولد و درحال تغییر بدرستی ، دنیایی با اختلاف طبقاتی ، فرهنگی ، اجتماعی را شناسایی و ضرورت پاسخگویی درنظام های آموزشی را داشته باشد و بتواند با دنیای نوین با استفاده از آموزش و شکستن انزوای آن ، روزآمد شدن و روش های آموزشی و تغییر محتوای آموزشی متناسب با نیازهای واقعی زندگی نگریسته شود . این آموزش به رموز مدرن مجهز و بدنبال دستیابی به جامعه مدرن و تحولی سازنده پیدا می کند که خودبخشی از جنبش واحد جهانی به حساب می آید .(اوهون ، 1996).

 

جهانی شدن

جهانی شدن و جهانی سازی پدیده ای چند بعدی ، فرآیندی و چالش برانگیز است به این معنا که اولاً نه دریک بعد خاص بلکه درابعاد گوناگون درحال شکل گیری و تکوین است بهترین چالش ناشی ازپدیده شکسته شدن قالب های موجود، گسسته شدن انحصارها و پیدایش فضای رقابتی شدید در سطح جهانی است. همه نظام های اجتماعی برای تداوم حضور خود در عرصه جهانی ناگزیر خواهند بود در تامین الزامات رقابتی شدن و کسب مزیت رقابتی لازم بکوشند در آستانه قرن بیست ویکم در بستر روند جهانی ، نظام تعلیم وتربیت نیز از این قاعده مستثنی نیست . برای تضمین بقا و استمرار کارآیی خود باید بتواند ارکان ، اجزا و زیر سیستم های وابسته به خود را با الزامات رقابتی شدن همسو سازد(کومسا،1387؛ 183) دراین راستا نظام تعلیم وتربیت به یک ذهنیت جهانی نیاز دارد و تجهیز این نظام به چنین ذهنیتی در گرو جهانی شدن ذهنیت متولیان آن است . یعنی متولیان نظام های تعلیم وتربیت باید ضمن تلاش در گشودن دریچه اذهان خود روی پدیده جهانی سازی که ناشی از آن رسالت و وظیفه استراتژیک و مهم خود را ترویج تفکر جهانی در کلیه اجزای خود قرار دهند.

ترویج چنین تفکری مستلزم برخورداری از نیروهای دانشگری است که از توانمندی و قابلیت های لازم بر تداوم تلاش درکسب مهارت های جهانی و جهانی اندیشیدن و جهانی عمل کردن واقف باشد و بتواننددر مواجهه با ابعاد مختلف جهانی ، ضمن شناسایی دقیق فرصت ها و تهدیدها امکان تبدیل تهدید به فرصت و بهره گیری صحیح از فرصت ها را فراهم کنند . البته جهانی اندیشیدن و جهانی عمل کردن موجب دگرگونی استانداردها و شاخص ها و ابزار عملکرد منجر شده و نهایتاً معیاری متفاوتی در تعلیم وتربیت امروز خواهد بود. ازآنجائیکه تحولات جهانی با اهداف و برنامه های درسی با چشم انداز و مسئولیت پذیری در ابعاد زمانی و مکانی در تعلیم وتربیت می نگرند و موجب ترویج نقش تعاملی یادگیری و یاددهی بین معلم وشاگرد و دربین خود فراگیران و تبادل دانش و اندیشه بااستفاده از تکنیک های شبیه سازی ، سناریوسازی و ایفای نقش می کنند و با تاکید بر یادگیری فعال و از طرفی گسترش فرهنگ خود آموزش ، از هم آموزشی و به هم آموزی و دادن بازخوردهای متقابل و گسترش تفکر بهبود مستمر و تدریجی و پلکانی شدن فرآیند آموزش و یادگیری و همچنین تلاش بیشتر در جهت تند آموزی و به موقع آموزی با توجه به شتاب تاریخ و زایش تولید و انباشت سریع اطلاعات و کاهش تاریخ مصرف آنها قلمداد شده است . آموزش جهانی و اهداف آن بعنوان مهمترین پدیده قرن حاضر ، تعاریف وتعابیر مختلف ارائه شده است. (اسپرلینگ 2001).

همجنین در این راستا جهانی شدن را نیروی غالبی می دانند که بطور مثبت محیط های متعددی را که درآن زندگی می کنیم شکل می دهد این پدیده تحت تاثیر نیروهای اقتصادی با هدایت تکنولوژی ها وارتباطات دیجیتالی ، بین افراد یا سازمانهایی که در جهان حضور دارند .جهانی شدن بمعنای بین المللی شدن ، این تعریف رشد تبادل بین المللی و وابستگی بین کشورها را توصیف می کند و تعریفی جدید از روابط بین کشورها و جایگزینی اقتصاد بین المللی به جای اقتصاد ملی ارائه میدهد . جهانی شدن بمعنای غربی شدن یا مدرنیزه شدن ، این تعریف جهانی شدن را به معنای دینامیکی می بیند که درآن ساختارهای مدرنیته مانند کاپتیالیسم ، خردگرایی ، صنعتی شدن و بوروکراسی دنیا را فراگرفته و فرهنگ های موجود محلی را نابود می کند .جهانی شدن به معنای قلمروزدایی یا توسعه قلمروها در هم و تبدیل آنها به قلمرو واحد ، دراین تعریف جهانی شدن بهم زدن و برداشتن محدوه فضاها ، فاصله ها و مرزهای جغرافیایی است (آنتونی گیدنز 1990)

 

جهانی شدن را به عنوان تشدید روابط اجتماعی در سراسر دنیا می بیند . بطوریکه مکان های دور طوری بهم نزدیک می شوند که اتفاقات محلی به وسیله وقایعی که فرسنگها دورتر از آن قرار دارد شکل داده می شود. ازنظر هلاک ،1998) جهانی شدن ترکیبی از تجارت آزادتر کالا و خدماتی است که با تحرک آزاد سرمایه همراه باشد بدین جهت از نظر این محقق ، جهانی شدن آزادی تبادل کالا و خدمات همراه و همزمان با آزادی جابجا شدن سرمایه است (تامیلسون ،2003). نگاه دیگری دارد به عقیده او جهانی شدن درقلمرو فرهنگ باید مورد توجه قرارگیرد که به منطقه زدایی فرهنگ می انجامد ، یعنی وابستگی فرهنگ را به محل و منطقه وسرزمین از میان برمی دارد درجهان کنونی قطع پیوند بین تجربه فرهنگی و مردم و منطقه زندگی آنها ، پیوندی که اغلب نگرش انسانها را درهمان منطقه زندگی آنها محدود می کند.

جهانی شدن فرهنگ ، واکنش ها و سازوکارهایی ایجاد می کند که نتیجه آنها نوع جدیدی از منطقه ای شدن دوباره فرهنگ است . جهانی شدن پدیده جدیدی نیست و تمایل به جهانی شدن همیشه وجود داشته است اما در چند سال گذشته محیط برای رشد آن مساعد و بدلیل پیشرفت های سریع در نوآوری های تکنولوژی سرعت زیادی گرفته است (دانیل ، 2003). درعصر جهانی شدن به همسانی فرهنگ ها می رسیم و فرهنگ های محلی نابود می شوند ( سلیمی، 1380) عقیده بر این است که فرهنگ های ملی و محلی در بستر جهانی شدن امکان رشد و پویایی بیشتری پیدا می کنند درست است که یک سری باورها ، ارزش ها و هنجارها جهانی می شود اما اینهادر قالب فرهنگ های محلی قرار می گیرند و فرهنگ های محلی امکان عرضه جهانی پیدا می کنند و معنا و مفهوم جدیدی می گیرند.

مبانی برنامه ها و اهداف مولفه های آموزش جهانی درنظام آموزشی برمبنای زیر استوارشده است : 1ـ تاکید بر جامعیت آموزش وپرورش . آموزش وپرورش باید تمامی زندگی آدمی را در برمی گیرد . درجهانی که فنآوری درآن شتابان تغییر می کند ودانش به نحو روزافزون تولید می شود ، آموزش وپرورش باید بیش از مجموعه ای خاص از اطلاعات را تعلیم دهد . آموزش وپرورش باید به بسط وشکوفایی قابلیت های آدمی بپردازد. 2ـ دسترسی فراگیر به آموزش وپرورش باید درهر مکان و زمان امکان پذیر باشد ومربیان برای آموزش در درسترس باشند . باید به یادگیری مداوم از طریق اینترنت و تلویزیون و کلاس درس دسترسی داشته باشد و آموزش وپرورش برای توسعه یادگیری مداوم با سایر موسسات درتعامل قرارگیرد. 3ـ تاکید برتفکر نقاد – آموزش و پرورش باید تاکید خود را بر تفکر نقاد ، ارتباط و حل مسئله معطوف سازد وصرفاً به انتقال دانش ومعرفت بسنده نکند ، بلکه دانش آموزان را مهیای برخورد بامسائل جدید کند . 4ـ تربیت شهروند جهانی – آموزش وپرورش باید مهیای پرورش شهروند جهانی باشد . شهروندان آینده نه تنها باید از تاریخ ، فرهنگ وزبان خویش آگاه باشند ، بلکه برای کار در جامعه جهانی ، نیازمند دانش وسیع درباره تنوع فرهنگ ها و مردم هستند .

 

انقلاب اطلاعات طیفی از فنآوری های جدید و روش های تازه را ایجاد کرده که مجال تولید دانش جدید وانتشار داده ها ، اطلاعات و دانش را فراهم می کند . آموزش وپرورش باید برای جهان پیچیده کادر لازم را داشته باشد تا بتواند در این تلاطم ، قطب نمای لازم برای شناکردن دراین جهان باشد . نگاه به آینده ، یک برنامه آموزشی سنگین ، نه لازم و نه مفید است کافی است که هرفرد درابتدای زندگی خود ، منابعی از شناخت بدست آورد و بتواند بی نهایت ازآن بهره ببرد براین بیفزاید و آن را با جهانی که دائماً درحال تغییر است انطباق دهد و به کارگیرد . تعلیم و تربیت باید براساس چهار نوع دیدگاه اساسی سازماندهی شود تا فرد بتواند درطول زندگی ازآن بعنوان پایه های دانایی بهره ببرد . چهار ستون اصلی عبارتند از :

1ـ یادگیری برای دانایی ، یعنی دستیابی به ابزارهای فهم و درک 2 ـ یادگیری برای زیستن باهم ، یعنی مشارکت وتعاون با یکدیگر درتمام فعالیت های انسانی . 3ـ یادگیری برای عمل ، یعنی بر محیط خود اثر گذاشتن . 4ـ یادگیری برای بودن ، یعنی طریقی اساسی که سه دیدگاه دیگر درآن شرکت داشته باشند . البته این چهار مسیر دانایی درواقع یک مسیر بیشتر نیستند . چرا که درآن ها نقاط مشترک و اتصال و تبادل فراوان وجود دارد (دلور، 1998)

مبنای شکل گیری آموزش وپرورش دانایی است ، دانستن حق انسان است. جایگاه آموزش وپرورش هم به معنای اخص آن و هم به معنای اعم آن به عنوان زیربنای رشد وتعالی انسان در آستانه هزاره سوم ، برکسی پوشیده نیست . استفاده درست و بهینه از آموزش وپرورش نوین وکارآمد می تواند آینده ای بهتر را روی انسان قرار دهد . آموزش وپرورش نوین به معنای یادگرفتن در زندگی و از زندگی و نیز فهمیدن جهان در حال تغییری است که در آن زندگی می کنیم . آموزش وپرورش یعنی یادگیری یادگیری ، براساس این اصل ، نظام های آموزشی باید از بن متحول شوند

تاریخچه جهانی آموزش وپرورش

جهانی شدن آموزش وپرورش به دو رویداد مهم تاریخی بر می گردد که از نهضت فکری ریشه داری درسال 1968 بعنوان زنگ خطر بحران جهانی درفرانسه که به رویداد ماه و مه معروف است . نظام آموزشی موجود را زیر سوال برد ، بطورکلی اشتغال فکری فردی و اجتماعی ، تمامی افرادی که به نحوی وابسته به آموزش وپرورش بودند با نظام آموزش آن زمان ، سرنوشت ناخرسندی برای آنها رقم زده بود استادان دانشگاه پیشنهادهایی برای تغییر نظام آموزشی به وزیر وقت داده بودند اما مورد تصویب قرار نگرفته بود که دانش آموزان جزوه ای تحت عنوان دانش آموزان دبیرستانی حرفی برای گفتن دارند را منتشر کردند که ومصرانه خواستار مشارکت درتصمیم گیری های شده بودند (رووف ، 1379؛73).

دولت فرانسه تهدید به سقوط شده بود . پس از برقراری نظم دومین رویداد ، اجلاس کمسیون ملی امریکا برای اعتلای آموزش وپرورش بود که درسال 1981 برگزارو منجر به گزارش تکان دهنده ای گردید که درسال 1983 با عنوان ملتی درمعرض خطر انتشار یافت که اعلام نشانه های خطر به مسئولان آموزش وپرورش جهت رفع نارسایی ها بپردازند .هرچند درتاریخ آموزش وپرورش جهان حرکت های دیگری منجر به تغییرات گردید اما تا قبل از نیمه دوم قرن بیستم اغلب نظام های آموزشی در ساختارهای سنتی خود عمل می کردند . با بررسی اسناد و کتاب های نوشته شده ، بیانگر این نکته می باشد که تا اواسط قرن بیستم نظام آموزش وپرورش به بیراهه رفته و بین آموزش و زندگی شکاف عمیقی را بوجود آورده است . آموزش وپرورش بعد از دهه 70 میلادی گسترش بی سابقه ای پیدا کرده بطوریکه طی 15 سال تعداد دانش آموزان جهان بیش از 70درصد و تعداد معلمان بیش از 100درصد و تعداد بزرگسالان که می توانستند بخوانند و بنویسند بیش از 30درصد افزایش یافته است( یونسکو 1984 ).

درابتدای ربع قرن بیستم جهانیان دریافتند که آموزش وپرورش نمی تواند و نباید از واقعیت های زندگی دور بماند این موضوع ورد زبان ها شد و سرانجام نظام آموزش تازه را پی ریخت و معلم را درپایه و شالوده خود قرار داد . ازآن به بعد درگیرودار دگرگونی محتوایی برنامه ها و نوآوری های آموزش نقش معلم عمده ترین موضوعی بود که بیشترین توجه را به خود جلب می کرد، بهره گیری از علوم و فنآوری های جدید یعنی یاری جستن از آنها برای رویارویی با مهمترین چالش هایی که درآینده گریبانگیر بشریت می شوند گسترش دانش جهانی ، بعبارتی گسترش فنآوری های اطلاعاتی و ارتباطی درقرن اخیر منجر به ظهور دانش جهانی شده است- دراین زمینه مگ دالنا موک وین چیونگ چنگ درسال 1998 چارچوبی را مطرح کرده که درآن به پنج حوزه تقسیم شده است . وی دانش جهانی مربوط به هریک از این حوزه ها را دراین چارچوب ارائه داده که عبارتند از : فنی اقتصادی ، انسانی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و آموزشی .

 

درحوزه فنی و اقتصادی نیازهای دانش جهانی به رقابت مثبت ، مشارکت اقتصادی ، تجارت جهانی و حفاظت از محیط زیست منجر خواهد شد . دانش جهانی درتبادل فنآوری و توزیع اطلاعات بین ملت هاست .

حوزه دانش اجتماعی وانسانی شامل دانش جهانی برای دهکده جهانی و گسترش دوستی های بین المللی و تبادل ومشارکت اجتماعی میان خرده فرهنگ ها و دستیابی به رفع تبعیض نژادی مذهبی ، ملی وجنسیتی مطلوب است . حوزه دانش سیاسی ، به دانش جهانی برای مشارکت در فهم بین المللی و علایق وائتلاف مشترک درنهایت منجر به تعارضات بین المللی خواهد بود . حوزه فرهنگی دانش ، پذیرش دیگر فرهنگها درجهت گسترش فرهنگ جهانی با حوزه آموزش دانش شامل دانش جهانی برای گسترش آموزش جهانی است و تبادل آموزش بین المللی و مشارکت را پرورش خواهد داد .

 

مولفه های آموزش جهانی

تعیین هدف برنامه در مولفه های آموزش جهانی به یادگیری تواناییها و مهارتهای لازم برای زیستن در جهان متغیر و متنوع است و علت انتخاب موضوع به دلیل اهمیت وضرورت درشرایط کنونی کشور که نیازمند توجه به واقعیت های موجود درعرصه های مختلف جهانی است . برنامه ای متناسب با هدفهای تربیتی و برنامه های درسی در ابعاد مختلف در بعد مکانی و زمانی که درسازمانهای بین المللی به صورت یکپارچه جهت پیشبرد اهداف و نگرشها به عمل می آید با توجه به شرایط جغرافیایی و موقعیت ژئوپلتیکی کشور، مرا بر آن داشت تا روی موضوع مولفه های آموزش جهانی و مفاهیم آن و لحاظ کردن اهداف با آگاهی از نظام آموزشی و گنجاندن برنامه ها و اهداف در محتوای کتاب های درسی با هدف کاربردی کردن آن در برنامه های درسی در دوره اول متوسطه که می تواند در عرصه بین المللی نیز همخوانی داشته باشد . استفاده از دیدگاهها و تفکرات اندیشمندانه متفکران و افراد صاحب نظر درپایه تحصیلی که مصادف با شکل گیری شخصیت هر دانش آموزی در این مقطع می باشد بسیار اثر گذار خواهد بود که دیدگاه جهانی در دانش آموزان بوجود آید و همین دیدگاه عمیق برای رشد و توسعه و امید به مقاطع بالاتر را درپی خواهد داشت

درواقع آماده سازی زیرساخت برای گامهای بعدی است و از این طریق خواستم به عمق اطلاعات دراین راستا پی برده و بتوانم برای جامعه خود با این موضوع کمک علمی کرده باشم هرچند دراین رابطه دیگران نیز زحماتی مضاعف و تلاشهایی انجام داده اند اما اگر درعرصه های مختلف این موضوع بیشتر می تواند مورد توجه قرارگیرد مطمئن هستم می تواند کمک بسیار ارزشمندی بر جامعه و خصوصاً در نظام آموزش و پرورش داشته باشد و زمینه سازی بکند تا دست اندرکاران امر با استفاده از این اطلاعات و گردآوری داده های پژوهش درلحاظ کردن طرح درس و یا با عناوین دیگر وگنجاندن اطلاعات و دانش جهانی در آن مقطع کمک شایانی به دانش آموزان امروزی که فرهیختگان فردای جامعه ما خواهند بود د واین یک گام درراستای انتقال دیدگاه ها درآن مقطع حساس تعلیم و تربیت موثر واقع خواهد شد هرچه جامعه بین الملل در آموزش جهانی برنامه های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت را طراحی می کنند ما نباید فقط نظاره گر باشیم باید ما هم نقش فعال در این جهت داشته باشیم و برنامه ها ویا پژوهشهایی که دراین رابطه انجام می گیرد بعنوان یک عضو فعال در عرصه جهانی تلاش و کوشش کنیم ونقش خودمان را در جهان رو به ترقی و پیشرفت ایفا کنیم اگر این کار صورت نگیرد وهماهنگی با جامعه بین الملل انجام نشود یک خلاء بسیار تاثیرگذار درآموزش و پرورش کشور بوجود خواهد آمد وهمگام نشدن با جهان وبی تفاوتی دراین هدف ما را درجهان امروزی با چالش بسیار مواجه خواهد کرد که همگام نشدن امروز هزینه و مشکلاتی را برای نسل های آینده پیش خواهد آورد پس با این نگرش به موضوع و استفاده از دیدگاهها و چشم اندازها و بکارگیری طرح ها و پروژه هایی دراین خصوص ما را به سمت وسوی فراملی و فرامنطقه ای سوق خواهد داد اینجا به مواردی اشاره می شود که جهان درتدارک برنامه هایی برای کشورها و ملت ها است

ما هم با درنظرگرفتن موارد یکه درذیل بیان می شود بااستفاده از نقاط قوت وتقلیل نقاط ضعف برای آینده با چشم انداز واقع بینانه برنامه ریزی داشته باشیم . به عقیده عموم متخصصان تربیتی در مولفه های آموزش جهانی اهدافی مدنظر است که عبارتند از کسب دانش در باره جهان ، توسعه مهارتهای جهانی و بالاخره توسعه نگرشهای جهان مدار تاکید می کنند ولی در باره میزان اهمیت هریک از اهداف مذکور و اولویت آنها توافقی وجود ندارد در واقع تحلیل دقیق نظریه و عمل تربیتی در برنامه های برنامه ها و مولفه های آموزش جهانی درکشورهای مختلف ارائه شده است البته این برنامه ها در هر کشور نشان دهنده علایق ملی زادگاه خود را منعکس کردند .اهداف توسعه هزاره در واقع هدف مشترک هستند که در سال 2000 در سازمان ملل برسر آنها توافق شد که این اهداف تا سال 2015 باید تامین شوند . اهداف توسعه هزاره که هشت آرمان است که باید تا سال 2015 به آنها دست یافته شود آگاهی از نظام ها و چشم انداز و مسئولیت پذیری و با ذهنیت فرآیندی و سیاره زمین نیز بر چالش های اصلی توسعه ی جهان پاسخ دهند افزوده شده است که در دیدگاه اول توسعه هزاره .هشت آرمان ذکر شده عبارتند از :

 

1- ازبین بردن فقر شدید و گرسنگی 2- دست یافتن به آموزش ابتدایی همگانی 3- گسترش و ترویج برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان 4- کم کردن مرگ کودکان 5- بهبود سلامت مادران 6- مبارزه با ایدز، مالاریا و دیگر بیماری ها 7- تضمین پایداری محیط زیست 8- گسترش مشارکت جهانی برای توسعه اهداف آموزش جهانی افزایش آگاهی شاگردان درباره فرهنگها و ملتهای مختلف و حتی همکاری با آنها معرفی می کنند ولی ازهرگونه قضاوت اخلاقی در زمینه های بحث برانگیز جهانی پرهیز دارند و روایت های مختلف مولفه های آموزش جهانی و برخی از مهمترین اهداف را چنین بیان می دارند

1- مسئولیت شهروندی در برابر فقر و بی عدالتی 2- مباحثات اخلاقی پیرامون روابط و وابستگی ها 3- گسترش درک و حساسیت اخلاقی یادگیرندگان جهت ارتباط انسانی 4- گسترش احترام و محبت به دیگران همیشه و همه جا. 5- توسعه حساسیت نسبت به محیط زیست 6-توجه به اشکال گوناگون زندگی و پرهیز از تمرکز زندگی بشر همچون مرکز همه راه حلهای جهانی 7- پرهیز از مسائل مناقشه برانگیز جهانی و پیش داوری درباره نظم جهانی و پرهیز از میهن پرستی افراطی اختلاف نظر در هدف از معرفی چشم انداز جهانی. روایت های گوناگون آموزش جهانی به تغییر و تحول چشم انداز یادگیرندگان توجه دارند ولی برخی هدف آموزش جهانی را دیدگاهی روشن در باره جهان می دانند و معتقدند کلاس مدرسه صحنه نجات جهان نیست البته برخی دیگر ، شناسایی مسائل و همچنین اقدام برای صلح و آزادی را یک از هدف آموزش جهانی تلقی می کنند . بالاخره گروه سوم معتقدند میان عمل گرایی و مبارزات اصلاحی برای حل مشکلات با شناخت صرف از مسائل جهانی لازم است تعادلی برقرار گردد.

اختلاف نظر در باره تربیت شهروندی نیز روایت های گوناگون از برنامه های درسی در مولفه های آموزش جهانی موضع گیری متفاوتی در زمینه شهروندی دارند.برخی تربیت شهروندی را عبارت از تطبیق منافع جهانی و ملی می دانند و برخی دیگر ارائه نگرشی در باره ماهیت وابسته به جهان معاصر را که اساس نظام آموزشی هر کشور در تربیت شهروندی تلقی می کنند اما اهداف و برنامه ها یی که در مولفه های آموزش جهانی در ایران به اجرای آزمایشی درآمده و برنامه خود را بر ساختار ویژِه ای از اهداف استوار نموده اند که تاحدودی می تواند بازتاب زمینه نظری و مفاهیم اساسی آن باشد .قسمت مهمی از کار برنامه ریزی درسی ، تحرک بخشیدن به بنیادهای نظری برنامه ها می باشد . و این حرکت تحت برنامه آموزشی جهانی در قالب یک طرح آزمایشی در سالهای 82 تا 84 در تهران با همکاری صندوق کودکان ملل متحد (یونسیف ،2004،2006) اجرا شده است .

هدفهای طرح

- بررسی توانایی تفکر سیستمی و آگاهی از نظام ها 2- کسب مهارتها و مسائل برای پذیرش دیدگاه سایرین در ابعاد برنامه درسی 3- کسب آگاهی از وضعیت جهان و مسئولیت پذیری 4- آگاهی از مسائل و مشارکت و پرورش مهارتهای اجتماعی درون و بیرون . 5- توجه به تدریجی و تداومی بودن آموزش بررسی بعد زمانی و مکانی تصمیم این طرح در برنامه های درسی و رسمی موجود در سیستم آموزش ایران – جهت دست یافتن بر اهداف کلی جهت : 6- چشم انداز ارتقاء کیفیت آموزش . 7- مسئولیت پذیری و کاربردی کردن آموزش مدرسه ای. 8- داشتن ذهنیت فرآیندی در رشد و توسعه مهارت های زندگی در دانش آموزان به تناسب مقطع تحصیلی دوره اول متوسطه . 9- متناسب در ابعاد زمانی و مکانی در غنی کردن محتوای درسی. 10-ایجاد نگرش در دانش آموزان برای رشد فرهنگ جامعه و احترام متقابل به سایر فرهنگها.

اهداف کلی درراستای شناخت آنچه که درحال حاضر با آن مواجه هستیم می خواهیم بدرستی جهت بهبود وضع موجود حرکتی بکنیم لازمه کار شناخت مسائل و موضوعات و محتوای تمامی نگاشته هایی که درمقطع مورد نظر لحاظ شده است و چنانکه از آنها برای استفاده و به چالش کشیدن دانش آموزان و توانمندیهای آنان می خواهیم بهره لازم ببریم باید تفاوت ها و تشابهات را ارج نهاده وهرکس را در حد توان انتظار شکوفایی داشت اگر شناخت از واقعیت موجود با درنظرگرفتن تمام مولفه ها درمیان محیط های آموزشی از معلم ، فضای آموزشی و امکانات و سایر مواردیکه تاثیر گذارهستند داشته باشیم درتعریف اهداف کلی با چشم انداز واقع بینانه و با برنامه بسیار منسجم و حتی در بدو ورود دانش آموز به آن مقطع انتظارات نیز تعریف می گردد و محتوای کتابها دررابطه با مسائل و موضوعات مولفه های آموزش جهانی با رویکرد جهانی نیز مورد ارزیابی قرار می گیرد وفراگیر نیز با دیدی وسیع و شناسایی نقاط ضعف وقوت ، خود را با الگوی خوب منطبق نموده و ما هم به عنوان کسی که برای آن دانش آموز مفاهیمی را منتقل می کنیم انتظار داریم که درمسیر حرکت به سوی مقاطع بالاتر سیر منطقی را درپیش گرفته و با حمایت و هدایت صحیح آنگونه که می خواهیم برای جامعه فردای خود افرادی بسیار دورنگر و تربیت یافته درست را تحویل داده و خود نیز از عملکرد آموزشی بعنوان معلم راضی خواهیم بود که هم از لحاظ وجدانی بسیار احساس آرامش خواهیم کرد و هم از اینکه تفکرات امروز ما زیرساخت فردای آن دانش آموز خواهد بود.

پس با این توضیح اهداف بنده از این پژوهش این است که بتوان با برنامه ریزی واقعی در حد امکانات و توانمندیهای موجود یک ماحصل خوب از کارکرد خود داشته باشیم .ما با شناسایی و بررسی برنامه ها و اهداف در هر روشی یا حرکتی می توان در برنامه های درسی نقاط قوت را تقویت و نقاطی که روی آن برنامه ریزی درست صورت نگرفته است یا تغییر یا به گونه ای متناسب با شرایط زمان مجدداً طراحی نمود و درصورت برطرف شدن آن ضعف ها می توان مجدداً به سایر محتوا تسری داد . امیداست که خداوند یاری دهد ما هم نقشی درراستای این اهداف داشته باشیم

اهداف جزئی

شاید با نگاه بسیار محدود می توان هر برنامه ای را اجرا کرد ولی هرحرکتی به قول گفته افلاطون : طولانی ترین سفر با قدم اول شروع می شود پس بی مناسبت با موضوع نیست که ما باید با برداشتن قدمهای اولیه راه را به آرامی هموار نموده تا بتوان برنامه های میان مدت و با گذشت زمان و گرفتن نقایص برنامه ، گامی برای برنامه بلند مدت برداشت . اهداف جزئی روزنه ای برای روشنایی بیشتر می باشد اما همین روزنه برای کسی که درتاریکی بسرمیبرد خورشیدی است که می تابد پس اهداف جزئی عبارت از این خواهد بود تا مواردذیل مورد بررسی قرارگیرد.

دربیان مولفه های آموزش جهانی و تحلیل آن در کتاب های درسی دوره اول متوسطه نیازمند تشکیل کارگروهی که دانش آموزان بتوانند با همفکری و بیان واقعیت های زمان خود مساله را حل نمایند واین امر کمک خواهد کرد هم از مشارکت دانش آموزان در برطراحی و تدوین برنامه کمک بگیریم و نقش واهمیت موضوع را نیز با آنان در میان بگذاریم و همین امر یک حرکت نو در راستای این چشم انداز خواهد بود که می توان از دانش پذیران نیز استفاده کرد و از یک طرف ضمن مشارکت دانش آموزان و با آنان به صورت گروهی نظرخواهی کردن و گروهی کارکردن آنها را مورد سنجش وارزیابی قراردهیم .

دریک برنامه ریزی آموزشی می توان دانش آموزان مقطع اول متوسطه را مورد ارزیابی قراردهیم مبنی براینکه آنان یاد بگیرند که چقدر از نظرات سایرین نیز می توانند استفاده کنند و نظرات سایرین را در برنامه های خود لحاظ نمایند. پی بردن به دیدگاه آنان باعث خواهد شد تا میزان شناخت دانش آموزان را از مولفه های آموزش های جهانی مورد بررسی قرار دهیم . میزان توانمندی دانش آموزان دراستفاده از واژه های بین المللی را مورد ارزیابی قراردهیم . چقدر دانش آموزان با حفظ فرهنگ ملی از دیدگاه فراملی استفاده می نمایند .

 

آموزش در نظام های جهانی اینگونه عنوان شده است ، ایده ای است که در پی بروز برخی مشکلات اساسی در زندگی بشر بعنوان راه حل مطرح گردیده است . تجربه بحرانهای اجتماعی ناشی از توسعه صنعتی نظیر اشتغال ، مسکن ، مهاجرت ، نابرابری ، فقر و گرسنگی بحران جمعیت و غیره سبب شده است تا مربیان و متفکران تعلیم وتربیت همچنین فعالان اجتماعی و نهادهای بین المللی ایده های مختلفی برای آموزش جهانی مطرح کرده اند . برنامه مطالعات جهانی ، تربیت چند فرهنگی مدرسه سبز ، آموزش برای صلح ، آموزش توسعه و بالاخره آموزش جهانی نمونه هایی از این ایده ها هستند .دراین راستا برنامه ها و ابعاد مولفه های آموزش جهانی به عنوان یک پیشنهاد اصلاحی برای برنامه درسی ، از سوی آقای دیوید ادوارد سلبی و با کمک یونیسف به برخی از کشورها از جمله ایران پیشنهاد شده است .

معنای آموزش جهانی ، مفاهیمی که دربرنامه آموزش جهانی بکارگرفته می شود مضامین مورد تاکید در برنامه درسی ، انتخاب فعالیت ها و فرصت های یادگیری و غیره تعیین کننده است . تفسیر از آموزش جهانی نیز بر انتظاراتی که از معلم داریم نکاتی که برآنها دربرنامه درسی تاکید می کنیم در گزینش های ما درمیان فرآیندهای آموزشی و چگونگی تربیت معلم تاثیر می گذارد ( بگلر ، 1993) ریشه های تاریخی یا حتی فلسفی ، روایت های گوناگونی از آموزش جهانی وجود دارد این روایت ها سبب می شود تغییر آموزش جهانی با مشکل مفهومی بسیار مهمی مواجه گردد.(پایک ،2000)

مشارکت فعال شاگردان در بازار جهانی سبب می گردد و برخی آن را به معنای بازنگری و دگرگونی محتوا ، سازمان و هدف مدرسه درکل تلقی می کنند . برخی ، رسالت تعلیم و تربیت را آشنا نمودن یادگیرندگان با مسائل جهانی و روابط بین الملل می دانند و آموزش جهانی را بعنوان انتخاب و گنجاندن برخی مسا ئل جهانی در برنامه درسی دوره دبیرستان تلقی می کنند ( هیتر ، 1980) بعضی رسالت تعلیم وتربیت را مطالعه موضوع جهانی نظیر امنیت ، عدالت اجتماعی ، کیفیت زندگی ، صلح و ثبات در آینده وغیره دربرنامه درسی تلفیقی یا فرا رشته ای یا بین رشته ای می پندارند که در برنامه های درسی آشکار یا حتی پنهان جریان می یابد ( لوینس، 1992)

 

همچنین بعضی معتقدند مولفه های آموزش جهانی در اصطلاح رایج به ادراک وابستگی متقابل معطوف است و درواقع تلاشی جهت توسعه بردباری صلح ، دوستی وعدالت محسوب می شود. (علااالدین، 1989). دیوید سلبی " یکی از مولفه های آموزش جهانی را تبلور تربیتی یک الگوی نظام دار ، کل نگر وبوم شناسانه ذمی داند که برای ماهیت ، اهداف ، فرآیند یادگیری و کارکرد تمام بخش های آموزش وپرورش استلزاماتی همراه می آورد ( سلبی ،1999). پس بدون شک تعدد دیدگاهها به آموزش جهانی ناشی از تنوع پایگاه نظری یا اهداف اجتماعی است چنانچه برخی گفته اند ، مرزهای ملی مانع از آموزش جهانی است و آموزش جهانی درگروه حذف مرزهاست (والگر ،1986 )

بنابراین طرح دیوید سلبی و همفکران ، ریشه های آموزش جهانی را می توان درجریان های تربیتی نظیر آموزش توسعه( آموزش توسعه ای ) جستجو نمود. مطالعات مولفه جهانی به مطالعاتی گفته می شود که جهان موضوع تحقیق آن است و ممکن است به صورت بین رشته ای و کل نگر از موضوعات مجزا باشد ولی هرگز یک واحد منفک در برنامه درسی را تشکیل نمی دهد . اصول سازمان دهنده مطالعات جهانی عبارت از : توجه به فرهنگها و جوامع دیگر غیر از جامعه یادگیرنده توجه به مسائل بزرگتر از جامعه یادگیرنده ، توجه به ارتباط متقابل نهادها ، وقایع و غیره در ورای مرزهاست . رویکرد مطالعات جهانی جریان های تربیتی دیگری همچون آموزش توسعه ، تربیت حقوق بشر ، آموزش صلح ، تربیت محیطی ، تربیت چند فرهنگی، تربیت سیاسی و تربیت ضد نژاد پرستی درتکوین برنامه آموزش جهانی موثر بوده اند . رویکرد مشارکتی و فعال جهت شکوفایی استعدادها را باید رواج داد ، تقویت محیط های یادگیری و بهره گیری از روشهای گوناگون یادگیری همچنین ترویج برنامه های تلفیقی آموزش های پایه ، تعامل و همکاری درسطح ملی ، منطقه ای و بین المللی است ( دلور ، 1998).

درهرصورت مولفه های آموزش جهانی از برنامه های اساسی یونیسف برای اصلاح یادگیری پایه تلقی می شود ، اهدافی که برای این اصلاحات معرفی شده اند عبارتند از یادگیری و یادگیری حل مسئله ، همچنین محتوای مورد نظر این برنامه شامل مطالعه و تفکر درباره جنگ ، صلح ، محیط زیست ، فقر ، ثروت ، ایدز، سلامت جهان ، حقوق بشر براساس رویکرد به جهان همچون کل یکپارچه تعلیم وتربیت رسالت پرورش شهروندان جهانی را برعهده می گیرد کسانی که به مردم با فرهنگ ها ، عقاید و نگرشهای مختلف احترام می گذارند ( پایک، سلبی، 1999)

 

رویکرد مولفه های آموزشی جهانی به تغییر یا نوعی نقش تاثیر گذار برای آدمی همراه است . کاربرد مفهوم تغییر در چشم انداز مولفه هایی آموزش جهانی با هدف توجه به آینده تاکید دارد اندیشه ها ، برنامه ها و اعمال ما آن را شکل می دهند و شکل دهی به آینده در گرو آگاهی مشارکت و فعالیت منظور می گردد . چون تصمیمات و رفتار ما آینده را تعیین می کند درتمام سطوح انواع متنوعی از نگرش آینده گرایان از آینده های جایگزین وجود دارد . بنابراین ارزشها و اولویت های هرکس شامل سه آینده ، محتمل ، آینده ممکن و آینده مطلوب است . تعلیم وتربیت همچون یک نهاد اجتماعی از این چارچوب های ذهنی و اجتماعی متاثر است وحتی به عنوان بستر انتقال و تولید علم از رویکرد تقلیلی آن تبعیت می نماید . رواج رویکرد تفکیلی وروش شناسی تقلیلی درتعلیم وتربیت تاکنون درمعرض انتقادات بسیاری واقع شده و روندهای اصلاحی متنوعی دراین زمینه ارائه گردیده است .از جمله هدف در آموزش جهانی را می توان پاسخی به نواقص تربیت رایج از جهت پیامدهای رویکرد تفکیکی و توسعه نگرشی ویژه نسبت به طبیعت ، نقش جنسی ، تفاوت نژادی وغیره دانست . اساساً برنامه ها و اهداف و ابعاد آموزش جهانی جلوه تربیتی دیدگاه کل گراست و آموزش جهانی همچون ابزاری برای مقابله فرهنگی با رویکرد تفکیکی و روش شناسی تقلیلی و ماشنیسم ، بیان تربیتی یک الگوی کل نگرانه است ( سلبی ،2001 ).

چالش های جهانی آموزش وپرورش درقرن بیست ویکم را میتوان ناشی از دیدگاههای نو و به کارکردهای آموزشی و پرورشی دانست این دیدگاه ها قطعاٌ رویکردهای متفاوتی را به مشکلات آموزش وپرورش ایران و توانمندیهای آن اضافه و موضوعات گوناگونی را مطرح می سازند .مباحثی که هم میان پژوهشگران و اندیشمندان آموزش و پرورش درسطح دانشگاهها و مراکز پژوهشی مطرح می باشد . رویکردهای برآمده از عصر جدید ارتباطات و فنآوری هایی در تعلیم وتربیت از جمله دیدگاه حداکثری مبتنی بر خود یادگیری و چگونگی یادگیری ، فرآیند مدار و مستقل موجب حرکت تدریجی درباز تعریف مفاهیم اساسی تعلیم وتربیت شده است . برای مثال ، ازبین رفتن مرز بین دولت ها ی ملی و جامعه جهانی، بین فرهنگ ملی و خرده فرهنگ های تشکیل دهنده آن ، بین مدرسه و جامعه محلی ، بین خانه و مدرسه ، بین آموزش و موسسات یادگیری ، بین آموزش رسمی و غیررسمی ، بین برنامه درسی از قبل تنظیم شده و انتخاب های افراد بین شاگرد ومعلم ، بین والدین و فرزندان آنها ، بین انسان وماشین و حتی بین رشته های مختلف موجب شده تا چالش های عمده ای در آموزش ایجاد شود که به منظور برخورد با آنها و انطباق با تغییرات پیش آمده ، برنامه ریزان ومربیان آموزشی بایستی گام های اساسی بردارند . از مطالعه وضعیت موجود در آموزش و پرورش کشورمان می توان دریافت که درطول سالیان گذشته ، تلاش موفقیت آمیزی برای شناسایی این چالش ها و مقابله با آنها به عمل نیآمده و اگر هم کاری صورت گرفته جامع و کامل نبوده و نظام آموزشی کشور ، کماکان به روش سنتی خود اداره می گردد.

رویکردهای نوین از تحولات علمی وفنآوری های جدید به ویژه آی تی سی و آی تی نشاًت می گیرند که این تحولات زمینه را برای ظهور دیدگاه های نو هموار کرده و آنها را فراتر از مرزهای ملی ودرچارچوب جهانی مطرح می سازند . عمده ترین چالش هایی که نظام آموزش وپرورش ما را درآینده با آن روبرو خواهد کرد تبین و سرانجام راهبردهای آموزشی لازم برای برخورد با این چالش ها خواهد بود (صبوری، 1389). جهان امروز از کشورهای متعدد گوناگونی تشکیل شده که هریک به سبب تاریخ خاص خود از فرهنگ و زبان متفاوتی برخوردار است واین تنوع و گوناگونی ، گاهی امکان زندگی مشترک انسانها در کناریکدیگر را دشوار می سازد ، چرا که زبان صرفاً ابزار برای برقراری ارتباط نیست ، بلکه جهان بینی افراد ، قوه تخیل آنها و روش انتقال دانش را نیز بیان می کند (پیام یونسکو، 1379) .

 

انتقال یک مفهوم از فرهنگی به فرهنگ دیگر، همواره مستلزم چالش تغییر از یک نظام فکری به نظام فکری دیگر است واین نظام های فکری غیرقابل مقایسه می توانند منبع متقابل عدم ، درک ، سو، تفاهم وحتی تحقیر وبی اعتنایی افراد واقوام به یکدیگر شوند (ماتسورا 2000). در دنیای امروز عقیده بر این است که باید تفکر جهانی داشت و به صورت محلی این تفکرات جهانی را پیاده کرد این امر می تواند به معنای بومی سازی تفکرات و اندیشه های جهانی نیز تلقی شود .پس دربیان اهداف و ابعاد آموزش جهانی که خود پدیده ای نسبتاً جدید و هر چند تاثیرات مهمی بر افراد و جوامع دورافتاده ترین بخش ها دارد . در ایران نیز همایش های متعددی دراین راستا برگزارشده که بسیارمفید بوده ، بر حوزه فرهنگ و به شکل عام بر تعلیم و تربیت به شکل خاص تاثیر گذار بوده است. توانایی زندگی کردن ، فهمیدن وارزش گذاردن بر تفاوت های فرهنگی یکی از ارزشمندترین درس های آموزش و پرورش است که دردیدگاه جهانی می توان آن را برآورده ساخت (ساندران ، 2001)

امروزه بحران محیط زیست یک مسئله در جهان تلقی شده و آنچه بعنوان عوامل تهدید کننده محیط زیست انسان مطرح می شود بسیارند از جمله افزایش آلودگی ها، کاهش منابع طبیعی نظیر جنگلها ، افزایش جمعیت ، نابودی لایه اوزن و .... معهذا این مسئله که نسبت آموزش وپرورش با بحث های زیست محیطی چیست ؟ و آموزش محیط زیست از کجا و چه زمانی باید آغاز شود ؟ جایگاه این آموزش ها درمدرسه ودرکلاس درس کجاست ؟ مشکلات محیط زیست موضوع هایی هستند که نیاز به آموزش را بیشتر ساخته و مسئولیت های بیشتری را برای نظام آموزش وپرورش به همراه آورده است . کشورهای پیشرفته با برنامه ریزی به هنگام سعی کرده اند این آموزش ها را به خانواده ، مدرسه و کلاس درس بیاورند ( سرکارانی، 1382).

بررسی زمینه های مولفه آموزش جهانی فرآیند محوری را می توان در پراگماتیسم ، جنبش تربیتی پیشرو و ایده های طبیعت گرایان قرن هیجدهم به ویژه روسو یافت . روسو گسترش توجه به طبیعت کودک نیازها و استعدادهای او را مطرح نمود از این طریق بیش ازدیگران فرآیند تربیت را بیشتر از محصول آن مورد توجه قرار داد . "آموزش وپرورش چون یکی از بنیادهای زندگی اجتماعی ، همواره وحتی در جامعه های آغازین به گونه ای درکار بوده است . زیرا انسان از یک سو متفاوت با دیگر جانوران که بنا به سرشت ، توانایی برآوردن نیازهای خود را دارند تنها برکارهایی تواناست که آموخته باشد و ازسویی دیگر تنها از راه آموزش است که می تواند دانسته های خود را به آیندگان بسپارد از این رو ، وابستگی آموزش و پرورش با سازمان و فرهنگ یک جامعه تا بدان حد است که می توانیم بگوییم به هرنسبت جامعه ای به پایه والاتری از فرهنگ رسیده باشد نقش آموزش وپرورش نیز درپایه ای برتراست .

 

در باره موضوعات مختلف از دیدگاه ازفیلسوفان دوران باستان که درباره آموزش وپرورش سخن گفته ، ارسطو است باآنکه دراین دوران زمینه اندیشه نو نیاورده ولی ازآنجا که تاثیرش در دوره های بعد بسیار و گاه بسی بیش از افلاطون بوده است . پس با ذکر مورد بالا به این نتیجه می رسیم که آموزش نقش اساس در روند تربیت و تعلیم داشته است که ارسطو به مدت سه سال تعلیم اسکندرمقدونی را برعهده گرفته است هرچند تاثیر استدلال وآموزش درهمه جا یکسان نیست اما بر روان تربیت شونده و روی عادت افراد تاثیر گذار است . ازدیدگاه تربیتی هربارت که یادآورآموزش سقراط و افلاطون درباره پیوند دانش و فضلیت و یا اندیشه وکرداراست اودرباره این پیوند که به تعبیری همان آموزش است و تربیت می گوید . آموزش ، محتوای ذهن را می سازد و تربیت ، منش را ، اما اگر اولی نباشد و دومی هم نخواهد بود این اصل بنیادی آموزش وپرورش است( نقیب زاده ،1388).

 

خرید و دانلود فوری این فایل

قیمت : 39000 تومان





فروش ویژه پنج فایل دلخواه

آیا فایل های بیشتری نیاز دارید؟ ... آیا تخفیف می خواهید؟ ...

با پرداخت حق اشتراک به مبلغ 64000 تومان فایل های دلخواه خود را از این سایت دانلود کنید.

با پرداخت 64000 تومان حق اشتراک: تعداد 5 فایل دلخواه خود را از بین همه فایل های سایت انتخاب و دانلود کنید:

 

فایل های سایت عبارتند از:

 فایل مبانی نظری روانشناسی و مدیریت و... با لیست منابع

فایل مقالات پیشینه تحقیق با لیست منابع

فایل word مقالات بیان مسئله با لیست منابع

فایل word پروپوزال های باکیفیت و عالی با لیست منابع (عنوان همه پروپوزال ها)

و فایل های پاورپوینت و ...

فایل های تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 برای خرید حق اشتراک کلیک کنید...


نکته مهم: با خرید حق اشتراک تا یکسال فرصت دارید با ارسال شماره تراکنش به ایمیل زیر ده فایل را دریافت کنید.

اگر مشکلی در دریافت فایل داشتید ایمیل بزنید:

iranprojhe@gmail.com

یا در ایتا پیام بدین. ارسال مستقیم پیام در ایتا

کد فایل را حتما بفرستید

یا