موارد استفاده : تحقیق و آموزش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 76 صفحه
شماره فایل : 766 mg
به طور خلاصه هر یک از نظریهها مبنایی را برای توجیه توسعه مهارتهای زندگی فراهم میکنند. در زیر نمونههایی از نظریههای یادگیری و دلالتهای آنها بر آموزش مهارتهای زندگی آورده شده است. نظریه یادگیری اجتماعی پایه مطالبی که در آموزش مهارتهای زندگی به کار برده میشود، اطلاعاتی است که از نحوه یادگیری کودکان و نوجوانان از طریق مشاهده رفتار دیگران و پیامدهای آن به دست میآید و در واقع مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی(بندورا) (1977) میباشد.
وی اعتقاد دارد که انسان موجودی اجتماعی است و رفتار او باید در پرتو روابط اجتماعی بررسی شود. از نظر بندورا یادگیری مشاهدهای، نوعی یادگیری شناختی است که فرآیندهای توجه، نگهداری، تولید و انگیزش را دربر میگیرد. بندورا معتقد است که بسیاری از رفتارهای بهنجار و نابهنجار مانند کشیدن سیگار، مصرف مواد و الکل بدان طریق آموخته میشوند. همچنین در نظریه یادگیری اجتماعی(خودکارآمدپنداری) نقش مهمی در عملکرد افراد دارد.
خودکارآمدپنداری درباره توانایی فرد برای انجام موفقیت آمیز تکالیف خاص در موقعیتهای خاص دلالت دارد(ادیب، 1385). یکی از دلالتهای این نظریه به افزایش خودکارآمدپنداری مربوط میشود. بندورا معتقد است خودکارآمدپنداری را میتوان به شیوههای گوناگون تقویت کرد یا به دلیل عدم توجه به برخی اصول تربیتی و آموزشی آن را تضعیف نمود. دومین دلالت نظریه یادگیری اجتماعی بر اساس فرآیند یادگیری(یادگیری مشاهدهای) است. این نظریه به روشهای آموزش مهارتهای زندگی مربوط میشود. روشهای آموزشی همچون ایفای نقش و نمایشی که در آنها تأکید بر مشاهده عینی یا تصویری است در یادگیری بسیاری از مهارتهای زندگی مؤثرترین روشها به شمار میآیند(همان منبع).
بر اساس این نظریه، یادگیری فرایند فعال و مبتنی بر فعالیت یادگیرنده است که از طریق مشاهده رفتار دیگران و پیامدهای آن حاصل شده است. عمدهترین دلالت این نظریه به روشهای آموزش مهارتهای زندگی مربوط میشود. روشهایی که در آنها تأکید بر مشاهده عینی است و در آن فراگیران در جریان یادگیری و آموزش فعالانه شرکت میکنند، میتواند در یادگیری بسیاری از مهارتهای زندگی مؤثر باشد. این روشها شامل مشاهده، ایفای نقش، آموزش همسالان و آموزش عادی میباشد( PAHO، 2001: 16).
چنین فرض شده است که این باورها، اعمال انسانی نظیر انتخاب هدف و فعالیتهای خاص، میزان مقاومت و تلاش در برابر مشکلات را تحت تأثیر قرار میدهد و آن نیز به نوبه خود بر یادگیری و عملکرد تحصیلی، سازگاری عاطفی و مدیریت اضطراب و استرس اثر میگذارد(مرتضوی،1383).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.