ما زندگی خود را کنار والدین آغاز می کنیم. انسان موجودی است که در خانواده، با فرهنگ و تمدن میشود و هنجارها و ارزش های محیط خود را فرا می گیرد.
ما زندگی خود را کنار والدین آغاز می کنیم. انسان موجودی است که در خانواده، با فرهنگ و تمدن میشود و هنجارها و ارزش های محیط خود را فرا می گیرد. در دیدگاه روانکاوی ، فنیکل معتقد است که مادر اولین جزء محیطی است که هر فرد با آن رابطه برقرار می کند. از این رو مادر اولین پایگاه شکل گیری تصویرها و باورهای کودک در مورد محیط پیرامونش است. در این دیدگاه والدین کودک هر کدام بخشی از یک سیستم پیچیده و پویا به حساب می آیند و دارای تاثیر متقابل هستند. به عبارت دیگر مادر و کودک با هم رابطه زیستی- روانی دارند در مکتب روانکاوی کودک در هنگام تولد فقط یکی از بنیادهای شخصیت خود را به نام نهاد به همراه دارد.
سپس در تعامل با محیط (که پدر و مادر و همشیران بخشی از آن به حساب می آیند) ، در اجزای بنیادی شخصیت وی ، یعنی خود و فراخود شکل می گیرد. طی مراحل رشد ، بحران های گوناگونی برای کودکان پیش می آید که والدین واکنش های متفاوتی نسبت به آن ها اتخاذ می کنند که تاثیری قطعی بر سلامت روان شناختی کودک دارد (علیزاده ،1380).
اریکسون تعامل والدین_فرزند را بیشتر از بعد روانی_اجتماعی مطالعه می کند و از نظر او رشد روانی_اجتماعی انسان از همان روز نخست شروع می شود. اریکسون، تولد تا یک سالگی را مرحله اعتماد در مقابل عدم اعتماد نام می نهد. اگر کودک به محیط به خصوص مادر اعتماد کند ، محیطی اساسا ایمن و رضایت آمیز برای او شکل می گیرد. در این محیط مادر پاسخ گویی مطمئن و امن برای نیازهای کودک است و به او کمک می کند تا به دنیا و زندگی اعتماد داشته باشد.امید، مایه و انگیزه اصلی زندگی در این مرحله شکل می گیرد. در مرحله بعدی تحول روانی_اجتماعی، تعامل کودک با مادر و حتی با پدر بیشتر می شود (احدی،1381).
در دیدگاه روان شناسی شناختی نیز والدین ، پایگاه شکل گیری و تحول فرآیندهای روان شناختی کودک به شمار می آیند. برای مثال بل معتقد است پایداری شخص ، از احساس امنیت دلبستگی کودک به مادر ناشی می شود. او در پژوهش خود دریافت که بین امنیت دلبستگی و پایداری شخص در کودک، رابطه معناداری وجود دارد. بل اظهار می کند که پایداری شخص بسیار تحت تاثیر رفتار مادر است در حالی که پایداری شیء چنین وضعیتی ندارد (علیزاده ، 1380).
در دیدگاه بوم نگری انسان در محیط و متن زندگی اش بررسی می شود. از بین روان شناسان معاصر آلفرد آدلر (1925) را شاید بتوان اولین کسی دانست که اصرار اشت انسان موجودی منفرد نیست و در متن اجتماع زندگی می کند. برنر (1998) تحول انسان را در محیط بررسی می کند و بر تاثیر رفتار و باورهای او تاکید می ورزد (برک، 2008). بر اساس پژوهش های انجام شده، 94 درصد از روانشناسان و روان پزشکان در جلسه های درمانی خود حضور والدین را در کنار کودک لازم می دانند (علیزاده ، 1380).