قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 93 صفحه
کد فایل: mb 441
تئوری های متفاوتی در این خصوص وجود دارند. تئوری جدا بودن ذهن از هیجانات، میراث فلاسفه های اخلاقی غرب به خصوص افلاطون و دکارت می باشد، این افراد بیان کردند که هیجانات از نظر اخلاقی در مرتبه ای پایین تر و در نتیجه محتاج تنظیم به وسیلۀ ذهن می باشند (چمبرز و همکاران، 2009)، اما ارسطو و هیوم هیجانات را در روشنی مثبت تری می دیدند و آنها را کمتر محتاج تنظیم های سخت به وسیلۀ ذهن میدانستند (گراس، 1998). سنت روان کاوی یک عامل مهم برای مطالعات حاضر در مورد تنظیم هیجانی است، این سنت از فروید سرچشمه می گیرد
. گراس بیان می دارد که فروید بر دو نوع تنظیم هیجانی در مورد اضطراب تأکید می کرد، اولی تنظیم اضطراب هایی که مربوط به «من» هستند و بر پایۀ واقعیت می باشند، دوم تنظیم اضطراب هایی که مربوط به «نهاد» و یا «فرامن» هستند؛ مکانیزم های دفاعی «من» به فرایندهایی میگویند که هر دو نوع این اضطراب ها را تنظیم می کنند. بنا به گفتۀ گراس (2002، a)، منشأ مطالعه در بارۀ تنظیم هیجانی، مربوط به بیش از یک قرن پیش به تئوریسین های روان کاوی در بارۀ دفاع های روانی (فروید 1946) است.
دومین مرحلۀ منشأ مطالعه در بارۀ تنظیم هیجانی به استرس و سنت انطباق (لازاروس 1966) برمی گردد. امروزه کار روی تنظیم هیجانی کودکان (تامپسون 1991) و بزرگسالان (گراس، 1998) ادامه دارد.
ادامه دارد ...