خصوصیاتی مثل میزان مسئولیت، تنوع وظایف، مرتبه و شان در محل کار، مسئولیت اجتماعی و جایگاه شغل در محل کار، ویژگی هایی است که ارضا کنندگی شغل را ذاتاً تحت تاثیر قرار می دهد. مسلماً هر شغلی که از ارزش ذاتی بیشتر، استقلال و خودکفایی زیادتر، تنوع و باز خورد مستقیم و مناسبتری برخوردار باشد، افراد را برای انجام دادن بهتر کارهایشان بیشتر تحریک می کند(قمری و همکاران، 1391).
انگیزش کارکنان بر بهره وری و عملکرد هر سازمان، رضایت شغلی افراد و نحوه انجام وظایف تأثیر می گذارد. از طرفی تقویت و شناخت عوامل تأثیر گذار بر انگیزش، باعث برانگیخته شدن حس خلاقیت و نوآوری در کارکنان می شود(گمینیان، 1383).
افراد با انگیزه زیاد اغلب عملکردهای بهتری از سایر افراد دارند. لذا همواره باید ارضای نیاز کارکنان به طور ذاتی فراهم شود و به عبارتی دیگر، ماهیت کار انگیزشی باشد(3). کنکاش در مسأله انگیزش پاسخ چراهای رفتار آدمی است. چرا انسان کار می کند، چرا بعضی افراد بسیار فعال و برخی کم کارند، علت علاقه به شغل و بی علاقگی به کار چیست، این سوالات و بسیاری دیگر همه با موضوع انگیزش در ارتباطند و پاسخ به آنها در انگیزش و انگیزه های کارکنان خلاصه می شود(الوانی، 1385).
دارا بودن انگیزه کار در جهت دهی به انگیزه های سالم یکی از ضرورت ها در کاربرد صحیح منابع انسانی است. بررسی شیوه های رفتار کارکنان، خواسته های افراد از مشاغلشان، چگونگی رضایت آنها و مسائلی از این قبیل، اذهان را به طرف مسئله انگیزش افراد جلب می نماید. نیروی انسانی کارآمد، امروزه به گونه ای است که اگر نیازهای واقعی او کشف و شناسایی نگردند و بموقع به آن نیازها پاسخ داده نشود، احتمال کناره گیری او از شغل وجود خواهد داشت. لذا طراحان و برنامه ریزان هر شغل بایستی در جستجوی یافتن عوامل انگیزشی باشند، تا بتوانند با توجه به آن افراد را به سمت فعالیت و کارایی بالاتر راهنمایی نمایند(حقیقی، 1388).
بنابراین نظر به حساسیت و اهمیت وظیفه و کارکرد شغل معلمی و مراکز آموزشی در جامعه، ضرورت طراحی مشاغل به گونه ای انگیزشی و چالشی کاملاً احساس می شود. مشاركت به عنوان یكی از ابزارهای حیاتی است كه در زندگی انسان ها همواره مورد توجه بوده است. زندگی در اجتماع بر پایه مشاركت استوار بوده چرا كه پیش بینی و تصمیم گیری در زمینه راه های رسیدن به اهداف به صورت گروهی، منجر به راه حل هایی منطقی تر و مطمئن تر می شود. در جنبه های الهی و مذهبی مشاركت در فعالیت های عبادی مورد تأكید قرار گرفته است و در جنبه های اداری و سیاسی به عنوان ابزاری نیرومند مورد توجه است.
در مفهوم مشاركت دو نكته نهفته است كه اندیشه ی برابری ارزش انسان ها یكی از اساسی ترین و بنیادی ترین نكات آن است و اندیشه دیگر نهفته در آن، به مشاركت به عنوان یك فراگرد اشاره می كند كه از طریق آن كاركنان به دگرگونی هایی دست می یابند و خود را جزئی از تحولات به شمار آورده به آن تعهد و دلبستگی دارند و موجب گسترش پیوند میان افراد و افزایش اعتماد می شود و زمینه برای مردم سالاری و خود فرمانی فزونی می یابد.
منظور از مشاركت كاركنان كلیه ی اقداماتی است كه میزان نفوذ و مسئولیت كاركنان را در فرآیند تصمیم گیری از طریق نمایندگی مناسب در سطوح مختلف سازمان افزایش می دهد و هدف از آن نیز این است كه از طریق دخالت دادن كاركنان در فرآیند تصمیم گیری از میزان برخوردها و تعارضات موجود بین مدیران و كاركنان كاسته شود و طرفین كار با داشتن حق و فرصت مساوی برای تبادل نظر و تصمیم گیری درباره ی مسائل سازمانی، خود را متعلق به گروه واحدی بدانند كه در جهت تحقق هدف های مشترك فعالیت می كنند(زاهدی، 1369).
می دانیم که انسان ذاتاً مشاركت جو بوده و زندگی جمعی منوط به مشاركت می باشد و برای زندگی اجتماعی مشاركت امری اجتناب ناپذیر است كه این خصوصیت در سازمان ها ضروری میباشد چراكه مشاركت هم نیازهای افراد و هم نیازهای سازمان را در جهت تحقق اهداف آن تأمین می كند از جمله این سازمان ها می توان مدارس را عنوان كرد كه نیاز مشاركت در آن لازم و امری ضروری می باشد كه این امر می تواند از طریق تشكیل شورای معلمان در مدارس تحقق یابد(عسکری، 1389).
مشاركت در آموزش و پرورش زمینه ی تمرین و كسب آمادگی و تجربه ی لازم برای انجام مشاركت های وسیع تر در عرصه های بزرگ اجتماعی و سیاسی را فراهم می آورد. به بیان دیگر همواری راه دشوار توسعه سیاسی و مشاركت های همگانی را باید در تلاش برای ایجاد در زمینه های فرهنگی و بطور خاص آموزش و پرورش جستجو كرد. به زعم اهمیت مشاركت معلمان در تصمیم گیری های مدرسه و انگیزش شغلی در آن پژوهشگران كشور ما كمتر به این مهم پرداخته اند.
بنابراین بر پایه آنچه بیان شد، در یک جمع بندی کلی می توان گفت مشارکت دادن کارکنان در فرایندهای تصمیم گیری، از طریق پیوند جویی گروهی و همانند سازی با روحیه ها و خط و مشی های سازمانی، باعث تقویت انگیزش شغلی بین کارکنان می شود.
از طرفی وزارت آموزش و پرورش با درك نقش و تاثیر عمیق مشاركت نیروی انسانی در اداره امور مدارس و همچنین نقش نظام آموزش و پرورش به ویژه در توسعه پایدار كشور، سعی نموده است با وضع قوانین و تصویب آیین نامه های مختلف در راستای سند تحول بنیادین، برنامه های توسعه و مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش، بستر مناسب مشاركت معلمان در تصمیم گیری های مدارس را بیش از گذشته فراهم آورد. چنانكه در فرازی از مقدمه آیین نامه اجرایی مدارس مصوب ششصدو پنجاه و دومین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش (1379) آمده است:
«تحقق اهداف متعالی آموزش و پرورش و لزوم توجه به روحیات و ویژگی های نسل جوان، تفاوت های ناشی از شرایط جغرافیایی و محیطی و محدودیت منابع و امكانات، ایجاب می كند كه ادارة امور مدارس مبتنی بر افزایش قدرت تصمیم گیری، استقلال نسبی، انعطاف پذیری و روش های غیر متمركز و مشاركت جویانه باشد تا بتواند فضای عمومی مدرسه را پویا، پرنشاط و فعال نموده و توانمندیها و خلاقیت های مدیران، معلمان و دانش آموزان را به خوبی شكوفا و متجلی سازد.
بنابراین براساس مقدمه فوق و بررسی پیشینه پژوهش و مطالعه سایر پژوهش های صورت گرفته و با توجه به اهمیت موضوع، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چه رابطه ای بین میزان مشارکت در تصمیم گیری ها با انگیزش شغلی معلمان مدارس متوسطه اول(راهنمایی) ناحیه یک بندرعباس وجود دارد؟