امروزه اعتقاد بر اىن است که اگر فرد از هوش هىجانى مطلوبى برخوردار باشد بهتر مى تواند با چالش هاى زندگى مقابله کند. هىجاناتش را به طرز موثرى کنترل نماىد و در نتىجه از سلامت روانى بهترى برخوردار باشد (سىاروچى و همکاران، 2001، به نقل از نورى 1383)، از سوىى دىگر هوش هىجانى پاىىن عاملى خطر بار در ابتلا به بىمارى روانى است. اگرچه هوش هىجانى اىدهاى نسبتاً جدىد است، شواهدى وجود ندارند که رابطه هوش هىجانى را با سبک هاى مقابله و سلامت روانى وارسى کرده باشند. از زمانى که پىتر سالوى و جان ماىر تعرىف هوش هىجانى را در اواىل سالهاى 1990 صورت بندى نمودند، مدلهاى چندگانه اى از هوش هىجانى مطرح شدند. در زمىنه هاى روانپزشکى و طب روان- تنى متخصصان بالىنى و پژوهشگران ىک سازهى تقرىباً مرتبط را به مدت تقرىباً سى سال به کار برده اند که از آن تحت عنوان الکسى تاىمى (شکل در شناساىى و بىان هىجانات) ىاد شده است (سىاروچى و همکاران، 2001، به نقل از نورى، 1383).
الکسى تاىى در مقاىسه با هوش هىجانى به نحو معتبرترى تعرىف شده و داده هاى بىشترى از مطالعات وجود دارد که حکاىت از تأثىر الکسى تاىمى بر زندگى روزمره اى انسان ها داشته باشد (سىاروچى و همکاران، 2001).
آنان بر پاىة مطالعات صورت گرفته در زمىنهى آلکسى تاىمى اىن مسأله را مطرح ساختهاند که افراد داراى الکسى تاىمى نمى توانند به خوبى با دىگران ارتباط برقرار کنند ىا به خوبى با موقعىت ها مقابل کنند و نىز بىمارىهاى روانى مختلفى که همه حاصل آشفتگى هاى موجود در تنظىم هىجانات است، آنها را تهدىد مى کنند از اىن شواهدى مى توان استنابط کرد که خود آلکسى تاىمى جلوه اى از نارساىى در هوش هىجانى است (سىاروچى و همکاران، 2001، به نقل از نورى، 1383).
آلکسى تاىمى به منزلهى ىک اختلال هىجانى به مشکلاتى اشاره دارد که فرد مبتلا در شناساىى و توصىف احساسات ذهنى خود دارد (همچنان که مشکلات مطرح شده در بىماران داراى بىمارىهاى کلاسىک روان – تنى نىز وجود دارند).
در تعرىف دىگر آلکسى تاىمى با چهار وىژگى مهم مشخص مىشود: - اشکال در شناساىى احساسات - اشکال در تماىز قاىل شدن مىان احساسات روانى (ذهنى) و احساسات بدنى حاصل از برانگىختگى هىجانى - اشکال در توصىف احساسات براى دىگران - تخىلات محدود و سبک شناختى اى که بر جزئىات روىدادهاى بىرونى تمرکز دارد. ىکى از ابعاد هوش هىجانى، خودآگاهى هىجانى است. خودآگاهى هىجانى همان گونه که ماىر و سالوى (1997 به نقل از سىاروچى و همکاران، 2001، به نقل از نورى، 1383) اظهار مى دارند با دو وىژگى مهم آلکسى تاىمى به لحاظ مفهومى همپوشى دارد، اىن وىژگى ها اشکال در شناساىى احساسات و توصىف آنها براى دىگران است. لذا نقص در خودآگاهى هىجانى به ظرفىت محدود تواناىى فرد در شناخت هىجانات خود و نظارت بر آنها مى انجامد و از سوىى عدم فهم هىجانات خود که ىک بعد دىگر هوش هىجانى است باعث مى شود که فرد نتواند احساسات ذهنى خود را تشخىص داده و آن را براى دىگران توصىف کند.
با توجه به ارتباط بىن وىژگى هاى موجود در الکسى تاىمى و ابعاد تشکىل دهندهى هوش هىجانى پژوهشگران اىن گونه استدلال مى کنند که الکسى تاىمى شکل از نقص در اندازه و ماهىت هوش هىجانى فرد است (سىاروچى و همکاران، 2001، به نقل از نورى، 1383).
ابراز هىجان و پىامدهاى آن در قلمرو سلامت بحث تأثىر استرس بىش از حد بر اعضاى بدن نظىر دستگاه هاى گردش خون، دستگاه هاى قلبى – عروقى، اسکلتى – ماهىچه اى و در نتىجه به کار کردن در اىن اعضا از مباحث دىرپا و داراى سابقه اى طولانى در روان شناسى سلامت است. افراد بدگمان، خصومت ورز و تحرىک پذىر در مواجهه با روىداهاى برانگىزانندهى خشم، تنفر، خصومت و ساىر هىجانات منفى مستعد آن هستند که به شىوهى نامعقول به اىن روىدادها پاسخ داده و در نتىجه هىجانات بىش از حدى را تجربه نماىند. خصومت، عوارض زىان بارى را به صورت بالقوه مى تواند بر دستگاه هاى قلبى – عروقى وارد کند. اىن خصىصه در وهلهى اول واکنش قلبى – عروقى مفروط اىجاد مىکند. دستگاه قبلى و عروقى به روىدادهاى استرس زاى خفىف نىز واکنش بىش از حد نشان مى دهد. اىن مسأله به وىژه در موقعىت هاىى که مستلزم درگىرى و مواجههى روىاروىى با ساىر افراد است مصداق دارد.
رگهاى خونى که در حالت عادى ماهىچه هاى قلبى را تغذىه مىکنند در افراد خصومت ورز هنگام روىاروىى با وقاىع و روىدادهاى پراسترس تنگ تر مى شوند، اىن روىداد فىزىولوژىکى فشار جدى بر دستگاه کرونوى قلب وارد مى کند. برانگىختگى هىجانى که غالباً توسط افراد خصومت ورز تجربه مى شود با چربى هاىى که به جرىان گردش خون وارد مى شوند ارتباط دارند. افزاىش در مىزان کلسترول و ترى گلىسىرىدهاى خون خطر اىجاد رسوبات معروف به پلاکت را اىجاد مىکند که مى تواند کارکرد رگهاى خونى را که وظىفهى تغذىهى ماهىچه هاى قلب را به عهده دارند متوقف کرده و منجر به حملهى قلبى شوند. هنگامى که افراد خشم و خصومت را تجربه مى کنند ممکن است در مواجهه با اىن هىجانات از طرىق استعمال دخانىات، نوشىدن الکل و خوردن غذاهاى پرچربى با آنها مقابله کنند، که خود مى تواند به آسىبهاى درازمدت در زمىنهى سلامت بىانجامند. ابراز هىجان در اىن موقعىت ها مى تواند مکانىز هاى تسهىل کننده اى را اىجاد کند که ارگانىسم را در مقابل آسىب هاى مطرح شده مصون نگه دارد.
از اىن رو بازدارى هىجان در اىن موقعىت ها به وىژه در افراد خصومت ورز پىامدهاى آسىب زداىى را براى سلامت آنها در پى خواهد داشت (سىاروچى و همکاران، 2001). هورمون هاىى که در اثر فشار روحى در بدن ترشح مى شوند، وسىله اى دىگر براى نشان دادن ارتباط مىان هىجان ها و دستگاه اىمنى بدن هستند. کاته کولامىن ها (آدرنالىن و نورآدرنالىن)، کورتىزول و پرولاکتىن، و مخدرهاى طبىعى بتا آندروفىن و آنکفالىن همگى در جرىان انگىختگى ناشى از فشار روحى، آزاد مى شوند. هر کدام از اىن هورمون ها بر دستگاه هاى اىمنى تأثىرى عمىق بر جا مى گذارند.
اگرچه ارتباط هاى اىن دو نظام پىچىده اند، تأثىر اصلى آنها اىن است که هنگامى که اىن هورمون ها در خون ترشح مى شوند، کارکرد ىافته هاى اىمنى درون بدن با مشکل مواجه مى شوند، فشار روانى، مقاومت دستگاه اىمنى را حداقل به طور موقت سرکوب مى کند، احتمالاً به اىن شکل که ذخىره اى انرژى را به ضرورت هاى فورى تر اختصاص مىدهد، ضرورت هاىى که براى ادامهى حىات لازمند، اما در صورتى که فشار روحى مداوم و شدىد باشد، ممکن است اىن سرکوب طولانى شود (رابىن و همکاران، 1989، پارسا، 1380).
افرادى که دچار اضطراب مزمن، دوره هاى طولانى اندوه و بدبىنى، تنش مداوم ىا خصومت داىمى، بدگمانى سخت دلانه ىا سوءظن هستند، دو برابر ساىرىن در معرض ابتلا به بىمارى قرار دارند (بىمارىهاىى از قبىل آسم، آرتروز، سردرد، زخم هاى گوارشى و بىمارىهاى قلبى، بىمارىهاىى که هر کدام نماىانگر مقوله هاى گسترده اى از بىمارىهاى جدى است). اىن دامنهى تأثىرگذارى وسىع، هىجانهاى درمانده کننده را نىز مانند عوامل خطرسازى چون سىگار کشىدن ىا کلسترول بالا که براى بىمارىهاى قلبى خطرسازند، به عاملى خطرناک تبدىل مى کند. به بىان دىگر اىن گونه هىجانها، تهدىدى جدى براى سلامتى به شمار مىروند (پارسا، 1380).
ىادگىرى تنظىم هىجانات براى برخوردارى از سلامت بهتر روان و بدن گلمن، کرامر و سالووى (1996 ، به نقل از سىاروچى و همکاران 2001) طى ىک پژوهش آىنده نگر اىن مسأله را مورد بررسى قرار دادند که آىا باورهاى شخص در مورد خلقىات خود به وىژه باور به اىن که شخص مى تواند خلقىات منفى خود را بازسازى کند، با سلامت جسمانى ارتباط دارد؟ آنها درىافتند افرادى که نمى توانند احساسات خود را متناسب با موقعىت تنظىم کنند، از پىامدهاى سلامتى بىشترى رنج مى برند، به اىن معنى که آنها احساس استرس بىش از اندازه مىکنند و بىشتر در جستجوى کمک آموزشى و پزشکى بر مى آىند. گلمن و همکاران او استدلال مى کنند که آنها به اىن دلىل که نمىتوانند اىن احساسات را تنظىم کنند در جستجوى کمک بر مى آىند.
اىن افراد به سادگى ممکن است از نظام هاى مراقبت بهداشتى به منزلهى ىک راهبر و تنظىم خلق استفاده کنند. بنابراىن سازش ىافتگى پراسترس تا اندازه اى به اىن باور بستگى دارد که شخص در مورد ظرفىت تنظىم احساسات خود دارد. کوتاه سخن اىنکه تنظىم خلق به وىژه تنظىم خلقىات منفى به تناسب مقتضىات موقعىتى ىک بعد مه سازهى هوش هىجانى است (سىاروچى و همکاران، 2001، به نقل از نورى، 1383).
خود تنظىمى موثر به نظر مى رسد که مربوط ترىن بعد هوش هىجانى با سلامت جسمانى باشد. همچنان که گفته شد افرادى که قادر نىستند خشم و خصومت خود را مهار کنند مستعد ابتلا به بىمارىهاى قلبى هستند. داده هاى مربوط به خصومت و ارتباط آن با مشکلات قلبى – عروقى از قوت فوق العاده اى برخوردارند. به طور خلاصه نظرىه پردازان هوش هىجانى معتقدند که ىادگىرى تنظىم هىجانات در موقعىت هاى مختلف مى تواند ىکى از راهبردهاىى باشد که متخصصان خدمات مراقبت بهداشتى جهت تأمىن سلامت بهىنهى آنها در موردشان اعمال کنند (سىاروچى و همکاران، 2001).