استفاده از روش هاي حل مساله موجب افزايش اعتماد به نفس شما مي شود. وقتي شما بدانيد كه از مهارتهاي حل مساله خوبي برخورداريد، احساس توانمندي و تسلط در شما تقويت مي شود. همچنين مهارتهاي موثر حل مساله با سازگاري شخصي ارتباط دارد. افرادي كه با موفقيت مشكلات زندگي را حل و فصل مي كنند به اين واقعيت واقفند كه غلبه بر مشكلات زندگي مستلزم تلاش و كوشش شخصي است. ( دي زوريلاونزو ،1982 ) .
هر نظريه حل مساله اجتماعي بايد سه مفهوم عمده را تعريف كنند:
1- حل مساله 2 – مساله 3- حل كردن. همچنين براي نظريه، پژوهش و عمل، تمايز دو مفهوم، حل مساله و به كاربري راه حل مهم است، تعاريفي كه در زير آمده است مبتني بر تعاريفي است كه قبلا ً توسط دي زوريلاونزو(1982) و دي زوريلا و گلدفريد (1971) ارايه شده است.
اين تعريف مشخص مي سازد، اينجا حل مساله بعنوان يك فعاليت هوشيار، عقلاني پرتلاش و هدفمند مد نظر قرار مي گيرد . پيش از پرداختن مراحل و گام هاي فرآيند حل مساله توجه شما را به چند نكته مهم جلب مي كنيم :
1 – اغلب افرادي كه احساس درماندگي و ناتواني مي كنند به دليل اين است كه به طور انعطاف ناپذيري تنها از يك راه حل براي مشكلات مختلف زندگي استفاده مي كنند. وقتي اين راه حل مؤثر واقع نمي شود، آنها راه حل هاي ديگر را امتحان نمي كنند.
واضح است كه اگر ما نتوانيم چيزي را با چكش محكم كنيم، احتمالاً متوسل شدن به پتك راه حل بهتري نخواهد بود. با اين حال، وقتي ما در زندگي روزمره مان با چالشها و مشكلاتي روبرو مي شويم اغلب اين حقيقت را از ياد مي بريم ( بامگاردنر، هپن ر وآركين، 1986 ).
2 – گاهي استفاده از يك راه حل جديد و كاملاً متفاوت در برخورد با مشكلات زندگي بسيار سودمند و مؤثر است. اين امر بخصوص در برخورد با ديگران صدق مي كند. بنابراين بعد از اين هرگاه در تلاش براي حل مشكلي درارتباط با افرادديگر ناتوان شديد به يك كارغير منتظره دست بزنيد.
منظور اين نيست كه به طرز خطرناك و مضري عمل كنيد بلکه به خاطر داشته باشيد بهترين مساله گشاها كساني هستند كه خلاقانه و از زواياي مختلف به مشكل مي نگرند .
3 – حل مساله نيازمند اتخاذ رويكردي فعال و نه منفعلانه است. دو سبك مقابله اي در برخورد با مشكلات زندگي زياد مفيد نيستند، عبارتند از: پاسخ سركوبگرانه و واكنشي و شتاب زده به مسايل (هپنر، كوك، رايت و جانس، 1995 ) .