قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 25 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 857 را دانلود کنید.
اختلالات رفتاری دارای چهار نوع عمده میباشند:
• رفتار پرخاشگرانه • رفتار غیرپرخاشگرانه • تقلّب یا دزدی • نقض جدّی قوانین
بسیاری از رفتارهای مرتبط با اختلالات رفتاری ظاهری شبیه نافرمانیها و سرکشیهای معمولی دوران کودکی دارند امّا بسیار شدیدتر و جدّیتر هستند.
بیماران ممکن است نسبت به دیگران رفتار پرخاشگرانه یا قلدرمآبانه داشته باشند و با آنها وارد دعوا و زد و خورد شوند. این بیماران ممکن است تمایل به دروغگویی، غیبت از کلاسهای درس، فرار از خانه یا سوء مصرف مواد داشته باشند. رفتارهای پرخطر و بیپروا از مشخصههای بیمارانی است که دچار اختلال رفتاری هستند(سیف نراقی و نادری، 1380). برخی عوامل در ایجاد اختلال رفتاری نقش برجستهای دارند. این عوامل شامل تعارضات در محیط خانوادگی کودک از جمله بهرهکشی، بیتوجهی، مشکلات زناشویی والدین و اعتیاد آنها میباشد. اگر پزشک کودک به اختلال رفتاری مشکوک شود احتمالاً او را به یک متخصص سلامت روان معرفی میکند.
متخصص، به مشاهده رفتار کودک میپردازد. به علاوه، آزمونهای استاندارد یا سایر ابزارهای ارزیابی روانی ممکن است مورد استفاده قرار گیرد تا تشخیص اختلال رفتاری قطعی گردد. پژوهشهای جدید نشان میدهند که یک رویکرد چند وجهی شامل روان درمانی غالباً موثرترین روش برای درمان اختلالات رفتاری است. اکثر بیمارانی که اختلال رفتاری دارند وقتی به دوران بزرگسالی میرسند مشکلشان برطرف میگردد امّا تعدادی از بیماران مشکلشان در دوران بزرگسالی نیز ادامه مییابد و به اختلال شخصیت جامعهستیزی تبدیل میشود(سیف نراقی و نادری، 1380).
بسیاری از کودکانی که اختلالات رفتاری دارند وقتی به دوران بزرگسالی رسیدند، اختلال آنها تا حدود زیاد و یا به طور کلی برطرف می شود. لیکن در تعدادی از موارد اختلال در بزرگسالی نیز ادامه می یابد.(گرشنگ و ویلسن ، 2003). بسیاری از رفتارهای مرتبط با اختلالات رفتاری ظاهری شبیه نافرمانیها و سرکشیهای معمولی دوران کودکی دارند امّا بسیار شدیدتر و جدیتر هستند. بیمارانی که دچار اختلال رفتاری هستند نوعاً نسبت به سلامت و خوشی دیگران بیتوجهند. حس همدردی در آنها پایین است و غالباً رفتارهای دیگران را برای خود تهدیدآمیز و خصمانه تلقی میکنند.
در نتیجه، غالباً واکنش پرخاشگرانهای به این تهدیدهای خیالی نشان میدهند و رفتارهای خود را اینگونه توجیه مینمایند. برخی از این بیماران ممکن است اعتماد به نفس ضعیفی داشته باشند در حالی که برخی دیگر ممکن است ارزش بیش از حدّی برای خود قایل باشند. این بیماران غالباً بیرحم و سنگ دل اند و احساس گناه اندکی میکنند و حتی هنگامی که ظاهراً خطای خود را میپذیرند، بیشتر ترفندی است برای جلوگیری از تنبیه شدن. رفتار پرخطر و بیپروا، مشخصه غالب بیمارانی است که دچار اختلال رفتاری هستند. آنها ممکن است در سنین پایین به رفتارهای جنسی، سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و استعمال مواد مخدر روی آورند و باعث مشکلات قانونی گردند.
در بسیاری موارد، بیمارانی که اختلال رفتاری دارند دارای ضریب هوشی کمتر از سطح میانگین و عملکرد تحصیلی پایینی هستند. افکار مربوط به خودکشی یا اقدام برای خودکشی نیز دربین آنان دیده میشود. پژوهشهای اخیر نشان میدهد که برخی کودکانی که دچار اختلال رفتاری بودهاند پس از رسیدن به دوران بزرگسالی، افرادی متعادل، سالم و موفق و با عملکرد اجتماعی عادی شدهاند. هر چند، برخی از آنها ممکن است این اختلال را در بزرگسالی نیز حفظ کرده و یا دچار اختلالات دیگری نظیر اختلال شخصیت جامعهستیزی و سوء مصرف مواد گردند. کودکان با مادران افسرده بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات رفتاری اضطرابی هستند(ولر و همکاران، 2000).
در دهه های اخیر هر چند وضعیت اقتصادی کلی در جوامع بهبود یافته است، لیکن اختلالات رفتاری کودکان کمتر نشده است(اسکات ، 2010). در بروز این اختلالات فرضیه های متعددی ابراز شده، که هیچ یک توجیه کننده نمی باشد(بروک و همکاران، 2003). و هر یک وجهی از رفتارهای ناهنجار کودکان و نوجوانان را بررسی می کند(روزن ویگ و همکاران، 2008؛ دناتلی و همکاران، 2010؛ کیس و همکاران، 2008). از سوی دیگر در همبستگی اختلالات روانپزشکی مادران و اختلالات هیجانی و رفتاری فرزندان به عامل ژنتیک و تغییرات نوروبیولوژیک نیز اشاره شده است (رادائو و ون دل هیوول ائا ، 2010؛ سیور و وینشتاین ؛ 2009؛ استنلی و سیور ، 2010).
همه گیر شناسی:
تخمین شیوع مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان کار سختی است چون معمولاً برای تشخیص مشکلات از ملاک های غیر استاندارد استفاده می شود و برچسب ها و تعاریف مختلفی ملاک عمل قرار می گیرند. در ضمن تغییر پذیری و تنوع رشدی و رفتاری کودکان از دوران نوزادی تا نوجوانی این اظهارنظر را که رفتار یا مجموعه رفتارهای خاصی معرف یک اختلال بالینی است را سخت تر می کند مگر در موارد خیلی شدید که به وضع متفاوت از رفتارها و مشکلات مربوط به دوران مختلف رشد می باشند (مثل برخی از ترس ها) در یک دوره طبیعی و در دوره دیگر نابهنجار شمرده می شود. مطالعات همه گیر شناسی نشان می دهند که در هر سال رشد حدوداً فقط 20 درصد کودکان مشکل رفتاری و هیجانی شدیدی دارند که در زندگی روزمره آنان اختلال ایجاد می کند (شرودر و گوردون، 2006).
محققین مختلف درباره درصد اختلالات رفتاری، ارقام گوناگونی را گزارش کرده اند. این اختلالات در گزارش و اعلام میزان و درصد اختلالات رفتاری بستگی به عوامل متعددی دارد که مهم ترین آنها عبارت است از: 1) اهداف، نگرش ها و ویژگی های سازمان یا فردی که ارقام یاد شده را برآورد می کند. 2) تعریفی که برای اختلالات رفتاری به کار برده می شود. 3) علت یا عللی که منشا اختلالات رفتاری تلقی می شود. 4) وسیله یا وسایل اندازه گیری و ارزشیابی که در تشخیص اختلالات رفتاری از آنها استفاده می شود (سیف نراقی،1370).
دانشمندان درصد کودکان با اختلالات رفتاری را با ارقامی چون 2%، 8%، 5/10، 20% و 24% برآورد می کنند. بخشی از تفاوت موجود در میزان برآوردهای یاد شده ناشی از عدم توافق متخصصان درباره معیارهایی چون چگونگی تعیین این گونه رفتارها در آن به وقوع می پیوندد است (سیف نراقی، 1370). برد (1996) در نگاهی کلی، با مرور مطالعات همه گیر شناسی کشورهای مختلف پس از سال 1980 تخمین می زند که بر اساس ویراست سوم راهنمایی تشخیصی و آماری اختلالات روانی 4/12 تا 3/51 درصد از کودکان 6 تا 18 ساله، اختلالی قابل تشخیص دارند البته وقتی اختلالات دارای اهمیت بالینی یا اختلالات شدید را در نظر بگیریم، شیوع به 9/5 تا 4/19 درصد می رسد. بطور کلی میزان شیوع این اختلالات در پسرها بیش از دخترها است و در بین بچه های بزرگتر هم بیش از خردسالان است. همچنین بین کودکان شهرنشین و بین کودکان خانواده های تک والدی نیز شایع تر است (شرودر و گوردون، 2006).
ادامه دارد ...